• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
دو شنبه 23 فروردین 1400
کد مطلب : 127912
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/xkwvn
+
-

فوتبال ایران دست‌های پشت پرده ندارد

محرم نوید کیا، در گفت‌و گو با همشهری ورزشی از رویاهایش برای سپاهان گفته، از جنگ فوتبال اصفهان با تهران، قهرمانی های پرسپولیس و «تیم حکومتی » که به اعتقاد او وجود ندارد

فوتبال ایران دست‌های پشت پرده ندارد

مجتبی هاشمی/روزنامه‌نگار
محمد زارعی/خبرنگار


محرم نویدکیا یک مربی اصفهانی نیست او یک اصفهانی است که مربیگری هم می‌کند. برایش اصفهانی بودن و سپاهانی بودن انگار مقدم بر هر صفت دیگری است. می‌گوید «زمانی که من داشتم خداحافظی می‌کردم، مجموع جام‌های پرسپولیس و استقلال به اندازه جام‌های سپاهان بود» این جمله را چند جای مصاحبه تکرار می‌کند. رقابت و کری بین اصفهان و تهران را دوست دارد. بعد از 4سال که بیرون نشسته و شاهد قهرمانی تهرانی‌ها بوده، در لباس سرمربی به تیم محبوبش برگشته و می‌گوید آمده‌ام هویت سپاهان را برگردانم. اگر حین گفت‌وگو کمی به ضربات‌مان کات می‌دادیم شاید این تیتر از زبانش درمی‌آمد که آمده‌ام رکوردهای سپاهان را پس بگیرم. یا اگر اخلاقش مثل بقیه بود، وقتی داشت از نزول این چندساله زردها می‌گفت از آن مربی نام می‌بردیم که سپاهان را مثل صبای قم بست و به آن روز دچار کرد، تا با منقاش یک تیتر تند و تیز از زیر زبانش بیرون بکشیم. ولی مجبور بودیم شیطنت‌های همیشگی را رها کنیم و آرام بگیریم تا آرام‌ترین سرمربی لیگ برتر حرف‌هایش را ساده بزند. در مقابل یک سپاهانی متعصب که اعتراف می‌کند پرسپولیس در این سال‌ها از همه بهتر بوده، ما هم اعتراف می‌کنیم محرم نویدکیا مقابل‌مان آن‌قدر خوب بوده که بازی را به شیوه دلخواه خودش پیش ببرد و گفت‌وگو را به گورستان تیترهای ازدست‌رفته بدل کند. خیالی هم نیست. اگر قبول کنیم که امروز فوتبال ایران به یک مربی آرام و جنتلمن بیشتر از خیل دادزن‌های کنار نیمکت نیاز دارد، پس شاید رسانه ورزشی هم بیشتر از تیترهای جنجال‌ساز همیشه‌اش به جست‌وجوی چند جمله حرف حساب از دل یک گفت‌وگوی آرام نیازمند باشد. این بازی را شما بردید آقای محرم. کاش همیشه جنتلمن‌ها ببرند.

    در ابتدای فصل وقتی با سپاهان مذاکره می‌کردید، مدیران باشگاه جا خورده بودند از اینکه چقدر اطلاعات‌تان به‌روز است و با وجود 4سال غیبت کاملا به اوضاع فوتبال و لیگ و... اشراف دارید. انگار در آن 4سال حواس‌تان کاملا به فوتبال بوده است.
بله، حواسم به فوتبال بود و مخصوصا حواسم به سپاهان بود چون سال‌ها اینجا زندگی کرده بودم. مسابقات را دنبال می‌کردم و بازی‌های سپاهان را بدون استثنا می‌دیدم و البته با نتایجی که سپاهان می‌گرفت خیلی هم حرص می‌خوردم. بازی‌های ملی را می‌دیدم و بازیکنان ایرانی را که خارج از کشور بازی می‌کنند دنبال می‌کردم. نمی‌گویم که شبانه‌روزی برای این کار وقت می‌گذاشتم اما تنظیم می‌کردم تا بتوانم آنچه را که لازم است ببینم. آدم اگر بداند که چه کار قرار است بکند، می‌فهمد چه چیزهایی را لازم است ببیند و دنبال کند.

    پس می‌دانستید که قرار است روزی وارد مربیگری شوید. از زمانی که بازی می‌کردید این هدف را در ذهن داشتید؟
اگر بخواهم واقعیتش را بگویم سال91یا 92که آقای رحیمی مدیرعامل سپاهان بودند چندبار به من گفتند که باید یک روزی سرمربی شوم. از همان زمان و با حرف‌های ایشان این جرقه در ذهن من زده شد.

     یعنی قبل از آن به این موضوع فکر نکرده بودید؟
نه، من فقط بازی می‌کردم و اصلا به این فکرها نبودم.

    مثلاً یادمان هست وحید هاشمیان می‌گفت وقتی در بوخوم بازی می‌کرده از تمرینات و صحبت‌های مربی‌ها یادداشت برمی‌داشته چون از همان موقع به فکر مربیگری بوده است. شما هیچ وقت چنین ذهنیتی نداشتید؟
یادداشت که قطعا برنمی‌داشتم چون اگر هم برمی‌داشتم الان به دردم نمی‌خورد! همه‌‌چیز دائما دارد جلو می‌رود و به‌روز می‌شود و یادداشتی که شما 15سال قبل نوشتی امروز به هیچ دردی نمی‌خورد. اگر کسی می‌خواهد موفق شود اول باید به‌روز باشد، بعد آن‌قدر خلاقیت داشته باشد که فوتبال روز دنیا را با آنچه در ذهن خودش می‌گذرد ترکیب کند، بعد هم با شرایط کشور خودش و شهر خودش تطبیق بدهد تا سبک خاصی پیدا کند که نتیجه‌اش موفقیت‌آمیز باشد. البته منظورم این نیست که در آلمان چیزی یاد نگرفتم. من آن 2سالی که آنجا بودم فهمیدم باشگاه و باشگاه‌داری یعنی چه. نحوه اداره کردن تیم و نوع قراردادها را آنجا یاد گرفتم. آنجا فهمیدم چرا با بعضی‌ها قرارداد کوتاه‌مدت می‌بندند با بعضی‌ها بلندمدت. از همه مهم‌تر، من تازه در اروپا فهمیدم سازوکار انتخاب یک مربی برای یک تیم چیست. صرفا این نیست که بگویند این مربی خوب و کاربلدی است پس برویم قرارداد ببندیم. هر باشگاه و هر شهری برای خودش یک فرهنگ دارد، یک دیدگاه فوتبالی دارد و یک نوع خاصی از فوتبال را دنبال می‌کند. آنها مربی‌ای می‌آورند که به آن مدل از فوتبال و به آن فرهنگ بخورد. این چیزی است که در باشگاه‌های ما اصلا دیده نمی‌شود.

    در مربیان ما هم دیده نمی‌شود. وگرنه لابد در این سال‌ها یک نفرشان را می‌دیدیم که بگوید به فلان‌باشگاه نمی‌روم چون فلسفه فوتبالی من به آنجا نمی‌خورد. اینجا همه به همدیگر می‌خورند!
دقیقا. به‌عنوان مربی، گاهی لازم است پیشنهادهایی را رد کنید تا پیشنهاد از جایی که مناسب تاکتیک‌های شماست به دست‌تان برسد. جالب‌ است که گاهی می‌بینیم مربی می‌رود به یک تیم جدید، بعد 10بازیکن را رد می‌کند و 10بازیکن جدید می‌آورد تا مثلا تیم خودش را بسازد. خب معلوم است که آن تیم موفق نمی‌شود. با این همه تغییر که نمی‌شود تیم ساخت. در تیم‌ملی هم همینطور است. نمی‌شود کسی برود و نفر بعدی با دیدگاهی کاملا متفاوت بیاید. تیم ملی یک هویتی دارد و فوتبالی را که بازی می‌کند نمی‌توان ناگهان تغییر داد. می‌نشینند می‌گویند حالا می‌خواهیم برویم سراغ مربی ایرانی یا برعکس، در این مقطع حتما می‌خواهیم مربی خارجی بیاوریم! این معیار حتما غلط است. باید کسی را بیاوریم که از لحاظ سبک فوتبال در ادامه نفر قبلی باشد؛ حالا چه ایرانی، چه خارجی.

    برگردیم به بحث اصلی. رسیدیم به اینجا که آمدید سپاهان و سرمربی شدید. وقتی می‌آمدید چه ذهنیتی درباره خودتان داشتید؟ باور داشتید که در کار مربیگری موفق می‌شوید یا فقط تصمیم گرفته بودید خودتان را تست کنید؟
یک دیدگاه‌ها و طرح‌هایی در ذهن داشتم که نمی‌دانستم در عمل درست درمی‌آیند یا نه. آمدم آن طرح‌ها را تست کنم و البته امید زیادی هم به موفقیت داشتم. چون زمینه را در سپاهان مساعد می‌دیدم. من اگر 2سال قبل از سپاهان پیشنهاد داشتم، قبول نمی‌کردم. مدیرانی که آن سال‌ها در سپاهان بودند اگر حتی یک نفر از آنها هنوز بر سر کار بود، قبول نمی‌کردم. سپاهان این پتانسیل را دارد که یک باشگاه موفق بین‌المللی باشد. امکانات خوبی دارد، متعلق به یک شهر مدرن و زیباست، هواداران خوبی دارد و از پشتوانه بزرگی مثل کارخانه فولاد مبارکه برخوردار است. وقتی پیشنهاد را دریافت کردم دیدم از لحاظ بازیکن هم نیروهای خوبی دارد که می‌توانم با دو سه تغییر به آنچه می‌خواهم برسم.

     مشکل‌تان با مدیران 2سال پیش همان مسائلی بود که در اواخر دوران بازی برای‌تان به‌وجود آمد؟ همان‌ها که گفتند محرم در همه امور باشگاه دخالت می‌کند و شما هم یک مدت طولانی قهر کردید؟
بله. من آن زمان کارهایی را انجام می‌دادم که خودشان از من خواسته بودند. اما بعدا که تیم به مشکل خورد خودشان را کنار کشیدند و همه‌‌چیز را گردن من انداختند. خودشان از من خواسته بودند اما بعدا اسم دخالت روی آن گذاشتند و من را مقصر معرفی کردند. اصلا من از همان اتفاقات درس گرفتم و امروز حواسم هست اگر در کارم موفق نشدم، شخص دیگری را مقصر ندانم.

     در شروع کارتان به لیگ قهرمانان آسیا رفتید و طی 4بازی 2باخت دادید. بعد از آن از 5بازی اول لیگ هم 2بازی را سنگین باختید تا کم‌کم تیم راه افتاد. آن دوره سخت چطور گذشت؟ به ایده‌های‌تان شک نکردید؟
خیلی سخت گذشت. از بیرون پالس‌هایی می‌آمد که این روش نتیجه نمی‌دهد و باید روش خودم را تغییر بدهم. اما چون به مسیرم اعتقاد داشتم با همان روشی که از روز اول شروع کرده بودم ادامه دادم و ریسک این قضیه را پذیرفتم. ممکن است در جزئیات و چینش بازیکنانم تغییراتی داده باشم اما در تاکتیک‌هایی که می‌خواستم پیاده کنم پافشاری کردم و هیچ تغییری ندادم. برای خودم پلنB نداشتم که بگویم حالا برویم روی آن پلن شاید نتیجه بهتری بگیریم. آمده بودم آن فوتبالی که مدنظرم بود را در سپاهان پیاده کنم و به مرور نتیجه هم بگیرم. 20سال پیش که من جوانی هجده، نوزده ساله بودم و تازه به ترکیب سپاهان رسیده بودم، استانکو سرمربی ما بود و تغییرات مثبتی در شکل بازی سپاهان داد. او نگرش ما را عوض کرد و یادمان داد که می‌شود زیر توپ نزد و فوتبال بازی کرد. بعد از او فرهاد کاظمی آمد و پیشرفت تیم ادامه پیدا کرد. کاظمی یک فوتبال مالکانه و هجومی را در تیم جا انداخت که با همان فوتبال قهرمان لیگ شدیم. سپاهان تا سال‌ها در همان مسیر پیش رفت و فوتبال نسبتا خوبی را در لیگ ارائه می‌داد. ممکن بود در بعضی از دوره‌ها نتیجه نگیریم اما از آن شکل بازی دور نمی‌شدیم. تا اینکه در چند سال اخیر متأسفانه سپاهان از آن فوتبال دور شد. من می‌خواستم سپاهان را دوباره به آن شکل از فوتبال برگردانم و چیزی را که آن زمان ارائه می‌دادیم با یک‌سری تغییرات برای فوتبال امروز آپدیت کنم تا سپاهان دوباره مالکانه و زیبا بازی کند.

     این همان «هویت فوتبالی یک باشگاه» است که در ابتدای بحث از آن صحبت می‌کردید؟ یعنی به‌نظرتان سپاهان فقط در 3،4 سال اخیر از آن هویت دور مانده بود؟
بله. ما در آن 14،15 سال هم خیلی وقت‌ها جام نگرفتیم اما هم خوب بازی می‌کردیم و هم مدعی بودیم. ولی در سال‌های اخیر یک نگرشی شکل گرفت که سپاهان خوب و زیبا بازی نمی‌کند. اصلا نمی‌خواهم بگویم آقای قلعه‌نویی خوب کار نکردند. نه. ایشان به‌خصوص در سال اول فوتبال خوبی ارائه دادند و نتایج خوبی هم گرفتند. اما قبل از ایشان وضعیت تیم خوب نبود و این ذهنیت نسبت به سپاهان شکل گرفت و روی تیم سنگینی می‌کرد.

   از سپاهان فرهاد کاظمی و نخستین قهرمانی‌تان در لیگ گفتید. خاطرمان هست آن تیم در هفته سوم استقلال را در تهران برد؛ کاظمی بعدها گفت روحیه قهرمانی دقیقا در همان مسابقه به‌دست آمد و ما این اعتمادبه‌نفس را گرفتیم که می‌توانیم قهرمان شویم. درباره سپاهان فعلی آیا چنین اتفاقی افتاده است؟ بعد از آن افول چندساله، شما از کدام بازی احساس کردید که پروژه‌تان نتیجه داده، تاکتیک‌های‌تان جا افتاده و دیگر می‌توانید به قهرمانی فکر کنید؟
درباره لیگ دوم این را بگویم که ما جوان‌هایی کم‌تجربه بودیم و خیلی سخت به این اعتمادبه‌نفس رسیدیم که می‌توانیم قهرمان شویم. شاید آقای کاظمی با بردن استقلال به این دیدگاه رسیده بود ولی برای بازیکنان این اتفاق خیلی بیشتر زمان برد. ما هفته اول نفت آبادان را بردیم، هفته دوم در مشهد با ابومسلم بدون گل مساوی کردیم و هفته سوم استقلال را در تهران 3-2بردیم. بعد از آن بردهای پی‌درپی آغاز شد و ما 8هفته متوالی پیروز شدیم. 9برد و یک مساوی از 10بازی، آن‌قدر نتیجه خوبی بود که به ما باور قهرمانی بدهد. در واقع برای آقای کاظمی بردن استقلال کافی بود اما ما 8برد لازم داشتیم تا به این باور برسیم (می‌خندد). تیم فعلی اما خیلی باتجربه‌تر است و اعتمادبه‌نفس بالاتری دارد. الان رسیدن به باور قهرمانی خیلی آسان‌تر است.

