بایسیکلران/من و خورجینم
مهسا جزینی
در یادداشت قبلی توضیح دادم که چرا معتقدم رکابزن حرفهای همان کسی است که دوچرخه را بدل به وسیله نقلیه اول خود کرده است. از پدرها و پدربزرگها مثال زدم که با دوچرخههای لاری سبزرنگ و خورجینهای سفید در شهر میگشتند. این اتفاق چرا نمیتواند یا نباید دوباره تکرار شود؟ ما شهرهایی مانند اصفهان یا یزد را داریم که در قدیم به شهر دوچرخهسواران معروف بودهاند. ساخت جغرافیایی و شیب زمین این امکان را به مردمانش داده بود که شهر را با دوچرخه گز کنند. چرا این شیوه حملونقلی نباید دوباره احیا شود؟ حتی با وجود تسخیر فضاهای شهری از سوی خودروها. کاری که من کرده یا میکنم همین است. دوچرخه بهعنوان وسیله عبور و مرور، بخشی از حق شهروندی من بر شهر است، فارغ از جنسیتم. برای همین دوچرخه من خورجین دارد. سبد دارد. ترک دارد. خورجینم که روی آن یک گل گلدوزی کردهام و پیشتر متعلق به پدربزرگم بود. او هم یک رکابزن حرفهای بود. این که این خورجین قدیمی پدربزرگ حالا روی دوچرخه من سوار شده، حس خوبی به من میدهد. البته از خورجینهای قدیمی بیشتر مردهای تیپ سنتی هنوز استفاده میکنند. به جز خودم و دوستم ندیدم هیچ زنی خورجین روی ترکش سوار کرده باشد. مردهای جوانتر هم بیشتر از کیفهای جدید مخصوص ترک دوچرخه استفاده میکنند. اما خورجین به چه درد من میخورد؟ من خردهخریدهایم را با دوچرخه انجام میدهم. مهمترین فایدهاش این است که مشکل گیر کردن در ترافیک و پیدا کردن محلی برای پارک ماشین ندارم. دوچرخه را کنار مغازه یا به میله علمک گاز یا چیزی مشابه قفل میکنم و با خیال راحت به خریدهایم میرسم. نان را داخل سفره قلمکار میپیچم و زیر گیره ترک میگذارم. گاهی خورجینها و سبد پر میشود و من مجبورم که کیسههای خرید را به 2دسته آویزان کنم. نکته مهم در استفاده از دسته دوچرخه بهعنوان دستگیره، حفظ تعادل است. یعنی باید دقت کنید وزن کیسهها خیلی زیاد نشود و دوم اینکه تقریبا برابر باشد. همینطور کیسهها خیلی به پرههای تایر نزدیک نشوند. هرکدام از اینها اگر رعایت نشود دچار مشکل میشوید.
یا تعادلتان به هم میخورد یا کیسه خرید پاره و نقش زمین میشود. توصیه ایمنی مهم این است که به هیچ عنوان وسیله سنگین از دسته آویزان نکنید مثلا من زیاد دیدم، کیسه هندوانه چندکیلویی را که از دسته دوچرخه آویزان است!