هفت دیوید فینچر 1997
طراوت آزاردهنده
علی رستگار ـ روزنامهنگار
معمولاً فیلمهای جنایی بعد از یکبار تماشا، مهمترین کارکرد خود یعنی غافلگیری مخاطب را از دست میدهند و کمتر پیشمیآید، تماشاگر با وجود علم به هویت قاتل و روند کشف پرونده، بار دیگر پای آن اثر بنشیند. اما اگر فیلم جنایی، یک تریلر روانشناسانه تمامعیار هم باشد، آنوقت شناخت قاتل و هویت برملا شده او و حتی مسیر کشف پرونده، کمترین اهمیت را دارد و این پیچیدگی شخصیتهاست که مخاطب را درگیر میکند. «هفت» فینچر برای من چنین وضعیتی دارد و باوجود لو رفتن قاتل در تماشای اول، این شخصیتهای درخشان جان دو، دیوید میلز و ویلیام سامرست با بازیهای کوین اسپیسی، براد پیت و مورگان فریمن است که تماشای دوباره و چندباره و هر از گاهی این فیلم را برایم لذتبخش میکند. این عیش سینمایی قطعا با تیتراژ کایل کوپر، آن نیویورک چرک و کثیف و همیشه بارانی که ماحصل فیلمبرداری و فضاسازی نفسگیر داریوش خنجی است و البته ابهت صداهای ماندگار ناصر طهماسب، جلال مقامی و منوچهر اسماعیلی در نسخه محشر دوبله فارسی، کاملتر میشود.
باوجود اینکه سالهاست از سرنوشت شخصیتهای قصه اندرو کوین واکر و فینچر مطلعم، هنوز و در هر بار تماشا، «هفت» طراوت دلپذیر و آزاردهندهای دارد و بهویژه ضجههای میلز/ پیت/ مقامی و آن تردید جانکاهش (جانکاهشان) برای کنترل خشم یا کشتن قاتل همسرش پای آن دکلهای برق، همچنان برایم تکاندهنده است.
نیمکت ذخیره: ناصرالدین شاه آکتور سینما به کارگردانی محسن مخملباف.