دستگیری 739مجرم در عملیات پلیس پایتخت
الهه فراهانی ـ روزنامهنگار
با اجرای چهلودومین مرحله از طرح رعد از سوی پلیس پیشگیری پایتخت، 739مجرم ازجمله 25متهم فراری دستگیر شدند، 46باند منهدم و 3733قلم اموال مسروقه از دستگیرشدگان کشف شد. به گزارش همشهری، سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت ارزش ریالی اقلام کشف شده از متهمان را ۱۳.۵میلیارد تومان اعلام کرد و گفت: ۱۴قبضه سلاح جنگی نیز به همراه بیش از ۱۰۰۰ عدد فشنگ و 2قبضه نارنجک از متهمان کشف شد. سردار رحیمی دیروز در جمع خبرنگاران همچنین از اولویت پلیس در روزهای پایانی سال گفت و اشاره کرد که برخورد با قاچاق و خریدوفروش مواد محترقه یکی از این اولویتهاست و در طرح رعد نیز ۶۸هزار عدد انواع مواد محترقه قاچاق یا غیرمجاز نظیر نارنجکهای دستساز، اکلیل سرنج و... کشف و ضبط شد. رئیس پلیس تهران در پاسخ به پرسشی درباره فروش واکسن کرونا در ناصرخسرو نیز گفت: به ندرت چنین مواردی را نیز ما هم شنیدهایم اما اینطور نیست که بگویم یک پدیده شایع است. ما در این فضا اشراف خوبی داریم و تقریبا در یکماه گذشته نظارت خوبی بر این فضا داشتهایم. در مورد واکسن کرونا هم اگر چیزی باشد بسیار معدود و به ندرت بوده اما نکته مهمی که مردم باید به آن توجه کنند این است که تزریق واکسن حتما باید تحتنظارت و کنترل پزشک انجام شود و نمیشود یک واکسن را که اصلا معلوم نیست تقلبی است یا نه و در چه شرایطی نگهداری شده از کنار خیابان و افراد ناشناس خریداری و تزریق کرد.
چهارشنبهسوری تلخ
«مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد اما من درس عبرت نگرفتم و باز هم خطا کردم.» این جمله را پسری 24ساله میگوید که 3سال قبل در چهارشنبهسوری بینایی چشم چپش را بهدلیل پرتاب نارنجک از دست داد و حالا به اتهام حمل 9کیلو موادمحترقه بازداشت شده است.
چرا با اینکه بینایی چشم چپت را از دست دادی، باز هم سراغ ترقه رفتی؟
موادی که از من کشف شده را برای رفقایم خریده بودم اما خب این کار هم اشتباه است. البته من سالهاست که در مراسم چهارشنبه آخر سال شرکت نمیکنم بهدلیل وحشتی که از 3سال قبل و نابینا شدن چشم چپم دارم. اما امسال وقتی دوستانم از من خواستند برایشان موادمحترقه بخرم نتوانستم نه بگویم.
3سال پیش چه اتفاقی برایت افتاد؟
چهارشنبهسوری به خیابانی حوالی جنوب تهران رفته بودم. خیلی شلوغ بود و نمیدانم چهکسی یک نارنجک پرتاب کرد میان جمعیت. ترکشهای آن به چشم چپم خورد. فورا مرا به بیمارستان بردند و نمیدانید چه عذابی کشیدم. تمام عید را در بیمارستان و تحتدرمان بودم تا اینکه در آخر به من گفتند چشم چپت را از دست دادهای و دیگر نمیتوانی با آن جایی را ببینی. تلخترین چهارشنبهسوری زندگیم بود.
اما درس عبرت نگرفتی؟
من چهارشنبهسوریهای سالهای بعد از تهران خارج میشدم مبادا وسوسه شوم که به خیابان بروم. میرفتم تا دوستانم بهدنبالم نیایند و دوباره آن خاطرات تلخ برایم زنده نشود. امسال هم نمیخواستم کاری کنم اما دوستانم به من زنگ زدند و خواستند به بازار بروم و برایشان موادمحترقه بخرم. من هم نمیتوانم به رفقایم نه بگویم به همین دلیل با موتورم رفتم بازار و حدود 9کیلو موادمحترقه خریدم تا بهدست دوستانم برسانم اما مأموران کلانتری ابوسعید دستگیرم کردند.
