خوب، بد، زشت سرجو لئونه 1966
آدما دو دستهن
مسعود پویا ـ روزنامهنگار
«خوب، بد، زشت» نقطه اوج وسترن اسپاگتی است. وسترنی که لئونه با «به خاطر یک مشت دلار» پایهگذاریاش کرد و آنقدر موفق شد که لشگری از فیلمهای مشابه از راه رسیدند. فیلمهایی که لئونه بعدها آنها را فرزندان ناخلف خود خواند. خوب، بد، زشت نمونه فاخر و باشکوه وسترن اسپاگتی است. جو (کلینت ایستوود)، استنزا (لی وان کلیف) و توکو (ایلای والاک) در جستوجوی یافتن جعبهای که در آن ۲۰۰هزار دلار پول مسروقه وجود دارد به راه میافتند و این مقدمهای بر یکی از سرگرمکنندهترین وسترنهای تاریخ سینماست.
سرجو لئونه به شکلی تناقضآمیز، فانتزی و رئالیسم را برای سینمای وسترن به ارمغان میآورد. لئونه اغراقهای نمایشی را تا میتواند افزایش میدهد (از موسیقی موکد تا نماهای بسیار درشت از چهره بازیگران) و از سوی دیگر میکوشد تا کابویها را به چهره واقعیشان در غرب وحشی نزدیک کند.
ایستوود بهعنوان قهرمانی خونسرد همان قدر ملموس است که لی وان کلیف بهعنوان بدمن و ایلای والاک با ترکیبی از بدجنسی و سادهلوحی ضلع سوم مثلث خوب، بد، زشت را تکمیل میکند. سکانس فینال فیلم، مجموعهای است کامل از دستاوردهای لئونه در سینمای وسترن، آن نماهای خیلی درشت از چهره و چشمان و تعلیق و هیجان و قطع شدن پی در پی پلانها با موسیقی انیو موریکونه کارکردی جادویی مییابد. این وسترنی است که میشود بارها و بارها تماشایش کرد و از سرزندگی و نشاط و چشماندازها و موزیکش لذت برد و از خوب، بد، زشتش و جمله تکرارشونده و معروف ایستوود کمحرف: «آدما دو دستهن».