• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 26 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 130692
+
-

ویرانشهر دیجیتال

این احتمال وجود دارد که رواج گوشی‌های موبایل منجر به زوال حریم خصوصی کاربران در سراسر جهان شده باشد

ویرانشهر دیجیتال


سمیرا مصطفی‌نژاد ـ روزنامه‌نگار

رناتا آویلا، نویسنده و وکیل بین‌المللی حقوق بشر- سال 2001، زمانی که نیویورک قربانی حمله تروریستی شد، تنها 5 درصد از جمعیت جهان به اینترنت دسترسی داشتند. در لحظه‌ای کلیدی در تاریخ طراحی و توسعه اینترنت، آمریکا بسته‌ای قانونی ازجمله «قانون میهن‌پرستی آمریکا» را به تصویب رساند که حریم خصوصی در تمامی جنبه‌های زندگی آمریکایی‌ها و در نتیجه در تمامی جنبه‌های زندگی دیجیتال بشر را تضعیف کرد زیرا تقریبا تمامی شرکت‌های بزرگ فناوری تحت سلطه قضایی ایالات متحده آمریکا قرار دارند.

در سال 2007 نزدیک به 17درصد از مردم به اینترنت دسترسی داشتند. آن سال، سال آیفون بود، زیرا استیو جابز در این سال نخستین گوشی موبایل شرکت اپل را رونمایی کرد. ورود گوشی آیفون به بازار یکی از آشکارترین چالش‌هایی بود که به روح اصیل وب، آنچه به ‌دست تیم برنرز لی اختراع شده بود وارد شد. این گوشی کاملا در تقابل با اصولی بود که وب در دوران جوانی‌اش با آن سر و کار داشت: باز بودن، غیرمتمرکز بودن، بدون مجوز بودن، مولد بودن و جهان‌شمول بودن. با این‌همه آیفون و دیگر گوشی‌های هوشمندی که توسط رقبای شرکت اپل تولید شد، ابزاری بودند که سرعت دسترسی به اینترنت را حقیقتا افزایش دادند و وب را در دسترس افراد متنوع‌تر در جغرافیای گوناگون‌تری قرار دادند.
مرگ فاز اول وب همزمان بود با دوران‌گذار از مرورگرهای چندمنظوره اینترنتی به اپلیکیشن‌های موبایلی. دورانی که مردم از رایانه‌های شخصی به فناوری‌های قابل حمل و از سیستم‌های باز به تجهیزات محدود و قفل شده رو آوردند. این روند نوآوری و خلاقیت را محدود ساخت و به این ترتیب ویژگی‌های وب اولیه به واسطه لایه‌های جدیدی از قابل حمل بودن که به آن افزوده شده بود، کاربران را بیش از پیش قابل‌شناسایی و ردیابی‌ کرد. پذیرش تجهیزات قابل‌حمل و گوشی‌های هوشمند همچنین قدرت را در میان شرکت‌های بزرگ فناوری تقویت کرد. این احتمال وجود دارد که رواج گوشی‌های موبایل بیشتر از به اجرا درآمدن قانون میهن‌پرستی منجر به زوال حریم خصوصی کاربران در سراسر جهان شده باشد، زیرا قوانین علیه باز بودن، موانع بر سر نوآوری و دروازه‌هایی که عبور از آنها نیازمند تشخیص هویت بودند را در این قانون ننوشته بودند، اما سنگ بنای کد‌ها و طراحی تجهیزات فناوری بودند.
اضمحلال اصول اولیه وب پس از افشاگری‌های ادوارن اسنودن بر متخصصان و فعالان آشکار شد، زمانی که او به بشر نشان داد ابزاری که به‌عنوان نیرویی آزادی‌بخش پذیرفته شده بود، در حقیقت ناقض حقوق بشر بود. اینترنت تهاجمی که شبیه هیچ تهاجم دیگری در تاریخ نبود را علیه حریم خصوصی بشر به راه انداخته بود و عواملی از بخش خصوصی و دولتی از قدرتمندترین دولت‌های جهان هم در این تهاجم نقش داشتند. در بیست و پنجمین سالگرد تولد وب، خالق آن و بسیاری دیگر ازجمله رؤسای مجلس و دولت کشورهایی نظیر برزیل یا آلمان به جای برگزاری جشن و بزرگداشت، نسبت به ضعف حریم خصوصی انتقاد کرده و برای احیای آن، دست‌کم در قلمرو قضایی خود اعتراض کردند. همزمان «اینترنت اشیاء» هم ظهور پیدا کرد، و همان نقص‌های کدنویسی که در مراحل پیشین وب شاهدش بودیم را به ارث برده بود.
