دهه خاموش
پرونده دهه 90 با تحریمهایی باز و با تحریمهایی دیگر بسته شد؛ 10سال زندگی میان دوتحریم
مائده امینی ـ روزنامهنگار
دهه90 دهه عجیب و پرفراز و نشیبی بود؛ انگار همه آنچه نباید بر مردم ایران در سالهای اخیر گذشت؛ رکورد تورم شکست، شاخص بورس مرزهای تاریخی را پشتسر گذاشت، دلار وارد کانال 30هزار تومانی شد و سکه تمام عدد 16میلیون تومان را بهخود دید. جهشهای تورمی چندباره در این دهه و صدای نارضایتیهایی که از گوشه و کنار شنیده میشد دهه 90را متمایز از دهههای دیگر کرده است. انگار که سالهای پایانی قرن چهاردهم شمسی را باید بخش فرامونشنشدنی تاریخ معاصر قلمداد کرد. شاید اهمیت تاریخی روزهایی که از سر گذشته است، سالها و دههها بعد نمایان شود. در این سالها، رویدادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، شرایط پیچیدهای را برای جامعه رقم زدند و تحولات اجتماعی عمیقی را ایجاد کردند که آثار و تبعات آن هنوز بهطور کامل نمایان نشده است. در دهه خاموش که در مجموع میزان تولید ناخالص داخلی هیچ رشدی را تجربه نکرده است، سایر شاخصها نیز کنش امیدوارکنندهای از خود نشان ندادند. درآمد سرانه ایرانیان در پایان دهه90 به قدری افول کرده است که با سال ابتدایی این دهه برابری میکند. رشد اقتصادی در این بازه دهساله روی خط صفر ایستاده و شاخص بیکاری سالهاست حدود 10درصد پرسه میزند و شاخصهایی نظیر تشکیل سرمایه ثابت و سرمایهگذاری خارجی نیز افت قابل توجهی را تجربه کرده است. شاخصهای اجتماعی مشابه خط فقر و ضریب جینی نیز وضعیت نگرانکنندهای را نشان میدهد. همه این اعداد که بخشی از واقعیتهای اقتصادی را به رخ میکشند، نمایانگر حقیقت بزرگتری هستند که جامعه با آن مواجه بوده است. این دشواریها در 3سال پایانی دهه90 به اوج خود رسیده است. در سالهایی که تحریمها، رؤیای برجام را بر باد دادند، اقتصاد ایران طولانیترین دوران رکود را طی کرد. از همین رو میتوان سال1399 را سختترین سال اقتصاد در این دهه از دست رفته دانست؛ چراکه رکود و تورم برای سومین سال پی در پی حاکم بود و تنفس در اکثر بخشهای اقتصادی به سختی جریان داشته است.
کارنامه نرخ ارز، رشد اقتصادی و نرخ تورم
نقدینگی هر سال رکورد تازهای از خود در اقتصاد به جای میگذارد. هر 365 روزی که از دهه90گذشت، بهطور میانگین سالانه بین 20تا 30درصد بر حجم نقدینگی ایران افزوده شده که البته سهم 3سال اخیر در بالا بردن میانگین یک دهه بسیار بیشتر و نقششان پررنگتر بوده است. بررسی آمارهای منتشر شده از بانک مرکزی نشان میدهد که دهه90، دهه سیاهی برای نقدینگی در ایران به شمار میرود. نقدینگی در 10سالی که گذشت، حداقل 10برابر رشد را تجربه کرده و از 327هزار میلیارد تومان در دیماه 90، به 3130هزار میلیارد تومان در آذر 99رسیده است؛ افزایش سرسامآوری که مستقیما بر نرخ ارز اثرگذار بوده؛ چرا که در مدت زمانی مورد بحث، تولید کالا و خدمات همپای رشد نقدینگی افزایش پیدا نکرده.
دههای که گذشت دههای بود که در کارنامه نیمی از سالهای آن رشد اقتصادی منفی به ثبت رسیده است؛ سالهای91، 92، 97، 98و ششماهه نخست سال99 میزبان این عقبگردها بودهاند. حالا بهنظر میرسد پیشبینی به ظاهر بدبینانه صندوق بینالمللی پول به وقوع پیوسته است تا شاید بیشترین توقف در مسیر رشد، طی 3دهه پس از جنگ، در این دهه رقم خورده باشد.
وضعیت نرخ تورم هم که از منظری معلول و از منظر دیگر علت شرایطی بود که در این دهه برای اقتصاد ما ساخته شده، بحرانی و در مرز خطر قرار داشت. در مهرماه سالی که گذشت نرخ تورم نقطه به نقطه هم رکورد زد و با 7درصد افزایش نسبت بهماه قبل عدد قابل توجهی را در کارنامه خود به ثبت رساند؛ ماهی که پیش از آبان و انتخابات ریاستجمهوری آمریکا میزبان دلار 32هزار تومانی و سکه 16میلیون تومانی بود. نرخ تورم در سال 99، برای کالاهای خوراکی تا 70درصد افزایش نسبت به سال قبل را هم تجربه کرد و دوره انتظار برای خانهدارشدن هم در بهترین حالت از 22سال گذشت. براساس آمار منتشر شده توسط مرکز آمار ایران، سهم مسکن در هزینه خانوار در سال1398 به بالاترین مقدار خود به میزان 36درصد رسیده است که نسبت به سال1388، 3.4درصد رشد داشته است. در تاریکیهای دهه90، سهم هزینه مسکن از متوسط هزینه خانوار در سال88 معادل 31درصد بوده. این سهم در سالهای 89و 90با 2درصد افزایش به 33درصد رسیده است. در سال 91 این سهم به 34درصد میرسد. در سالهای 92و 93 این شاخص کاهش مییابد و دوباره 33درصدی میشود و تا سال98 سهم هزینه مسکن از متوسط هزینه خانوار بین 33تا 34درصد متغیر است اما در سال98 این سهم با رشد بالا به 36درصد میرسد. این در حالی است که مسئولان در مصاحبههای مختلف گفتهاند که این رقم یک رقم میانگین بوده و برای شهرهایی مثل تهران تا 60و حتی 70درصد هم افزایش پیدا میکند.