    در آن تیم فقط ادموند بزیک سابقه قهرمانی در لیگ را داشت، اما در تیم فعلی خیلی‌ها جام دارند.
دقیقاً. و خیلی‌ها هم ملی‌پوش‌اند و بازیکنان کوچکی نیستند. ضمن اینکه به کادر فنی و مدیران اعتماد کرده‌اند و این خیلی موضوع مهمی است برای اینکه صد درصد توان خودشان را برای تیم خرج کنند. بنابراین باور به اینکه می‌توانیم قهرمان شویم خیلی زود شکل گرفت. نمی‌توانم بگویم دقیقا از کدام بازی چون به مرور اتفاق افتاد. ما بعد از 5هفته ابتدایی که نتایج خوب نبود، در هفته ششم 4تا به نساجی زدیم و در بازی هفتم هم مس را در رفسنجان بردیم. آنجا فکر کردیم دیگر اوج گرفته‌ایم اما 3مساوی متوالی از راه رسید و بعد از آن دوباره به مسیر برگشتیم.

    این سبک بازی که برای سپاهان آوردید و 3-3-4خوبی که بازی می‌کنید چگونه در ذهن‌تان شکل گرفت؟ از تیم یا مربی خاصی هم الهام گرفته‌اید؟ گفتیم «الهام» که از کلمه «تقلید» استفاده نکنیم!
استفاده کنید، اشکالی ندارد. طبعا یک مقدارش هم تقلید هست چون ما اصلا در حدی نیستیم که بخواهیم ابداع کنیم. در فوتبال دنیا یک روز گاس هیدینگ سبک جدیدی می‌آورد، یک روز مورینیو با یک تاکتیک نو وارد می‌شود و یک روز یک نفر دیگر. ولی ما اینجا آنقدر خلاق نیستیم که چیزی ابداع کنیم. من معتقدم حالا که نمی‌توانیم چیزی ابداع کنیم پس لااقل برای تقلید کردن برویم بهترین‌ها را پیدا کنیم و از آنها تقلید کنیم. من هم از وقتی گواردیولا وارد مربیگری شد همیشه سبک او را دوست داشتم. البته سبکی که پپ در بارسلونا ارائه می‌داد چیزی بود که یوهان کرایف شروع کرد و گواردیولا بعدها آن را کامل کرد. من هم این نوع فوتبال را دوست داشتم و فکر کردم با وجود کمبودهایی که در ایران داریم - به‌خصوص زمین‌های بی‌کیفیت که روی خیلی از آنها نمی‌شود آن فوتبال را بازی کرد- باز هم می‌توانیم تا حدودی به آن فوتبال نزدیک شویم.

    پس مربی خارجی موردعلاقه‌تان گواردیولا است.
بله اما سعی می‌کنم به یک روش محدود نباشم و از همه مربیان چیزهایی یاد بگیرم. مثلا با توجه به اینکه هوادار آرسنال هستم، همیشه سبک آرسن ونگر را دوست داشتم و از او هم چیزهایی یاد گرفتم. در عین حال از فرگوسن هم یاد گرفتم که حتما نباید بازیکنان بزرگی در تیم داشته باشید، بلکه باید بازیکنانی داشته باشید که برایتان جان بدهند و خون بریزند. برای همین روزی که آمدم سپاهان به بازیکنانم گفتم هر کسی که می‌خواهد برود خودم به او کمک می‌کنم جدا شود. چون کسانی را می‌خواستم که برای تیم جان بکنند حتی اگر از لحاظ کیفی پایین‌تر باشند.

    از مربیانی که زیرنظرشان بازی کردید، ایرانی و خارجی، از آنها چه چیزهایی یاد گرفتید؟
از فرهاد کاظمی نکات فنی زیادی یاد گرفتم. از کرانچار ادبیات و نوع رفتار با جامعه بیرون از فوتبال را آموختم. سختکوشی را از استانکو یاد گرفتم. او همیشه به من می‌گفت اینکه لاغراندام هستی و فیزیک درشتی نداری دلیل نمی‌شود که درگیر نشوی و در جنگ‌های فیزیکی شرکت نکنی. استانکو فوتبال مرا تغییر داد. یادم داد بین مدافعان حریف بدوم، درگیر شوم و پرس کنم. البته اینها زیاد به چشم نمی‌آمد و پاس‌هایم بیشتر دیده می‌شد. آن آموزه‌ها را همین امروز دارم به‌کار می‌بندم. شما ببینید هافبک‌های من دارند بیشترین اخطارها را در لیگ می‌گیرند. چون وادارشان کردم یک در مقابل یک‌ها را درگیر شوند. من فوتبالیست فانتزی صرف نمی‌خواهم. سروش رفیعی، خلعتبری و همه اینها که به‌عنوان بازیکن‌های فانتزی شناخته می‌شدند در تیم من دارند درگیرانه بازی می‌کنند. از آن طرف، هافبک صرفا دفاعی هم نمی‌خواهم. هافبک‌های من باید هم خوب پاس بدهند، هم خوب درگیر شوند، هم خوب پرس کنند.