در نوامبر 2018 جهان به دستاورد بزرگ دیگری دست پیدا کرد: نیمی از جمعیت سیاره زمین اکنون به اینترنت متصل بودند. تأثیر چنین اتصال عظیمی در مقیاس بومی و جهانی، غیرقطعی است و نمی‌توان آن را از محتوای اجتماعی و سیاسی جهان امروز مجزا دانست. اقتدارگرایی حکومت‌ها در جهان رو به افزایش گذاشته است، جمعیت انسان‌هایی که امروز در جهان آواره شده‌اند بسیار بزرگ‌تر از جمعیت آوارگان جنگ جهانی دوم است و تنها 4.5درصد جهان در جوامع کاملا دموکرات زندگی می‌کنند. درآمد خالص 26نفر از ثروتمندترین افراد جهان در سال 2018 برابر مجموع درآمد خالص نیمه‌فقیر جهان بود. رؤسای شرکت‌های بزرگ فناوری هم شامل این لیست 26نفره هستند. شرکت‌هایی که درمجموع کمتر از نیم میلیون کارمند دارند و در تلاشند تا کنترل اتصال به اینترنت و ذخیره و بهره‌برداری از داده‌های کاربران بدون اطلاع و رضایتشان را به‌دست بگیرند.
معماری وبی که امروز با آن سر و کار داریم مقصر تمامی این بلایا است. چند میلیارد کاربر دیگر هم قرار است به‌زودی به مجموعه‌ای از اپلیکیشن‌های متمرکز و کنترل شده متصل شوند. وبی که کاربران جدید به آن متصل می‌شوند، سازماندهی‌شده، فیلترشده و دارای چارچوبی تثبیت شده است و به شکلی طراحی شده تا کاربر تنها در معرض جزئی اندک از تمامی محتوای موجود در اینترنت قرار بگیرد. از آن سوی نمایشگر وسایل ارتباطاتی، شرکت‌ها در تمامی لحظات در حال پاییدن تمامی کاربران هستند. این ابزار پنجره‌ای هستند به‌سوی واقعیتی به‌شدت سفارشی‌سازی شده و استخراج دائمی داده‌ها و اطلاعات شخصی از افرادی که رضایت و آگاهی آنها نسبت به استخراج اطلاعات در بهترین شرایط ممکن، قابل تردید و مشکوک است. بعید است کاربران جدید هم از حجم داده‌هایی که از آنها استخراج می‌شود آگاهی داشته باشند.
این تعرض به‌شدت جهان‌شمول و شایع است. تعرض‌کنندگان کیستند؟ چند ده شرکت در چین و چندین شرکت در آمریکا که مهار آنها بسیار سخت و ملزم ساختن آنها به رعایت مقررات به‌شدت طاقت‌فرساست. این شرکت‌ها را به‌راحتی می‌توان مجبور کرد به همان شیوه‌ای عمل کنند که قدرتمندترین دولت‌ها در جهان خواهان آن هستند. فراتر از همه‌‌چیز، این شرکت‌ها همکاران و سودآورانی بزرگ هستند و هیچ تمایلی به محافظت جهانی از تمامی شهروندان جهان ندارند. سؤال اصلی اینجاست که آیا دفاعی عملی و پایدار از سوی قانونگذاران ملی و منطقه‌ای وجود دارد؟
