مسعود میر
با وضو کتاب را باز کردیم و خواندیم قسم به انجیر و زیتون، چشمهایمان در لحظه شلیک توپ سال جدید پرآب شد و با همان احوال پناه بردیم به دیوان حضرت حافظ. ما به کلمه قسم میخوریم و به کلمه پناه میبریم و اصلاً روزگارمان با کلمه میگذرد.
حالا که این یادداشت برای آخرین صفحه از آخرین روزنامه منتشره در سال 1399را میخوانید انبوه کلمات در ذهن من و ما ردیف شدهاند، کلماتی که سال رو به پایان را روایت کردند و شدند تیتر ، متن و خبر. کلماتی که شدند روایت سال سخت اقتصاد و داغ تلخ کرونا و کلنجار با ویروسی که انگار برای جنگ جهانی سوم دنبال شناسنامه میگردد.
کلمه اما هنوز پناه ماست و به همین بهانه است که دلخوشیهایمان و امیدهایمان را با زنجیر کلمات به تیترهای مطلوب بدل کردهایم و پیش چشم شما گذاشتهایم تا شاید در این احوال بسیاری کلمه و اندک بودن حرف از فرط غصه، امید را تکثیر کنیم که فردا روز دیگری است.
سوگند به پروردگار بخشنده که در کتاب وحی به نعمت و برکت بندگان را مژده داده است. سوگند به کلماتی که شدند شعر حافظ و دماوند آواز ایران به احسن الوجه آن را خواند و شد فال سال پیش روی ما...
ساقی بیا که عشق ندا میکند بلند
کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنید
پناه بر کلمه
در همینه زمینه :