    یعنی اگر الان یک محرم نویدکیا مثل محرم سال‌های اول داشتید که فانتزی بازی می‌کرد و پاس‌های تودر می‌داد، بازی‌اش نمی‌دادید؟
اصلا! اینکه من در زمین بایستم، بعد 8نفر دیگر بدوند تا توپ را بگیرند و به من بدهند که یک پاس تودر بدهم؛ این در فوتبال امروز دیگر به درد نمی‌خورد. امروز دیگر فاصله‌ها نزدیک شده و پرس در سرعت بالا اهمیت دارد. دوندگی صرف هم مهم نیست. من از آنها نیستم که می‌گویند بازیکن باید 12کیلومتر یا 14کیلومتر بدود. میزان دوندگی مهم نیست. دوندگی در سرعت بالاست که اهمیت دارد نه اینکه یک بازیکن 13،14کیلومتر بدود. بدود که چکار کند؟ اتفاقا من معتقدم تیم وقتی توپ دارد باید استراحت کند. نه اینکه وقتی توپ را از دست می‌دهید همه برگردید سر جای‌تان و حالا اینجا استراحت کنید. من مخالف این فوتبالم. وقتی توپ ندارید دوندگی و پرس در سرعت بالا برای پس گرفتن توپ اهمیت پیدا می‌کند. وقتی توپ را به‌دست می‌آورید، حالا با نوع بازی‌تان کمی استراحت می‌کنید.

    بهترین نمایش تیم‌تان را در این فصل، کدام بازی می‌دانید؟
نیمه اول بازی با تراکتور به‌نظرم فوق‌العاده بودیم. بازی برگشت را می‌گویم. 45دقیقه یک فوتبال بی‌نظیر بازی کردیم و من از نمایش بچه‌ها کیف کردم. اما نیمه دوم چندان خوب نبودیم. به‌خصوص از دقیقه60که بازیکن آنها اخراج شد تا دقیقه70که پنالتی دادیم، این 10دقیقه را کامل از دست دادیم. اما پیام پنالتی را گرفت و ما به بازی برگشتیم.

     کدام بردتان خیلی سخت به‌دست آمد؟
برد مقابل پیکان. تا قبل از اینکه گل دوم را بزنیم بازی خیلی سخت بود. پیکان تیم بدقلقی بود که به این راحتی نمی‌شد از آنها موقعیت گرفت. ولی بعد از گل دوم توانستیم راحت‌تر بازی کنیم و چند موقعیت دیگر هم درست کردیم که گل نشد.

     مسابقه‌ای بوده که حق‌تان برد نباشد اما برنده شوید؟
اگر بخواهم منطقی بگویم بازی با صنعت‌نفت در آبادان. نیمه دوم وقتی یک-یک بودیم، خیلی بازی خوبی انجام نمی‌دادیم. نفت هم خیلی خوب توپ را می‌چرخاند و فضاها را پر می‌کرد. مساوی در آن بازی عادلانه بود اما دقیقه88روی یک کرنر گل زدیم و بازی را بردیم که از لحاظ روحی هم خیلی به تیم‌مان کمک کرد.

     و برعکس؛ مسابقه‌ای که حق‌تان برد بوده اما برنده نشدید؟
بازی با پدیده در اصفهان. واقعا حق‌مان بود ببریم اما 3-1باختیم.

     آن نتیجه خیلی عجیب بود. در 9بازی اخیر فقط همان یک بازی را نبرده‌اید. آن روز چه بلایی سرتان آمده بود؟
ما تازه افتاده بودیم روی دور بردن. فکر می‌کردیم شرایط‌مان خیلی خوب است و تا حالا هم در اصفهان نباخته‌ایم. همه اینها یک اعتمادبه‌نفس کاذب به ما داده بود. تقصیر خود من هم بود. روز قبل از آن استقلال در مسجدسلیمان مساوی کرده بود و ما اگر می‌بردیم صدرنشین می‌شدیم. بین 2نیمه که 1-1بودیم در رختکن به بازیکن‌ها گفتم ما خوبیم ولی قهرمانانه بازی نمی‌کنیم، بی‌خود فضا را احساسی کردم (می‌خندد). گفتم فقط خوب بودن کافی نیست، باید بروید و برای قهرمانی حریف را ببرید. رفتیم ضدحمله خوردیم و باختیم. گئورگی که او را کاپیتان تیم کرده بودم بعد از 2-1شدن بازی از کوره در رفت، با داور بحث کرد و اخراج شد. یعنی این حس که فکر می‌کردیم در اصفهان از همه بهتریم، باعث شد آن بازی را از دست بدهیم. از آن بازی خیلی درس گرفتم و به‌لحاظ کسب تجربه برایم فوق‌العاده بود. بعد از آن مربی منطقی‌تری شدم و سعی می‌کنم احساساتی نشوم. البته گفتنش راحت است. ما ایرانی‌ها خیلی احساسی هستیم و در شرایط مسابقه سخت است که خودمان را کنترل کنیم.

   اگر آن جشن با شما هماهنگ می‌شد اجازه می‌دادید برگزار شود؟
هرگز اجازه نمی‌دادم. این کارها در فوتبال دنیا منسوخ شده است و اصلا منطقی نیست. اما خب اینکه بگویند آن سروصداها تمرکز تیم ما را به هم ریخته و گل خوردیم هم چندان منطقی نیست. در کشورهای عربی شما می‌روید داخل ورزشگاه می‌بینید در تمام 90دقیقه دارند سروصدا می‌کنند و شما باید کنار بیایید. البته باز هم می‌گویم آن کار منطقی نبود. نه من خبر داشتم نه مدیریت باشگاه. کانون هواداران آن کار را انجام داد.

   شرایط دفاعی تیم‌تان خیلی بهتر شده و مشکلات اول فصل تقریبا حل شده‌اند. در نیم‌فصل اول، بحث این بود که سپاهان زیاد گل می‌زند و زیاد هم گل می‌خورد. ولی در 5بازی اخیر فقط یک گل خورده‌اید.
بله داریم کم‌کم مشکلات‌مان را حل می‌کنیم. البته باز هم مشکل داریم و بی‌نقص نیستیم. مشکل خط دفاع‌ ما مشکل نفرات نبود. بعد از همان باخت 3-1به پدیده خیلی‌ها گفتند شما در 13بازی 17گل خورده‌اید، نمی‌خواهید تغییری در نفرات‌تان بدهید؟ گفتم اینها بهترین‌های ایران‌اند، من اینها را عوض کنم چه‌کسی را به جایشان بگذارم؟ گفتم مشکل منم و تاکتیک‌هایی که دارم به‌کار می‌برم. من و کادرم باید این مشکل را حل کنیم و بازیکن‌ها را قانع کنیم که با چه روشی دفاع کنند. مدافعانی که سال‌ها به یک شکل خاص دفاع کرده بودند باید یاد می‌گرفتند که در این سیستم به شکل دیگری دفاع کنند و کارهای متفاوتی انجام بدهند. همین کار یک نیم‌فصل وقت گرفت. مثلا مدافعان چپ و راست من تازه دارد برایشان جا می‌افتد که در ضدحملات حریف، بعضی وقت‌ها اصلا مهم نیست که برگردند سر جای خودشان، مهم است که بروند در پست6بازی کنند. در دفاع 4نفره سال‌ها اینطور برای مدافعان جا افتاده بود که وقتی ضدحمله می‌خورند همه عقب‌عقب برگردند سر جای خودشان. ولی من الان دارم قانع‌شان می‌کنم که مدافعان چپ و راست باید کناره‌ها را رها کنند و بیایند هافبک دفاعی شوند.

    اگر بپرسیم از کدام بازیکن خیلی راضی هستید احتمالا اسم‌های زیادی برای گفتن دارید. اگر بگوییم کدام‌ بازیکن شگفت‌زده‌تان کرده چطور؟
خب... سجاد که فوق‌العاده بود امسال. این را واقع‌بینانه بگویم، اول فصل در سپاهان او را نمی‌خواستند. نه هوادارها دیگر علاقه‌ای به او داشتند و نه باشگاه خیلی راغب بود او را حفظ کند. اما من چون از قبل سبک بازی سجاد را خیلی دوست داشتم پافشاری کردم که بماند و حالا از این بابت خیلی خوشحالم.

    آقای نویدکیا؛ بعد از 4قهرمانی پرسپولیس اصطلاحاتی مثل تیم حکومتی و تیم خاص و... ساخته شد که کم‌کم از محافل هواداری بیرون آمد و به ادبیات مربیان و بازیکن‌ها رسید. شما تا چه حد این حرف‌ها را قبول دارید؟
اصلا قبول ندارم. ببینید ما چه خوشمان بیاید چه نه، پرسپولیس و استقلال سهم بیشتری در رسانه‌ها دارند، چون تیم‌های زیرمجموعه دولت هستند، دولت موظف است کمک‌شان کند، در تمام ایران هوادار دارند و خلاصه توجه بیشتری به آنها می‌شود. اینها واقعیت‌های فوتبال است. اما اینکه بخواهند تیمی را به زور قهرمان کنند یا با تبعیض به تیمی جام بدهند را اصلا من قبول ندارم. تازه آن امتیازهایی هم که گفتم برای پرسپولیس و استقلال هست، در عوض حاشیه‌ها هم در این دو تیم بزرگ‌تر و مخرب‌تر از همه جاست. همان حاشیه‌ای که در سپاهان به‌وجود می‌آید و دو سه روزه جمع می‌شود اگر در آن تیم‌ها پیش بیاید قشنگ دو سه هفته درگیرشان می‌کند. کافی است دو تا باخت بیاورند، جراید و هواداران رهایشان نمی‌کنند. باید منصف باشیم و این چیزها را هم ببینیم.

    پس قهرمانی‌های پرسپولیس در این 4سال را کاملا فنی و عادلانه می‌دانید؟ با توجه به اینکه از بیرون به ماجرا نگاه می‌کردید.
بله من از بیرون نگاه می‌کردم و واقعیتش خیلی هم برایم سخت بود. چون من یک سپاهانی بودم و وقتی از فوتبال خداحافظی کردم، پرسپولیس و استقلال روی‌هم‌رفته به اندازه سپاهان قهرمانی داشتند. اما پرسپولیسی‌ها در این 4سال خیلی جام آوردند و مبارک‌شان هم باشد. حق‌شان بود. برانکو تیم خوبی ساخته بود. ببینید وقتی می‌گویم مربی نباید بهانه بیاورد و باید فقط کارش را بکند، یک نمونه بارزش همین برانکو است. او تیم ساخت و هر روز یک اتفاق برایش افتاد. یک روز طارمی رفت، یک روز رامین رضاییان، یک روز این بازیکن، یک روز آن بازیکن. بازیکن‌هایش عوض شدند، مدیرانش عوض شدند، ولی او بدون بهانه کارش را ادامه داد و پیش رفت. هر کسی که می‌خواهد در شغل مربیگری بماند اینها برایش درس است و باید از امثال برانکو یاد بگیرد. ساختار یک تیم را نباید روی یک یا دو بازیکن ساخت که اگر کسی جدا شد تیم به مشکل بربخورد. ساختار باید آن‌قدر درست جا افتاده باشد که هر کسی جدا شد بقیه بتوانند کار را پیش ببرند.

     یک فلاش‌بک بزنیم به مصاحبه معروف‌تان در برنامه 90 و حرف‌هایی که در حمایت از سپاهان علیه تیم‌های تهرانی زدید. به‌نظر، جنگ فوتبالی میان تهران و اصفهان که در سال‌های اخیر تا درگیری و خونریزی هم پیش رفته از همان زمان اوج گرفت. امروز که به آن مصاحبه نگاه می‌کنید هنوز از حرف‌های‌تان راضی هستید؟
ببینید من این رقابت را دوست دارم. رقابت شدید بین سپاهان و سرخابی‌ها را دوست دارم و آدمی هم نیستم که الکی ادای آدم‌خوب‌ها را دربیاورم و بگویم اگر به آن زمان برگردیم آن حرف‌ها را نمی‌زنم. نه. من این رقابت بین اصفهان و تهران را دوست دارم. زمانی که آن حرف‌ها را زدم ما داشتیم فوق‌العاده کار می‌کردیم اما همه جا بحث پرسپولیس و استقلال بود. من فقط گفتم بیاییم واقعیت‌ها را بگوییم. وقتی سپاهان عالی است چرا فقط حرف از تهرانی‌ها است؟ وقتی فولاد دارد خوب کار می‌کند چرا فقط صحبت از قرمز و آبی است؟

     یعنی فکر می‌کردید به اندازه شایستگی‌های‌تان به شما توجه نمی‌شود؟
دقیقا.

    امروز این توجه می‌شود؟
کمی اوضاع بهتر شده است. من یادم هست سال2007رفتیم فینال آسیا و جام جهانی باشگاه‌ها. در کره‌جنوبی بازی داشتیم. فکر می‌کنم مرحله‌ای بود که اگر می‌بردیم می‌رفتیم نیمه‌نهایی. درست یادم نیست. خلاصه در کره بازی مهمی داشتیم، آن وقت تلویزیون شب بازی ما جومونگ نشان می‌داد! خب اینها فاجعه بود. من حرفم این بود که چرا سرخابی‌ها اگر با یک تیم دسته‌سومی بازی دوستانه بکنند، شما بازی را پخش مستقیم می‌کنید اما بازی سپاهان در جمع 8تیم آسیا را پخش نمی‌کنید. هنوز هم سر حرفم هستم و نمی‌خواهم گذشته را نفی کنم. من اشتباه نکردم. وقتی ما بهتر بودیم چرا به آنها بیشتر توجه می‌شد؟ دوباره می‌گویم، آن موقع ما به اندازه مجموع پرسپولیس و استقلال قهرمانی داشتیم.

     بله، این آمار مربوط به لیگ برتر بود که آن موقع 15سال از عمرش می‌گذشت. اما عمر فوتبال ایران که فقط همین 15سال نبود. به هر حال پرسپولیس و استقلال سال‌ها قبل از شما آن بالا بودند و جام‌های زیادی داشتند که باعث شده بود به‌عنوان قطب‌های اصلی شناخته شوند. اینها را نمی‌شود یک‌شبه تغییر داد.
خب من الان برمی‌گردم به همان جمله اول مصاحبه که گفتم همه‌‌چیز باید جدید و به‌روز باشد. اینکه امروز کدام تیم آن بالاست مهم است. انگار بگویید منچستر چون سال‌ها آن بالا بوده امروز هم همه توجهات به این تیم باشد و بازی آنها را اول نشان بدهند. نه اینطور نیست. زمانی که منچستر و آرسنال آن بالا بودند توجه به اینها بیشتر بود. بعد لیورپول به اوج برگشت و اول بازی‌های این تیم را نشان می‌دادند. الان کسی به آرسنال توجه می‌کند؟ همه به آن بالایی‌ها توجه می‌کنند. من می‌گویم پرسپولیس و استقلال واقعا قابل احترام‌‌اند چون سال‌های سال در ایران بهترین بوده‌اند. ولی وقتی طی 10سال ما داشتیم بهتر کار می‌کردیم حق این بود که به ما هم توجه شود.

     این رقابت تهران و اصفهان که می‌گویید خیلی دوستش دارید، خیلی جاها از حد و حدود رقابت رد شده و به جنگ و خونریزی رسیده است. پرسپولیسی‌ها و سپاهانی‌ها در تهران و آخرین بار در اصفهان به قصد کشت همدیگر را زدند. این جنگ را هم دوست دارید؟
نه. دوست ندارم. ولی این اتفاقات با حرف‌های من شروع نشد. اینها چند سال قبل‌تر، در لیگ هفتم شروع شده بود. وقتی آن اتفاق برای سرباز احمدی افتاد. فدراسیون 3امتیاز از ما کم کرد و 3ماه هم باید بیرون از اصفهان و بدون هوادار بازی می‌کردیم. امتیازات‌مان را از دست دادیم، کار به بازی آخر کشید و قهرمانی‌مان را از دست دادیم. از آنجا استارت این اتفاقات زده شد. آن سال واقعا حق سپاهان ضایع شد. من همانطور که صادقانه می‌گویم در این 4سال همه قهرمانی‌ها حق پرسپولیس بود، این را هم می‌گویم که در سال87حق ما واقعا پایمال شد. درست که 6امتیاز هم از پرسپولیس کسر شده بود اما از ما هم امتیاز کسر شد و هم باید می‌رفتیم یزد، شیراز و... در زمین‌های خراب بازی می‌کردیم.