بشر به توافقنامه فناوری پساکرونایی نیاز دارد: اقدامی در راستای یکپارچگی و همبستگی جهانی. زمانی که همه‌گیری کووید-19 آغاز شد، اینترنت و زندگی دیجیتال در زندگی بشر مرکزیتی بی‌سابقه پیدا کرد. میلیاردرهای جهان فناوری بیشتر از هر زمان دیگری ثروت‌اندوزی کردند، حقوق کاربران در سطح جهان نخ‌نماتر از همیشه شد، و توزیع فناوری شکلی نابرابر به‌خود گرفت. نبود استانداردهای محافظتی و چارچوب در راستای رعایت حقوق کاربر به اندازه وابستگی کشورها به تعداد محدودی شرکت فناوری، واضح و آشکار بود. با گذشت ماه‌ها از آغاز همه‌گیری، نقص‌های این نظام بیشتر از همیشه آشکار شده‌اند و ما، شهروندان کاربر، متخصصان جهانی سیاستگذاری، استادان دانشگاه‌ها، کارآفرینان، فعالان و سیاستمداران در برابر متمرکز شدن قدرتی بی‌حساب و کتاب، سودی کلان برای عده‌ای محدود و نبود حق و حقوق و تمهیدات دفاعی برای اکثریت مردم، تقریبا هیچ کاری انجام نمی‌دهیم. بیانیه‌ها و کلمات بیش از حد تمرکز و حواس ما را مختل ساخته‌اند. در طول دهه گذشته تلاش‌های محدودی برای ایجاد قوانینی و اصول هدایت‌کننده برای اینترنت انجام گرفته است که ناکافی بوده‌اند.
انفعال و تفرق ما را به نوعی به زمینه‌سازان ویرانشهر دیجیتال آینده تبدیل خواهد کرد. ما پاسخ‌هایی داریم که در انتظار اجرا شدنشان هستیم، پاسخ‌هایی که در کتاب‌ها و مقالات ثبت شده‌اند، در مجامع تخصصی به اشتراک گذاشته شده‌اند، توییت شده‌اند و یا درباره آنها سخنرانی شده است. بیشتر این پاسخ‌ها فراموش شده‌اند یا به کمبود تحکم سیاسی مبتلا هستند. ما هیچ اقدامی در این راستا نمی‌کنیم و شاید به‌زودی دیگر دیر شده باشد. قدرت فناوری در آستانه تجمیع و تحکیم است.
هرچه افراد بیشتری به اینترنت متصل شوند و تحت‌تأثیر اینترنتی قرار گیرند که بدون حفظ حقوق انسان‌ها هر روز بیشتر از دیروز با جنبه‌های بنیادین زندگی روزمره انسان درهم می‌تند، ایده شکل‌گیری پیمانی جدید برای جهان فناوری معنادارتر می‌شود و نباید آن را به فراموشی سپرد. در دورانی که کدها و قوانین به‌دست عواملی قدرتمند به سلاح تبدیل می‌شوند، و بنیادی‌ترین حقوق‌ها مورد هجوم قرار می‌گیرند، طراحی و خلق چنین معاهده‌ جدیدی باید مورد توجه جدی قرار گیرد. بازطراحی جامعه دیجیتال که کد‌ها و قوانین را پادزهری علیه «سلاح‌سازی از همه‌چیز» درنظر بگیرد بسیار حیاتی است. چنین معاهده‌ای باید مواردی بیشتر از حق حریم خصوصی و دسترسی به داده‌های کاربران را تحت پوشش خود قرار دهد. باید بتواند اعتماد نسبت به نرم‌افزارها و سخت‌افزارها را احیا کند و به انسان توانایی درک عملکرد ماشین‌ها را دهد. همچنین نباید فراموش کرد که بدون وجود حقوق جهانی دیجیتال، هیچ آینده دیجیتال دموکراتی که به جای فناوری، روی انسان‌ها متمرکز باشد وجود نخواهد داشت.
دوران پساکرونا دوران شتاب گرفتن اتصال بخش غیرمتصل جهان به اینترنت خواهد بود. آگاهی‌ای که این روند در پی خواهد داشت، آگاهی نسبت به نابرابری و دلایل آن، می‌تواند منجر به ایجاد خشم و ناآرامی در جوامعی شود که به‌تازگی به اینترنت دسترسی پیدا کرده‌اند. با این‌همه با طراحی درست می‌توان از این فرصت برای بهبود رفاه عمومی و ارتقای وضعیت جوامع بهره‌برد. اگرچه با درنظر گرفتن وضعیت کنونی اتصال به اینترنت، دسترسی به محتوا و معماری شبکه، تحولی بنیادین در مسیر دموکراسی و ارتقای حقوق کاربران بدون مداخله غیرممکن به‌نظر می‌آید.

این خبر را به اشتراک بگذارید