بی حوصلگیهایم را نگاه میکنی
یاسمن رضائیان
قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا
خدا فرمود: دعای شما مستجاب شد
بخشی از آیهی ۸۹ سورهی یونس
ترجمهی مهدی الهی قمشهای
وقتهایی که بیحوصله میشوم، وقتهایی که گوشهای مینشینم، دست روی دست میگذارم و به زمین و زمان بند میکنم، کم نیستند. نه اینکه اهل شکایتکردن باشم، نه اینکه چشمهایم را روی همهی نشانههایی که نشانم دادهای بسته باشم، نه اینکه معجزههای فراوانی را که برایم خلق کردهای فراموش کنم؛ اینجور وقتها فقط بیحوصلهام و دلگیر و شاید کمی دلتنگ. اما هنوز فکر میکنم حرفزدن با تو بهترین کار است. برای همین شکایتهایم را هم پیش تو میآورم. راستش بارها به این ماجرا فکر کردهام. اگر بخواهم بیحوصلگیهایم را برای کسی جز تو بگویم، چه کسی به آنها گوش خواهد داد؟ چه کسی بدون اینکه بخواهد راه را نشانم بدهد و نصیحتم کند، به حرفهایم دل میدهد؟ و اصلاً چه کسی میتواند گرههای کور بیحوصلگیام را باز کند؟
وقتهایی که گله میکنم حجم غصهام دوبرابر میشود. هم غم حال خاکستریام را دارم و هم از اینکه دوباره برابر تو اینگونه بودهام غمگین میشوم. اینجور وقتها دلنازک میشوم و با کوچکترین نشانهای ابری و حتی به گریه میافتم. بعد تندتند با تو حرف میزنم. دعا میکنم.
دعا، حالم را خوب میکند. وقتی دعا میکنم انگار در جهان جز تو کسی نیست. همهی حواسم به تو جمع میشود و از هرچه غم و دلتنگی است فاصله میگیرم. در دعاهایم همیشه از تو خواستهام مرا دوست داشته باشی و فرصت بدهی دوستت داشته باشم. دوستداشتن تو نعمت است و فکر میکنم این نعمت را، مثل همهی نعمتهایت، فقط به کسانی که بخواهی میدهی.
برای همین این دعا را همیشه تکرار میکنم که مبادا روزی چشم باز کنم و ببینم از تو بسیار دور شدهام. این قرار میان ماست؛ دوستداشتن دوطرفه. پس تا وقتی من دوستت دارم، یعنی تو هم دوستم داری.
بعضی از دعاها همان لحظه که بر زبانم میآیند اجابت میشوند. هربار که پس از گلهای دور و دراز به تو بازگشتهام، هربار که دلتنگی مرا به تو نزدیکتر کرد، هربار که خاکستری بودم و با تو حرف زدم، حالم عوض شده است. آرام شدهام. حتی گاهی به خنده افتادهام. و بعد حس کردهام با همهی وجودم تو را دوست دارم. و این نشانه است؛ قرار بین من و تو. یعنی که تو هم مرا دوست داری، یعنی هزارباره شکایتم را شنیدهای و هزارباره به من لبخند زدهای و دانستهای گلهام از سرِ ناسپاسی نیست. یعنی که گفتهای دعای تو را اجابت کردهام.
هیچ لحظهای باشکوهتر از لحظهی استجابت نیست. استجابت یعنی همینحالا تو داری نگاهم میکنی، همینحالا به من لبخند زدهای و همینحالا در جهان به این بزرگی، منی را که گوشهای از آفرینش نشستهام، داری تماشا میکنی و قول و قرارمان را به یاد داری.