مسعود میر
چهکسی است که نداند روزها میآیند و میروند و آدمها هم، اما در این آمد و شد به بهای زندگانی، گاهی یادبودها ختم میشود به یک نفرین و گاهی متصل خواهد شد به یک نام نیک. با این احوال است که میتوان در چنین روزی تقویمهای کهنه را ورق زد و رسید به 2نام که بهانه تولدشان شد بهانه درماندگی و نجات. درست در چنین روزی باید رد زد تولد صدام حسین را که در تمام روزگاری که کرسی قدرت را اشغال کرده بود چیزی جز نفرت و جنگافروزی و کشتار از خود به یادگار نگذاشت. فارغ از تنفر ایرانیها از رئیسجمهور روزهای گذشته عراق، او بر مردمان مملکت خودش همچنان حکمرانی کرد که تنفر از صدامحسین گویی در وجود اکثریتشان راه یافت.سرنوشت و نامی که از او باقی مانده عبرت است در تاریخ؛ هر چند مردان قدرت کمتر اهل عبرت گرفتن هستند.
در تورق تقویمهای کهنه در چنین روزی اما میتوان نام کارخانهداری را دید که تلاشهایش برای نجات کارگران یهودی از دست عصیان و توحش افسران نازی بهانه ساخت فیلم و نگارش داستانهای بسیاری شده است. اسکار شیندلر فارغ از دعوای صلیبیهای قرن بیستم با بخش عمدهای از دنیا تلاش میکرد نسلکشی یهودیان را تا جایی که میتواند دستخوش تأخیر و تغییر کند تا شاید آتش جنگ جهانی فروکش کند و انسانهای کمتری به کورههای آدمسوزی هدایت شوند.
روزها میآیند و میروند و آدمها هم. نامها اما متفاوتند، یکی میشود صدام که هموطنان خودش را هم با سرپنجه توحش خفه کرد و دیگری میشود اسکار که تلاش کرد تا آخرین اسکناس جیبش را هم برای نجات یک انسان خرج کند.
چهار شنبه 8 اردیبهشت 1400
کد مطلب :
129429
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/VOKXz
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved