به ماسک عقیده ندارند
محمد سرابی
یک عده میگویند آدمها را باید در سفر شناخت. یک عده دیگر میگویند آدمها را باید موقع تقسیم ارث شناخت. عده دیگری هم میگویند آدمها را باید سر سفره ماکارونی و موقعی که تهدیگ سیبزمینی کم است، شناخت. الان ما در یک موقعیت خوب برای شناخت آدمها دوروبرمان هستیم که خیلی کم پیش میآید ولی متأسفانه زیاد طول کشیده است.
آدمها را باید از روی ماسکزدنشان شناخت. حالا که دیگر هر کشور ویروس ژانر خودش را دارد و سوئد و ژاپن هم درگیر کنترل بیماری شدهاند و واکسنسازها خودشان بالای جدول مرگومیر هستند؛ بحثی درباره ضرورت ماسک زدن نیست؛ این هم رفتار فردی است و هم وظیفه اجتماعی؛ یک جور «مسئولیت» که آدمها درباره خودشان و در مقابل همدیگر دارند چون کنار هم زندگی میکنند.
هر کسی میتواند زندگی خودش را هرجوری که میخواهد به خطر بیندازد اما نباید باعث خطر جسمی و مالی و روحی برای بقیه شود. کسی که خودش را جدا از بقیه میداند ولی بین بقیه زندگی میکند و به زندگی آنها اهمیت نمیدهد، ممکن است «آسیبرسان» و «زیانبار» باشد. اگر کووید-19 یک هفته و یکماه مهمان ما بود، میشد پذیرفت که هنوز راه جلوگیری از انتشار آن مشخص و قطعی نشده است اما حالا که این آشنایی از یکسال گذشته و در حال رسیدن به یکسالونیم است دیگر شایعه و هیجان تمامشده و با موضوع قطعی علمی عمومی روبهرو هستیم. الان اجبار و جریمهای برای ماسک زدن در مغازه و پیادهرو نیست، پس میشود آدمهایی که به انتخاب خودشان ماسک زدهاند یا نزدهاند را شناخت. تقریبا همان کسانی که توی خیابان آشغال میریزند، توی صف اتوبوس جا میزنند و ماشینشان را سر راه پارک میکنند، الان هم ماسک نمیزنند.
تا چندماه یا چند سال دیگر ابهت کرونا از بین میرود. یا بیماری نابود میشود یا چنان به آن عادت میکنیم که به بیماری قلبی و خطر زلزله عادت کردهایم؛ کسانی که ماسک نزدند و بقیه را در خطر قرار دادند هم بین جمعیت گم میشوند و سالهای بعد وقتی جایی از بیمسئولیتی کسی تعجب کردیم، به یاد میآوریم که «او موقعی که کرونا آمده بود، ماسک نمیزد.» شاید 20سال بعد دانشمندی ادعا کند که کرونا ربطی به ماسک نداشته و مثلا از راه نگاه کردن منتقل میشده اما باز هم مسئله ماسک زدن در سال اول قرن از بین نمیرود. اگر در جایی کار میکنید که هیچکس ماسک نمیزند، در جای اشتباه و بین آدمهای اشتباه کار میکنید.