تحریم، مذاکره، برجام و باز تحریم و بعد کرونا
نخستین باری که صابون انزوا، تحریم، گرانی، کمبود و... به تن ساکنان این دهه خورد سال91 بود. آخرین بار هم اگرچه پیریزی تحریمهای بعدی در سال97 انجام شده اما تا آخرین روز سال99 ایران تحت شدیدترین سیاهه تحریم قرار داشت تا دههای میان دو تحریم را زندگی کرده باشیم. در ابتدای دهه 90 اگرچه سازمان ملل، کشورهای اروپایی و همه و همه علیه ایران یکپارچه ایستاده بودند اما قیمت 110دلاری نفت و آزادی عمل نسبی بانکهای ایرانی برای تجارت با کشورهایی مثل هند از فشار اقتصادی کاسته بود؛ تا جایی که بهگفته کاظم پالیزدار، دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی، تحریمکنندگان راههایی را برای ما باز گذاشته بودند؛ راههایی مانند اینکه میتوانید روزانه یک میلیون بشکه نفت خام صادر کنید؛ هرچند صادرات ما قبل از تحریمها نزدیک به 3میلیون بشکه در روز بود.
همچنین برخی کشورها را آزاد گذاشته و (به ایران) گفته بودند میتوانید به سادگی با این کشورها رابطه تجاری و اقتصادی داشته باشید، کالا بدهید و کالا بگیرید، نفت بدهید و کالا بگیرید یا اینکه حسابهای شما با این کشورها و بانکهای آنها کار کند؛ یعنی در تحریمهای سالهای 90و 91 که تحریمهایی مبتنی بر قطعنامههای سازمان ملل بود، کاملاً فضا را مسدود نکردند و نبستند. مدتی بعد هم که برجام در تیرماه سال94، گرههای بسیاری را باز کرد و فرصت و جان تازهای به اقتصاد کشور بخشید. فرصت اما چندان کوتاه بود که ثمره آن زیر دندان مزه نکرد و بازگشت دوباره آمریکا به تحریمها، کام ایران را تلخ کرد. این بار اگر آمریکا تنها بود اما امروز و در پایان دهه ناکامیها میبینیم که همه مسیرها و راهها برای ما بسته شده است تا جایی که براساس آمارهای غیررسمی در سالهای پایانی دهه 90 صادرات نفت ما به 300هزار بشکه هم کاهش یافت؛ در شرایطی که قیمت نفت نسبت به آن سالها تا 60درصد هم کمتر شده بود. در این شرایط برای اینکه بتوانیم این مسیرها را باز و اثرات تحریمها را خنثی کنیم، باید برای تأمین کالا یا خدمات هزینه بیشتری را پرداخت کنیم؛ یعنی هزینه نقل و انتقال کالاها و پول ما بهمراتب بیشتر از شرایط عادی است. کاظم پالیزدار گفته است که در تحریمهای سالهای 91 و 92، بانک مرکزی ایران تحریم نبود. همچنین باوجود اینکه تحریمهای آن زمان سازمان مللی بود، بنگاههای اقتصادی کشورهای مختلف، ولو با مسیرهای انحرافی و راههای مختلف، با ما و هم بانکهای ما کار میکردند. یا در آن دوره، سوئیفت قطع بود، اما به روشهای دیگری کار پیش میرفت. اما امروز شرایط بهگونهای است که هرچند صرفاً دولت آمریکا ما را تحریم کرده است، اما در عمل این تحریمهای یکجانبه به این صورت درآمده است که وقتی ما اقدامی انجام میدهیم تا با یک بنگاه یا شرکتی در جهان مراوده داشته باشیم تا کالایی را وارد یا صادر کنیم، سفیر آمریکا مستقیماً با مدیر آن شرکت یا آن بانک ارتباط برقرار و تهدید کرده و میگوید اگر با ایران کار کنید یا قرارداد خود را عملیاتی کنید، ما شما را دچار مشکلات یا به شما ضرر و زیان وارد میکنیم. تحمل انبوه این مشکلات شاید آنجا سختتر میشود که پیوستن به معاهدهای بینالمللی -FATF- بیش از 2سال در ایران با چالش مواجه میشود و در نهایت راه به جایی نمیبرد تا در قعر جدول انزوا با کرهشمالی تنها باشیم و اندک امکان تجارت و صادرات سودآور برای ما از بین برود.
سیل، زلزله، بحران مؤسسات مالی و اعتباری که در روزگار دلار 3هزار و 600تومانی بیش از 35هزار میلیارد استقراض برای اقتصاد به بار آورد و حالا کرونا هر کدام تبدیل به تیری شدند و در قلب اقتصاد رنجور ایران فرو رفتند. حالا ما ماندهایم و ایستادهایم در آغاز فصلی سرد... در آغاز سالی با صدگان 4... با انتخاباتی در راه و مردمی که هنوز امیدوارند گرچه خسته. دهه خاموشی اقتصاد ایران میتواند درسهای بسیاری برای مسئولان آینده دهه بعد، دهههای بعد و قرنهای پیشرو داشته باشد. آیا کسی مایل به یادگیری و دلسوز برای تغییر خواهد آمد؟