با شهرفروشی، تهران به شهری تنبل تبدیل شد
مهرداد مالعزیزی- معمار و شهرساز
بحث شهری که با استانداردهای جهانی بتواند رشد کند، یک درددل جهانی است. من از اصطلاح زیستپذیر استفاده نمیکنم، ولی معتقدم که شهری با استانداردهای جهانی باید داشته باشیم. یعنی شهری که انسان بتواند 24ساعت شبانهروز را به 3بخش 8ساعته تقسیم کرده و با برنامهریزی مدیریت شهری زندگی کند. تهران و شهرهای ایران بهخصوص بعد از انقلاب که یکمرتبه نرخ رشد جمعیت به بالای 2درصد رسید، تقریبا شهرها رها شدند و هیچ مدیریتی در آنها و بهخصوص در تهران نمیدیدیم. تقریبا در چند دوره مدیریت شهرداری تهران تا قبل از مدیریت آقای حناچی ما هیچ مدیری با تحصیلات مرتبط نداشتیم. در واقع هیچ برنامهریزی مدیریتی برای شهر تهران بر اساس اصول شهرسازی روز دنیا تقریبا نداشتیم. شهرهای ما رها شده بودند و درآمدهای شهری متکی به درآمدهای روزانه، تراکمفروشی و گسترش سختافزاری شهرها بوده است. برای همین، هر سه بخش 8ساعته شبانهروز فاقد برنامه بودند. البته در این 4سال اخیر اتفافاتی رخ داد که میتوان برای آینده امید داشت. به این ترتیب که مدیریت شهری بر پایه و اساسی برنامهریزی شده که اساسا شهر در 24ساعت شبانهروز به 3بخش تقسیم شود؛ یعنی شهر کار، شهر سکونت و شهر فراغت. این 3بخش شهر هرکدام یک برنامهریزی میخواهد. پیش از این دوره مدیریت شهری، ما شهرداری داشتیم که معتقد بود باید مسکن تولید کنیم یا شهرداری بوده که بحث اشتغال را مطرح کرده است، اما شهرداری نداشتیم که روی بخش سوم کار کند.
شهری که بهاصطلاح 8ساعت میکوبد و کار میکند یا 8ساعت سرپناه تولید میکند، 8ساعت هم باید فراغت داشته باشد. فراغت در شهر یعنی آزادسازی، رهاسازی، توجه به فضاهای باز، توجه به تفریح، توجه به شبکه معابر در دسترس و قابل زندگی کردن، شهر با روحیه تنفسی، شهر سبز و شهر پایدار.
در 4سال اخیر در مورد 8ساعت فراغت برنامهریزی شد. یعنی تقریبا پایههایی برای جبران فقدان برنامهریزی شهری که ما در دورههای مختلف بعد از انقلاب دیده بودیم، فراهم شد. حالا اینکه مدیریت آینده چه کار انجام میدهد، امیدوارم که بر همین فرمان جلو بروند. به این شکل شهری با استانداردهای جهانی خواهیم داشت.
در جریان صحبتهای کلی بنده با عنوان استانداردهای جهانی شهر، بحث اقتصاد شهری مطرح است. اینکه اقتصاد شهری بر کدام محور باید بچرخد که شهر ضمن رشد نرمافزاری، باهوش باشد و هوشمند رشد کند، مردمش رفاه کامل داشته باشند و احساس کنند که زندگی میکنند، اهمیت دارد. اینکه تمام این محورها باشد، اما چیزی را هزینه نکند و بلکه همهچیز در شهر فایده باشد. هزینهکرد به این صورت که در دورههای گذشته در شهر تراکم میفروختیم، سختافزاری شهری را بیشتر کردیم تا یک جسم سنگین تنبل از شهر تهران ساختیم که هیچ هوش نرمافزاری نداشت و براساس آن میخواستیم برای شهر هزینه کنیم. در واقع به این صورت درآمد داشتیم و همین درآمد هزینههای بسیاری روی دوش شهر گذاشت. شهر ارتفاع گرفت و وسعت شهر به دامنه حریم رفت و از آن خط قرمزی که دور تهران بود فراتر رفتیم؛ مانند دامنه کوههای البرز. همچنین از دشت شهریار جلوتر رفت و تمام زمینهای کشاورزی در اطراف غرب و جنوب تهران اشغال شدند و شهر از سمت شرق تا نزدیک پلور جلو رفت و به روستاهای اطراف متصل شد.
در واقع این شهر تنبل به این دلیل که اقتصادش متکی به شهرفروشی بود، به این روز افتاد. یعنی با تراکمفروشی و وامگرفتن هزینه شهر کردند، اما همین وام هیچوقت صفر نمیشود. بنابراین شهر همیشه بدهکار بود و ما شاهد بودیم که پیش از این دوره مدیریت شهری، هزینههای شهر خیلی بیشتر از فایده آن بود. در نتیجه باید کسی میآمد که این رویه را متوقف میکرد و میگفت بیایید از این به بعد روی درآمدهای پایدار حساب کنیم. به قدری ظرفیت شهر تهران بالاست که با سیاستهای مدیریت شهری فعلی تهران، در 4 و 8سال آینده به درآمدهای شهرفروشی اصلا نیازی نخواهد بود.