• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
چهار شنبه 15 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 129840
+
-

درباره «تنت» کریستوفر نولان

در قلمرو هیچکاک

در قلمرو هیچکاک


پویان عسگری ـ منتقد

 «تنت» تریلر/سای فای/اکشن غول‌آسای کریستوفر نولان، 10 سال پس از «اینسپشن» بار دیگر او را در مرکز ماجراجویی و هیجان و تلفیق ژانرها قرار می‌دهد. هر دو فیلم به روایت و خوانش نولان از جهان فیلم‌های جیمز باند می‌مانند که مجهز به پیچیدگی‌های روایی و زمان غیرخطی شده‌اند. 
کارگردانی که از «ممنتو» بازی با زمان و لایه‌لایه‌کردن روایت (پوشه‌های روایی) و دستیابی به پازل ذهنی، دغدغه استتیک‌اش در مواجهه با مدیوم بوده و در تنت هم شبیه به ممنتو با حذف علت‌ها و نمایش‌ معلول‌های مهیب، تماشاگر را در هزارتوی معنایی پازلش رها می‌کند و بعد از طریق فکت‌های علمی و توضیح جزئیات روابط میان کاراکترها، به ابهام ذاتی داستان چندلایه‌اش وضوح می‌بخشد. موسیقی درخشان لودویگ گورانسن همچون مبنای تکاپو، این سازه عظیم را به حرکت درمی‌آورد و ریتم و انرژی را در آن تنظیم و پمپاژ می‌کند.
  به‌عنوان تماشاگری که هیچ‌کدام از فیلم‌های متاخر نولان را دوست نداشته عمیقا از تماشای تنت لذت بردم. یک بلاک‌باستر متهورانه که بخش‌های سرگرم‌کننده  اینسپشن را ارتقا می‌دهد و روبنای لابیرنت‌گونه آن فیلم در دفرمگی واقعیت و حصول به فضای ذهنی را در نهاد ساختمان زیباشناسی‌اش درونی می‌کند. نکته ویژه تنت در میان آثار نولان این است که هم ژن سرگرم‌کننده فیلم‌های جاسوسی قدیمی را با خود حمل می‌کند (از «شمال به شمالغربی» هیچکاک تا جیمز باندها) و هم با استفاده از ایده تماتیک «سفر در زمان» بالاخره محملی مناسب برای تنیدن پوشه‌ها/پیچیدگی‌های روایی مالوف نولان، در یک متن ژانری می‌یابد. بازی با زمان در تنت نه یک ژست تزئینی بلکه بخش مهمی از ساختار داستانی است که فقط به‌واسطه وارونگی زمان امکان روایت پیدا می‌کند. منطق پیچیده یک جهان داستانی یونیک که برآمده از منطق فانتزی فیلم‌های سفر در زمان، مفهوم وارونگی زمان را بهتر از هر فیلم دیگر نولان بسط می‌دهد و در عین حال موقعیت فانتزی را به دستاویزی برای ایجاد خطر واقعی (جنگ جهانی سوم) با طنینی انضمامی در روزگار کنونی بدل می‌کند.
  برای نخستین بار در فیلم‌های متاخر نولان، نگریستن به مفهوم زمان از زوایای دید متفاوت منجر به خلق یک دومینوی دایره‌ای از زمان می‌شود که هم پاسخ ابهامات پلات پیچیده فیلم را در پرسپکتیو غریب زمانی‌اش جای داده، هم به تالیف تازه‌ای از وارونگی انگاره‌های ذهنی تماشاگر در نسبت با تداوم زمان و وحدت مکان در فیلم آمریکایی می‌رسد و هم احساسات انسانی را در وداع نیل (رابرت پتینسون) با قهرمان (جان دیوید واشنگتن)، نجات جان کودک (کودکی نیل) و هم‌نشینی محترمانه مرد قهرمان و زن بلوند (الیزابت دبیکی) برجسته می‌کند. زن بلوند جذابی که انگار از جهان فیلم‌های هیچکاک پا به تنت گذاشته و به‌واسطه ماهیت افسونگر بازیگرش (دبیکی زیبارو) و چشم‌چرانی نولان در پاییدن او، واجد کیفیتی شمایلی/آیکونیک نیز می‌شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید