شهرام فرهنگی ـ روزنامهنگار
به پایان ماه مشکوک رسیدیم. این فصل تردیدآمیز؛ تمام اردیبهشتهای منتهی به انتخابات. همیشه در این فصل، هر اتفاق ریزی -حتی به اندازه سوزن- هر اتفاق ریزی، مشکوک بهنظرمیرسد. صداها، حرفها، زمزمههاو... مثل بهار که در آن دستزدن به هر چیزی ممکن است آلرژیآور باشد، در تمام اردیبهشتهای منتهی به انتخابات، همهچیز تردیدآمیز بهنظرمیرسد. ممکن است پشت هر اتفاقی، جریانی وجود داشته باشد و اگر -چه به لحاظ شخصی و چه به لحاظ کاری- از جنسی فعال باشی که به آن خیلی محترمانه، بیطرف و فقط محترمانه خشک و خالی، «خنثی» میگویند... در این صورت لازم است به همهچیز شک کنی. چون قرار نیست هیچ طرفی باشی؛ راویان بینظر؛ عین دوربین، که چه عروسی باشد و چه مراسم سر بریدن خروس برای شام مهمانهای عروسی، کار خودش را «خنثی» انجام میدهد. و همیشه بیهیچ احساسی، بیرحمانه واقعی. حالا تصورکن در چنین موقعیتی هستی. چقدر باید مراقب جلوی پایت باشی که در دام نیفتی؟ مثل وضعیت کشورهای بیطرف در جنگ جهانی، اینجا هم درواقع بیطرف واقعی نداریم. به هرحال این از مزیتهای همچنان دستنیافتی اشیاء بر انسان است؛ دوربین هیچ رقیبی ندارد. آدمها؟ آنها حتی اگر واقعا بیطرف باشند، دستکم از سوی دیگران به یک طرفی متهم میشوند. یا اصلا ناچارند در یک گروهی باشند. حتی اگر شده فقط بهصورت فیزیکی. جسمی که کار میکند، مثل دوربین... ممکن است با ادامهدادن به این توصیف و تشبیه، متن در دایره گرفتار شود و به هیچجا نرسد، پس خیلی ظریف از این جنس ماجراهای اردیبهشت میگذریم و مثل همیشه به چیزهایی فکر میکنیم که به هیچ وری برخورد نکند. مثلا رو به آسمان. نمیبارد. خیلی جاها نمیبارد و بیشتر وقتها هم اگر ببارد، بهطرز عجیبی، سیاه و توفانی و کوتاه میبارد. بههرحال «خشکسالی» یکی از کلیدواژههایی بود که در اردیبهشت سال00 زیاد بر زبانها و صفحههای روزنامهها و جاهای دیگر چرخید. رودخانههای معروف ایران که زمانی برایشان ترانههای عامهپسند میسرودند، در تازهترین شاتها مثل پرترهای از صورت پیرمردهای بالای 80سال بهنظر میرسند. خشک شدهاند، آدمهای زیستمحیطی میگویند «طبیعت همین جاده را ادامه بدهد، کارون هم مثل بقیه به نمکزار ختم میشود». چیزی شبیه به اینکه همه رودخانهها در صف مرگ ایستاده باشند. این تصویر بیش از حد ترسناک است. از آن عکسهایی است که هرگز برای صفحه یک روزنامهها انتخاب نمیشوند. کرونا تمام صفحهیکها را خورده است. هرقدر هم بخواهی نادیدهاش بگیری، بازهم وقتی صفحه یک روزنامهها را در پایان ماه مرور میکنی، ایمان میآوری که کرونا هنوز با ماست. نمیتوانی نادیدهاش بگیری، مثل تمام ماهها و ماهها و... و ماههایی که کرونا سوژه اصلی یا دستکم یکی از مهمترین سوژهایی بود که رسانهها به آن پرداخته بودند. این ماه، واکسن کرونا و حواشی زدن و نزدنهای آن، موضوع روز بود. پیرمردها و پیرزنهای بالای 80سال ایران در اردیبهشت سال00 روی صندلیهای تزریق نشستند. درواقع طرح واکسیناسیون عمومی با آنها شروع شد و این تازه شروع ماجرا بود. نارضایتی از شیوه توزیع واکسن، سختیهای رسیدن به واکسن برای آدمهای پا بهسنگذاشته و مواردی از این دست به کنار، بحث داغ دیگر دور دایره واکسن، فساد بود و بحث