     در آخر، دوست داریم کمی هم درباره اخلاق و رفتارتان روی نیمکت و نشست‌های مطبوعاتی حرف بزنیم. موضوعی که خیلی جاها هم پررنگ شده و مورد توجه قرار گرفته است. وسط این همه مربی که به نیمکت حریف و به داور اعتراض می‌کنند و در نشست‌ها به زمین و زمان انتقاد دارند، شما خیلی آرام و متین فقط درباره خودتان حرف می‌زنید و تأکید دارید درباره داوری صحبت نکنید. سؤال این است که نگران نیستید دیگران با سروصدا امتیازهایی بگیرند که شما از آن محروم بمانید؟
آن اوایل خیلی‌ها این را به من می‌گفتند. حتی خیلی از دوستانم. می‌گفتند در ایران باید دادوبیداد کنی وگرنه داورها حقت را می‌خورند. من که اصلا اعتقاد ندارم به اینکه داورها بخواهند از قصد برای تیمی پنالتی بگیرند یا حق تیم دیگری را ضایع کنند. ولی حتی اگر چنین اتفاقی هم بیفتد، همیشه به بازیکنانم می‌گویم تیم ما باید آن‌قدر قوی باشد و خوب بازی کند که اگر با اشتباه داوری هم گل خورد، بتواند آن را جبران کند. به‌نظرم این رویکرد خیلی برای خودم هم بهتر است. وقتی داورها را از ذهنم کنار گذاشتم، ذهنم آزادتر شد. اوایل سخت بود اما الان می‌بینم کار خوبی کردم و راحت‌تر می‌توانم به تیم خودم بپردازم.

    زمانی که بازی می‌کردید هم این آرامش را داشتید. به‌خصوص آن اوایل. محجوب و بی‌حاشیه و کم‌ادعا بودید. گل می‌زدید می‌گفتید: زمین خیس بود شانسی گل شد! اما در سال‌های آخر وضع تغییر کرد؛ با خیلی‌ها دعوا داشتید، از سپاهان قهر کردید و بعدا در برنامه90 گفتید «با همه مشکل داشتم!» می‌خواهیم به این نکته برسیم که در روزهای معمولی، حفظ کردن آرامش کار راحت‌تری است ولی در شرایط سخت و پرفشار خیلی سخت است که آدم به هم نریزد. الان هم روزهای خوب و آرام شما در مربیگری است. اگر مثلا جنگ قهرمانی لیگ به روز آخر بکشد و آن روز یک اشتباه داوری قهرمانی را از شما بگیرد، چه می‌کنید؟ به‌نظرتان می‌توانید همین‌قدر جنتلمن بمانید؟
قبول دارم. کار سختی است. هدفم این است و اخلاق من این است که حتی در بدترین شرایط هم خودم را کنترل کنم و فقط بحث فنی بکنم. ولی اینکه به قول شما یک اشتباه سرنوشت یک فصل مرا عوض کند، باید در موقعیتش قرار بگیرم ببینم باز هم می‌توانم یا نه. امیدوارم که بتوانم. این را هم بگویم که تا همین الان هم شرایط سختی را تجربه کرده‌ام. روزهایی که نتیجه نمی‌گرفتیم و ریسکی که من پذیرفته بودم که مسئولیت همه‌‌چیز را خودم قبول کنم، شرایط سختی را برایم رقم زد. اما آرام ماندم و از آن تنگنا‌های سخت گذشتم یا مثلا مقابل ماشین‌سازی ما پیروزی را در حالی با تساوی
 3-3عوض کردیم که 3پنالتی علیه ما گرفتند. بعضی از پنالتی‌‌ها را گفتند درست بود، بعضی را گفتند نبود، اما من هیچ حرفی نزدم و گذشتم.

    گفتید به‌نظرتان در فوتبال ایران هیچ ناداوری، اشتباه عمدی یا حق و ناحق کردن وجود ندارد؟
اگر هم وجود داشته باشد که من نمی‌توانم آن را تغییر بدهم. با داد و بیداد غیراز اینکه اعصاب خودم و کادرم را خراب کنم کار دیگری نکرده‌ام. پس بهتر است به این چیزها فکر نکنم و به‌کار خودم بپردازم. اما در کل واقعا دیدگاهم این است که این چیزها وجود ندارد. یعنی من شخصا همیشه معتقدم همه‌‌چیز درست است مگر اینکه خلافش ثابت شود.

     خلافش هنوز ثابت نشده؟
نه، من چیزی حس نکرده‌ام. البته راستش را بگویم یک جاهایی چیزهایی دیدم که یک لحظه شک کرده‌ام. اینکه می‌گویم مربوط به سال‌های گذشته است. اما باز هم چیزی برایم اثبات نشد و فکر می‌کنم همه‌‌چیز درست است.

     اما بعضی از همکاران شما، ورد زبان‌شان «دست‌های پشت پرده» است!
به‌نظر من هیچ دستی پشت پرده نیست.

این خبر را به اشتراک بگذارید