فضای مرده برای بیخانمانهای زنده
سامان رضایی
در تعریف شهرسازی و معماری آن؛ هر بخش از«فضای شهری» چنانچه با زندگی و تعاملات اجتماعی شهروندان نسبتی نداشته باشد بیهیچ تعارفی فضایی مرده است. برای نمونه هر قدر «پل» محل جریان زندگی و پر از عناصر زیباسازی شهری است «زیر پل» بهعنوان فضای مرده شهری با سیاهی دوده آتش بیخانمانها میتواند فقط جایگاه مخوفی برای شکلگیری آسیبهای اجتماعی و انواع جنایتها باشد. فضای مرده زیر پلها بهعنوان نماد تمامی فضاهای دیگر مرده شهری حتی در ادبیات داستانی هم رخنه کرده است. برای نمونه در داستان کوتاه «سپرده به زمین» از مجموعه «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» نوشته بیژن نجدی، جنازه دخترکی که تمام بار تراژدی داستان را به دوش میکشد زیر یک پل پیدا میشود. حال این پرسش پیش میآید که در کنار بهینهسازی و ساماندهی بیشتر فضاهای شهری شامل بوستانها و پلهای کلانشهرهایی مانند تهران، فضای مرده زیر پلها را چگونه میتوان احیا کرد. برای پاسخ به این پرسش ذکر نمونهای از احیای فضای مرده زیر پلی در اوکلند واقع در ایالت اوکلاهمای آمریکا میتواند مفید باشد. ماجرا در سال 2020میلادی درست زیر پل میان ایالتی اوکلند واقع در بزرگراه موسوم به 880روی داد. کمپینی شکل گرفت که طی آن مردم 62هزار دلار پول جمعآوری کردند تا زیر این پل برای بیخانمانها خانه بسازند و دولت هم به آنها کمک کرد. درحالیکه مردمان بسیاری از کشورهای جهان فقط برای جنازه بیخانمانها مالیات میدهند تا در جایی با 2متر طول و 40سانتیمتر عرض طولانیترین خوابشان را داشته باشند مردم اوکلند این مالیات را صرف زمان زندگی بیخانمانها کردند. پژوهشهای مرتبط به جرائم اجتماعی نشان میدهد در شهرهایی که مردم و مسئولان برخورد مناسبی با بیخانمانها دارند میزان جرائم مجرمانی که در میان این قشر آسیبپذیر زندگی میکنند به شکل چشمگیری کاهش پیدا میکند. این نکته در کنار مناسب بودن مکان پل یادشده در اوکلند باعث شد اکنون خانههای زیبایی که دارای آشپزخانه، باغچه، کلاس درس و کاریابی، میز غذاهای اهدایی و حتی قفسه کتاب هستند در آنجا احداث شود. رابرت یکی از بیخانمانهای ساکن آنجا میگوید: «من دیگر بیخانمان نیستم.»