فاطمه عباسی
هیچکس به اندازه فردوسی برای حفظ و احیای زبان فارسی زحمت نکشید. زبانی که امروزه ملغمهای از کلمات فارسی، عربی، انگلیسی و بعضا فرانسوی است. مکالمات ما این روزها شده: «ببخشید من امروز خیلی بیزی هستم»، «هیچ تایمی ندارم»، «انشاءالله که همه چی اوکی بشه» و « فردا میبینمت. بای».
دیگر کمتر کسی از کلمات اصیل و فارسی که فردوسی 30 سال برای احیایش زحمت کشید استفاده میکند. برای برخیها استفاده از لغات بیگانه، نشاندهنده تشخص و جایگاه علمی و اجتماعی است. برای برخیها هم بسیاری از کلمات ظاهرا معادل فارسی ندارد و از بس واژگان خارجی استفاده شده، ناخودآگاه فرد همان کلمات را بهکار میبرد. از مدتها پیش فرهنگستان زبان فارسی سعی در اصلاح این زبان داشت تا شاید به نوعی آن را بازیابی کند، اما نتیجه قابلقبولی نداشت.
بسیاری از کلمات جایگزین به سخره گرفته شدند و با آنها شوخی شد و بسیاری نیز فراموش شدند. معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی چند روز پیش در مصاحبهای گلایه کرده بود که حتی رئیسجمهور از تصویب معادل فارسی برای واژه «پروتکل» بیخبر است و آن را بهکار نمیبرد. یا اینکه در قدیم در صدا و سیما میگفتند «مجموعه تلویزیونی» و حالا میگویند «سریال» درحالیکه بهکار بردن واژه درست چندان سخت نیست.
این قبول که برخی از واژههای مصوب شده در فرهنگستان کمی نامانوس است و به قول احمد پوری، مترجم: «نمیشود انتظار داشت عمه من از بقال محلهشان بخواهد به او 2 بسته «خمیراک» بدهد و مرد بقال نیز دریابد و 2 بسته «ماکارونی» از قفسه بیرون آورد؟!» اما درنهایت ما وارثان گنجی هستیم که فردوسی آن را در پیچ و خم تاریخ به سختی حفظ کرد و عبور داد و باید سعی کنیم امانتدار خوبی باشیم.
فارسی را پاس بداریم ، نه در حد خمیراک
در همینه زمینه :