پیش از استخدام ونگر، بازیکنان آرسنال به خاطر سبک بازی یکنواختشان، به ویژه در دوران جرج گراهام در فصلهای ۸۵ تا ۹۶، با عبارتِ «آرسنالِ خستهکننده خستهکننده» مسخره میشدند. این زمانی بود که آنها معمولاً دنبال نتیجه «یک -صفر به نفع آرسنال» بودند. این موضوع با ورود ونگر به سرعت و شدت تغییر کرد؛ وقتی رسانههایی که کارشان تمسخر بود و طرفداران نه چندان پر تعدادشان و حتی برخی بازیکنان آرسنال میپرسیدند «آرسن چی چی؟!»، ونگر بیدرنگ برنامهریزی برای تغییر فرهنگ باشگاه را شروع کرده بود.
آنگونه که نیچه در «سپیدهدم خدایان» تصریح میکند «برای بسیاری از مردم و برای بشریت تعیین کننده است که فرهنگ از جایگاه درست آغاز شود... جایگاه درست، بدن، حرکات، برنامه غذایی و فیزیولوژی است؛ باقی از اینها پیروی میکنند.» ونگر پیش از آنکه برای اولین بار در بازی بیرون از خانه مقابل بلکبرن روی نیمکت بنشیند «از بازیکنان خواسته بود به مدت یک ساعت و نیم در سالن ورزش هتل، کشش عضله تمرین کنند». تمرینات کششی یکونیم ساعته، قبل و بعد از هر جلسه برقرار بود و خروجی آن با برنامههای تمرینی ترکیب میشد. ونگر که تنها سابقه مربیگری در ژاپن را داشت، در اولین هفته از شروع کارش در شمال لندن با انتقادی تند و بیپرده از عادات غذایی انگلیسیها، جامعه ورزشِ جزیره را شوکه کرد: «من فکر میکنم شما در انگلستان قند و گوشت زیاد و سبزی کم میخورید. من دو سال در ژاپن زندگی کردم و آنجا بهترین برنامه غذایی عمرم را داشتم. همه راههای زندگی در آنجا به سلامتی ختم میشود.» از این رو عادت استیکخوری پیش از بازی جای خود را به هویج و کرفس خام، ماهی یا مرغ، پوره سیب زمینی و سبزیجات بخارپز با پای سیبِ خالی به عنوان دسر داد. علاوه بر این، سنت دیرپای شادخواری که در میان بازیکنان نهادینه شده بود، منسوخ شد. بازیکنان کهنهکار ابتدا در برابر ونگر و روش او مقاومت نشان دادند. کاپیتان تونی آدامز از جمله آنها بود که در اولین برخورد گفت: «این فرانسوی از فوتبال چه میداند؟ با آن عینکاش بیشتر شبیه معلمهای مدرسه است.» اما طولی نکشید که بازیکنانی مثل آدامز کارآمدی روشهای «پروفسور» را دریافتند. در اولین فصل کاملی که او سکان را در دست داشت (۹۸-۱۹۹۷)، این تیم هر دو عنوان لیگ و جام اتحادیه را با ترکیبی از بازیکنان انگلیسی کهنهکارِ احیا شده (همان پنج تای مشهور عقب؛ دوید سیمن دروازهبان، مارتین کیون، نایجل وینتربورن، لی دیکسون وکاپیتان تونی آدامز) و بازیکنان تازه به خدمت گرفته شده اروپایی (دنیس برگکمپِ هلندیِ فوقالعاده به همراه تازهواردهایی چون پاتریک ویرا، مارک اوورمارس و امانوئل پتی که ونگر قراردادهایی کلیدی با آنها بسته بود) از آن خود کرد. این آمیزه بازیکنان موروثی و تازه یافته به سرعت در هم آمیختند و ثابت کردند که نه تنها نوآوری در برنامه غذایی و تمرینی پیروزی به همراه میآورد، بلکه حاصل درختِ تکنیک با ریشهای سالم و قوی، فوتبالِ شناور و هجومی است و میوه آن، قهرمانیهایی که به دست میآیند.
ونگر و همکاراناش بر طراحی مرکز تمرین جدید باشگاه در کالنی لندن که در سال ۱۹۹۹ افتتاح شد، نظارت کردند. سر میز شام، اعتبار سرمربی به مراتب افزونتر هم میشد وقتی بازیکنان را در شرایطی بهینه تمرین میداد و آنها را به چنان اوجی میرساند که از لحاظ بدنی، ذهنی، تاکتیکی و تکنیکی بهترین عملکردشان را ارائه دهند.
زرتشتِ نیچه چنین میگوید: «انسان، همان چیزی است که باید بر آن چیره شود»، و میپرسد «چه کردهای که بر او چیره شوی؟» در حوزه فوتبال، ونگر این اجازه را یافت که با پایهگذاری یک لابراتوار فوتبال در کالنی لندن، شیوهای فراگیر را در پرورش بازیکنان دنبال کند و نتیجه آن استانداردهای نوینی باشد که دستیابی به اوج ِ عملکرد و تربیتِ ورزشکار فوقِ ماهر، حاصل آن است. آرسنال یک دوگانه دیگر را در سال ۲۰۰۲ به دست آورد و این زمانی بود که ونگر تیم را از پایه، باز ساخته بود و به خوبی در مسیر بازسازی باشگاه و سبک ِ بازی آن قرار داشت. بیشتر بازیکنان قدیمی که به او ارث رسیده بودند، یا از تیم کنار گذاشته شدند یا با ورود بازیکنان جدید در استانداردهای مدنظر ونگر، نقشهای محدودتری به آنان محول شد. از جمله این تازهواردها تیری هانری بود که در پست بالِ یوونتوس روزگارش تلف میشد و ونگر او را به رویاییترین و زهردارترین مهاجم لیگ برتر انگلیس تبدیل کرد. صبح روز جشن در ایسلینگتون، دیوید سیمن، دروازهبان تیم با گفتن این جملات به دیوید فراست، به تغییراتی که زیر نظر ونگر نسبت به دوران گراهام اعمال شده بود، واکنش نشان داد: «آرسن چیزهای جدیدی به آرسنال آورد؛ تجهیزات و برنامههای جدید تمرین، برنامه غذایی و کلی روش بهتر برای بازی. میدانید؛ مردم دارند از نوع بازی ما لذت میبرند و ما دیگر از لقب آرسنالِ خسته کننده خلاص شدهایم.»
منبع: کتاب فوتبال و فلسفه
نویسنده: تد ریچاردز
مترجم / مصحح: عیسی عظیمی
انقلاب مرد فرانسوی در لندن
در همینه زمینه :