و جدل میان بخش خصوصی و دولتی برای واردات واکسن. در همین حین نشریهها خبرهایی درباره بستههای تشویقی کشورهای دیگر برای ترغیب شهروندانشان به تزریق واکسن کرونا منتشر کردند؛ «رئیسجمهور صربستان به شهروندان کشورش وعده داد درصورتی که واکسن کرونا بزنند دولت به آنها 3هزار دینار صربستان (25یورو) جایزه خواهد داد... .» البته درباره مدیریت کرونا همچنان پرسشهایی تکراری - باقیمانده از ماهها و ماهها پیش- شنیده میشود. مثل اینکه چرا در محیط اطرافمان کسی را نمیبینیم که برای دریافت مجوز سفر دچار مشکلی جدی باشد؟ اینطور بهنظرمیرسد که همه در خانوادهشان - از طریق یکی از اعضای دور یا نزدیک خانواده - تونلی در طرح ممنوعیت سفر زدهاند. چه قرمز و چه سیاه، اینطور بهنظر میرسد که انگار تمام ایران هر وقت اراده کنند، به هرحال از طریقی به مجوز سفر میرسند.
این البته در حد یک پرسش تکراری است و فقط به اردیبهشت منتهی به انتخابات مربوط نمیشود. روز اول ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری سال00 در دهه پایانی این ماه هیجان چندانی نداشت. پیرمرد کفنپوش و زن موتورسوار مهمترین سوژههایی بودند که رسانهها برای پوشش روز آغاز ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری منتشر کرده بودند. البته همیشه روز اول ثبتنام در همین حال و هوا میگذرد و بعد به نوبت چهرههای اصلی، چپ و راست وارد صحنه میشوند. حالا تقریبا بیشتر آنهایی که کسی باورش نمیشود نامشان در فهرست نهایی نامزدهای ریاستجمهوری تأیید شود، در ستاد انتخابات مقابل دوربینها ژست رئیسجمهوری گرفتهاند.
به این ترتیب، تردیدی نیست که در روزهای باقیمانده تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال00 نام «شورای نگهبان» همچنان در صفحه یک روزنامه، تکرار میشود. شورای نگهبان که پیش از این با ماجرای غربالگری و البته مصوبه انتخاباتی، در فهرست سوژههای پررنگماه اردیبهشت قرار گرفته بود، حالا تازه قرار است درباره صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری اعلام نظر کند؛ روزهای داغتر در راه است اما این دیگر میماند برای بعد از اردیبهشت و تا آنوقت میتوانیم خودمان را با کار سرگرم کنیم. چون اینطورها هم که اهالی همه کسبوکارها میگویند، همه کسبوکارها کساد نیست. این واقعیت را میتوانید در آگهیهای پرتکرار کاسبیها میان خبرهای انتخابات و انفجارهای افغانستان و برجام و... در سایتهای خبری بخوانید: هزینه کاشت مو برات زیاده؟؟ قسطی مو بکار (مشاوره رایگان بگیرید)، تا وقت داری کنکورت رو نجات بده، شمارهت رو وارد کن و برای کاشت مو تو بهترین کلینیک تهران تخفیف ویژه بگیر، بهدنبال بهترین آموزشگاه کنکوری؟ اینجا کلیک کن و دورههاشو بخر! بهخاطر زردی دندونات روت نمیشه بخندی؟ کدوم ارز دیجیتال رو بخریم تا بیش از 500درصد سود کنیم؟ چگونه در ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کنیم؟ دورههای آموزش بورس دکتر... . نه، کاسبی آنطورها هم که میگویند کساد نیست، دستکم برای بعضیها کساد نیست.
سه شنبه 28 اردیبهشت 1400
کد مطلب :
130893
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/n5kAE
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved