• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
یکشنبه 26 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 130694
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/o2lkX
+
-

ممنوع اما فراگیر

استفاده از دستگاه‌های ویدئو در دهه 60 با وجود ممنوعیت‌های بسیار به بخشی از زندگی مردم تبدیل شده بود

دهه 60
ممنوع اما فراگیر


لیلا شریف ـ روزنامه‌نگار

یک دستگاه مستطیلی سیاه در دهه 60 وارد زندگی خانواده‌های ایرانی شد و هنوز چند سالی از حضورش در ایران نگذشته بود که تکنولوژی جدید در فهرست آرزوهای بسیاری از خانواده‌های ایرانی به‌خصوص خانواده‌های عاشق فیلم قرار گرفت. VHS یا ویدئو خانگی نامی بود که در دهه 60 بر این تکنولوژی تازه وارد گذاشته شد و کمتر کسی اسم کامل این دستگاه یعنی Video Home System را تلفظ می‌کرد. هر چند این تکنولوژی در اواخر دهه 50به ایران رسیده بود اما در آن سال‌ها عده بسیار محدودی آن را در اختیار داشتند و به همین دلیل دهه 60 را باید به‌عنوان نقطه شروع فعالیت تکنولوژی VHS در ایران معرفی کرد. دستگاه‌های ویدئو خانگی در آن روزگار به عاملی برای نشان دادن طبقه اجتماعی تبدیل شده بود، همانطور که تلویزیون در دوره‌ای به‌دلیل گرانی و نایاب بودن تنها در اختیار طبقه خاصی قرار داشت، VHS نیز در ابتدای راه متعلق به افراد خاص بود اما با گذر زمان و در دسترس قرارگرفتن ویدئوهای خانگی، هیبت این جادوی دهه 60 فرو ریخت و با وجود ممنوعیت‌ها به کالایی همگانی تبدیل شد. علاقه مردم به ویدئو موجب شد تا در سال‌های اول انقلاب مغازه‌هایی برای اجاره ویدئو ایجاد شوند و مردم از این طریق فیلم‌های مورد نظرشان - که دسته‌بندی متنوعی از فیلم‌های قبل انقلاب، هندی، رزمی آمریکایی و همچنین ویدئوهای خوانندگان ایرانی خارج از کشور - تأمین می‌کردند. ورود VHS برای عاشقان فیلم و سینما از جذابیت بیشتری برخوردار بود چرا که به آنها این فرصت را می‌داد تا فیلم‌های مورد علاقه‌شان را با هر زحمتی پیدا و تقدیم دستگاه VHS کنند تا پس از بلعیده شدن فیلم در دستگاه، تصویر بازیگران محبوب‌شان بر صفحه تلویزیون نقش ببندد. با افزایش علاقه مردم به ویدئو، برخورد ضربتی با این تکنولوژی با شعار «مقابله با تهاجم فرهنگی» آغاز شد تا جایی که خرید و فروش در این حوزه ممنوع و مغازه‌های پخش ویدئو بسته شدند. البته این برخورد نتوانست ولع مردم برای استفاده از تکنولوژی جدید را کاهش دهد و با وجود خطر دستگیری و برخورد قضایی، خرید و فروش ویدئوهای خانگی و همچنین کرایه ویدئوها به شکل مخفیانه و زیرزمینی ادامه پیدا کرد. مجله «گردون» در سال ۱۳۷۲ گزارشی در رابطه با ممنوعیت استفاده از ویدئو منتشر کرده و در بخشی از این گزارش به سراغ فروشندگان ویدئو رفته بود؛« اوایل یک روز تیرماه وارد پاساژی در میدان انقلاب می‌شوم که به‌عنوان یکی از مراکز فروش ویدئو شهرت دارد، صبح زود، تازه مغازه‌ها باز شده است. یکی می‌گوید: «نه آقا، تازه ما را گرفته‌اند. 5دستگاه ویدئو مرا ضبط کرده‌اند. مگر اینها چقدر استفاده دارد. هر دستگاه هزار تومان. برای هزار تومان چرا باید خطر کنم؟» و دیگری می‌گوید که نمی‌دانم به شما باید اعتماد کرد یا نه. ممکن است مأمور باشید، به قیافه‌تان که نمی‌آید. ولی خب پول را بدهید تا ببینم چه کاری می‌شود کرد.» این گزارش در بخش دیگر به فراگیری ویدئو در روزگار ممنوعیت اشاره داشت و در گفت‌وگو با یک استاد جرم‌شناس نوشته بود:«همین حالا اگر من استاد دانشگاه، من معلم بخواهم از سفر خارج یک دستگاه ویدئو با خود بیاورم در گمرک فرودگاه به‌عنوان یک مجرم از طرف ماموران دولتی تحت تعقیب قرار می‌گیرم و کالایم توقیف می‌شود، اما ویدئو در اکثر خانواده‌های ایران وجود دارد، در بازار دادوستد لوازم الکترونیکی کالایی در جریان فروش و پررونق است. از کجا می‌آید؟»

رفع ممنوعیت بعد از یک دهه
علاقه مردم به این تکنولوژی و استفاده از ویدئو با وجود ممنوعیت‌ها، موجب شد تا مسئولان امر بعد از گذشت سال‌ها دست از مقابله بردارند و با نگاه سلبی آن را تحلیل نکنند. در سال 72علی لاریجانی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی از رفع ممنوعیت ویدئو خبر داد؛«استفاده از تجهیزات سمعی وبصری و فعالیت آزاد ویدئو از اواخر نیمه اول سال 72با فعالیت ویدئوکلوپ‌ها آغاز می‌شود». هر چند مسئله ویدئو و نحوه مقابله مسئولان با این تکنولوژی به یک بحران در دهه 60تبدیل شده بود اما این روزها بسیاری از آن به‌عنوان یک عبرت در برخورد با تکنولوژی یاد می‌کنند مانند روزی که حسن روحانی در واکنش به انتقادها برای راه‌اندازی اینترنت نسل سوم گفت: «سال‌های اول انقلاب دغدغه ما این بود که مبادا یک دستگاه ویدئو وارد کشور شود؛ چرا که فکر می‌کردیم اگر وارد شود و با سیمی به تلویزیون وصل شود، دیگر چگونه ایمان را نگه‌داریم و هویت را حفظ کنیم؟»

نقطه پایان
با گذر زمان و ورود فرمت ویدئویی «دی وی دی» عرصه بر VHS‌ها تنگ شد. دیگر کمتر کسی تمایل داشت که بخشی از خانه خود را به تلنبار فیلم‌هایی با فرمت VHS اختصاص دهد و دستگاه‌های ویدئو خانگی جذابیت خود را از دست داده بودند. داستان عقب راندن تکنولوژی قدیمی با پیشروی تکنولوژی جدید دوباره تکرار شد تا جایی که در سال ۲۰۰۶ استودیوهای فیلمسازی آمریکایی، عرضه فیلم‌های تازه خود را با قالب وی‌اچ‌اس متوقف کردند. در این میان یک شرکت ژاپنی از پای ننشست و تا سال 2016به مسیر خود ادامه داد و آخرین دستگاه ویدئوی خانگی جهان را در این سال تولید کرد اما در نهایت نقطه پایانی بر داستان این تکنولوژی گذاشت.

حدود قیمت
  برابری قیمت دستگاه ویدئو با یک خودرو

 برندهای آیوا، ناسیونال، سونی، سانیو، جی وی سی جز نخستین برندهای دستگاه‌های ویدئو بودند اما در گذر زمان پای شرکت‌هایی همچون پاناسونیک، ال جی و سامسونگ نیز به تولید دستگاه‌های ویدئوی خانگی باز شد. دستگاه‌های ویدئو از ابتدای حضور در ایران قیمت‌های مختلفی را ثبت کردند و فراگیری آنها موجب شد تا از قیمت‌های نجومی‌شان کاسته شود. در سال 60 دستگاه‌های ویدئو بین 20هزار تومان تا 30هزار تومان با برندهای آیوا، سونی و سوپرا خرید و فروش می‌شدند، این برندها از نظر کیفیت در دسته ویدئوهای متوسط قرار می‌گرفتند اما برندهایی مانند پاناسونیک با امکانات بالا در سال 61به قیمت 100هزار تومان نیز رسیده بودند. ویدئوهای VHS نیز با قیمت هزار تومان فروخته می‌شدند و اگر فردی علاقه به اجاره فیلم‌ها داشت باید 800تومان پول پرداخت می‌کرد. نیم نگاهی به روزنامه‌های ابتدای دهه 60 نشان از این واقعیت دارد که خرید دستگاه‌های ویدئو با کیفیت مناسب هم ردیف با هزینه خرید یک پیکان قرار می‌گرفت چرا که در سال 60قیمت مدل دولوکس پیکان 59هزار و 735تومان و قیمت مدل کارلوکس آن 52هزار و 227تومان بود و این قیمت در سال 63در بازار آزاد به 200هزار تومان رسید.

کامنت‌ها
سعید مروتی،  روزنامه‌نگار و منتقد سینما  روزهای مواجه جامعه ایرانی دهه 60 با تکنولوژی جدید VHS را اینگونه روایت می‌کند: پای دستگاه ویدئو قبل از انقلاب به ایران باز شده بود. دستگاهی که بخشی از طبقه مرفه از آن بهره می‌برد، از ابتدای دهه 60کارکرد عمومی یافت. تقریباً از زمانی که خیلی از فیلم‌ها را دیگر نمی‌شد در سینماها دید و ویدئوکلوپ‌ها کارشان سکه شد که نه فقط فیلم که دستگاه ویدئو کرایه می‌دادند. زمانی که هر کسی نمی‌توانست ویدئو بخرد چون هم قیمت اتومبیل پیکان بود‌. پس چاره کار کرایه دستگاه بتاماکس تی سون به همراه دست‌کم 6،7 فیلم برای ۲۴ ساعت بود. تا سال ۶۲ که هنوز خبری از ممنوعیت ویدئو نبود در هر محله‌ای ویدئوکلوپی بود که به اشتیاق مشتاقانی که فیلم‌های مطلوبشان را روی پرده سینماها نمی‌یافتند پاسخ می‌داد. مشکل سیستم بتاماکس این بود که فیلم‌ها خیلی زود از کیفیت می‌افتادند. فیلم‌هایی که البته زیاد هم دیده می‌شدند‌‌. اما ملت همین فیلم‌های پر از تراک را هم تماشا می‌کردند. آنچه در ویدئوکلوپی هر محله‌ای یافت می‌شد فیلم‌های فارسی و فیلم‌های خارجی اکران شده در سال‌های قبل از انقلاب بود‌. فیلم‌هایی که اغلب کمی هم ممیزی می‌شدند. در واقع خیلی از نسخه‌های کوتاه شده سینمای قبل از انقلاب که این روزها در دسترس هستند محصول همان ویدئوکلوپ‌های قانونی سال‌های ۶۰ تا ۶۲ هستند. از سال ۶۲ به بعد هم که ویدئو غیرقانونی و ویدئوکلوپ‌ها تعطیل شد، چیزی خیلی عوض نشد. ویدئو هم مثل خیلی چیزهای دیگر زیر زمینی شد‌‌. این فقط یکی از نشانه‌های ایستادگی عرف جامعه برابر فرهنگ رسمی بود‌. داستان پنهان کردن ویدئو لای پتو در کل دهه 60 ادامه یافت. از نیمه دوم دهه 60 با آمدن دستگاه وی اچ اس که هم ارزان قیمت‌تر بود و هم نوارش دیر‌تر خراب می‌شد، بتاماکس جای خود را به رقیب تازه نفسش داد‌. حالا خریدن دستگاه ویدئو هم آسان‌تر شده بود و ملت بیشتر فیلم کرایه می‌کردند تا دستگاه. ویدئو با وجود ممنوعیتش مهم‌ترین رسانه اجتماعی، فرهنگی دهه 60 برای دنبال کردن علایقی بود که فرهنگ رسمی توافقی با آن نداشت و خیلی وقت‌ها برعکسش را تبلیغ می‌کرد. با ویدئو بود که گذشته محو و نابود نشد. فیلمی که سینما نشانش نمی‌داد و تلویزیون پخش‌اش نمی‌کرد از یادها نرفت و تجربه تماشای سیاه و سفید‌ها نسل به نسل منتقل شد. ویدئو میوه ممنوعی بود که تقریبا همه دوستش داشتند.
  
محمدرضا که در اواسط دهه 60توانست به آرزوی خود یعنی خریدن یک دستگاه ویدئو برسد، در این رابطه می‌گوید: من یک فروشنده ساده بودم و توان خرید دستگاه ویدئو را نداشتم اما همیشه به آن فکر می‌کردم تا اینکه روزی بدون آنکه همسرم را در جریان بگذارم، راهی یک مغازه فروش ویدئو شدم و با کلی ترس آن را خریدم. چون فروشنده آشنا بود، راضی شد که آن دستگاه دست دوم را با قیمت 15هزار تومان و قسطی به من بفروشد. بردن و جای‌گذاری این ویدئو در خانه هم کلی داستان داشت و با مخالفت‌های همسرم همراه بود اما با گذشت زمان مسئله ویدئو در خانه ما حل شد.
  
آذرخش که متولد 51 است، در سال 65و از طریق یکی از هم‌محلی‌هایش توانست با دستگاه‌ ویدئو آشنا شود:« در آن زمان ویدئو داشتن یک گزینه خیلی مهم در زندگی افراد بود و اگر بخواهم اهمیت موضوع را روشن کنم باید بگویم که در دهه 60اگر دوست یا آشنایی ویدئو داشت مانند این بود که سوار بنز کوپه شده است. بسیاری از دوستی‌ها در آن دوران براین اساس شکل گرفته بود، مثلا ما با فردی دوست می‌شدیم که ویدئو داشت و با خودمان می‌گفتیم شاید روزی پدر و مادر این بچه خانه نباشند و بتوانیم با آن ویدئو فیلم ببینیم. به‌خاطر دارم یک پسربچه‌‌ای در محل ما زندگی می‌کرد که توان برقراری ارتباط با دیگران را نداشت اما همه به او احترام می‌گذاشتند، چون این پسربچه بعضی از روزهای هفته ما را دعوت می‌کرد و 16نفر در خانه‌شان جمع می‌شدیم تا یک فیلم کاراته‌ای را تماشا کنیم. ما به این پسربچه احترام می‌گذاشتیم تا روزهای بعد هم ما را دعوت کند. یکی از تفریحات خانوادگی در آن زمان تماشای فیلم بود، پدر من هر زمان که قصد داشت به ما محبت کند، بعضی از روزهای آخر هفته، چند فیلم اجاره می‌کرد و ما ملزم بودیم که در یک روز تمام فیلم‌ها را ببینیم تا فرصت از دستمان نرود». 

این خبر را به اشتراک بگذارید