چقدر هزینه ترقهها شد؟
حدود یکمیلیونوسیصد تومان.
فکر نمیکردی ممکن است این مواد جان افراد دیگری را به خطر بیندازد؟
اشتباه کردم. خودم میدانم. من چشمام را از دست دادم؛ چیز سادهای نیست. خواهش میکنم جوانها با جانشان بازی نکنند و یک شب خوشی و تفریح را به تلخی نکشانند.
جزئیات تیرخوردن دختری از زبان رئیس پلیس
درحالیکه در روزهای گذشته کلیپی از گلولهخوردن یک دختر بیگناه در جریان تعقیب و گریز پلیس و سارقان در منطقه سردارجنگل جنجال زیادی در شبکههای اجتماعی بهوجود آورده بود، فرمانده انتظامی تهران دیروز و در حاشیه طرح رعد، جزئیات این حادثه را شرح داد. سردار رحیمی گفت: همکاران من در کلانتری140 باغفیض هنگام گشتزنی، به یک خودرو مشکوک شدند و پس از بررسی پلاک آن، متوجه سرقتیبودنش شدند و به راننده آن دستور ایست دادند. راننده اما بدون توجه به اخطار پلیس اقدام به فرار کرد که عملیات تعقیب و گریز آغاز شد. رئیس پلیس تهران افزود: در جریان این تعقیب و گریز هم از سمت پلیس و هم از سمت متهمان تیراندازی صورت گرفت؛ در این بین یک دختر جوان که همراه با مادرش در خیابان حضور داشت، مجروح شد که همکاران بنده بهعلت مجروح شدن این خانم بهسرعت تعقیب و گریز را رها کرده و این دختر جوان را به بیمارستان رساندند. وی گفت: به محض اطلاع از این حادثه دستور دادم که این دختر جوان با هزینه نیرویانتظامی و بهترین پزشکان درمان شود. سردار رحیمی افزود: دوشنبهشب آخرین وضعیت این دختر جوان را جویا شدیم که حال وی رو به بهبود است؛ همچنین خانواده این دختر از همراهی و همکاری نیرویانتظامی در این ماجرا تشکر کردند و ما بهدنبال سارقان هستیم و به سرنخهای خوبی نیز دست یافتهایم. وی در ادامه گفت: این موضوع که عنوان میشود این دختر خانم و مادرش توسط سارقان گروگان گرفته شده بودند، صحت ندارد و خانواده وی در ابتدا کمی احساسی صحبت کردند.
فروش داروهای کرونا در فضای مجازی
مأموران پلیس فتا در تازهترین طرح رعد اعضای 2 باند قاچاق دارو را دستگیر کردند که در فضای مجازی داروهای کرونا را میفروختند. سرهنگ داوود معظمیگودرزی، رئیس پلیس فتای تهران به همشهری میگوید: اعضای این دو باند که 4نفر بودند، در شبکههای مجازی اقدام به فروش داروهای غیرمجاز مربوط به کرونا، دیابت، سقط جنین، اعصاب و روان، انسولین، بیماریهای نادر و... میکردند.
وی ادامه میدهد: با توجه به اینکه خرید و فروش و معامله هرگونه دارو در فضای مجازی ممنوع بوده و نباید انجام شود، اخیرا همکاران من در تیمهای رصد پلیس فتا از فعالیت2 باند که اقدام به آگهی کردن و خرید و فروش دارو در فضای مجازی کردند باخبر شده و رسیدگی به موضوع را در دستور کار خود قرار دادند. بهگفته وی، در مجموع از این افراد ۳۰۰ هزار قلم انواع دارو کشف شد که بیشتر این داروها غیرمجاز و تعداد زیادی از آنها تاریخ مصرف گذشته نیز بودند.
گروگانگیری برای سرقت 21کیلو طلا
وقتی محسن در جمع دو نفر از آشنایانش تعریف کرد که یکی از بستگانشان بیش از 20کیلو طلا در خانهاش دارد، آن دو نفر پیشنهاد سرقت دادند. 3سارق در نقش مأمور وارد خانه طعمه خود شده و با گروگان گرفتن زن و 3فرزندش، حدود 21کیلو طلا و مقداری پول سرقت کردند. اعضای این باند در تازهترین طرح رعد از سوی مأموران کلانتری خلیجفارس دستگیر شدند.
نقشهتان را چطور اجرا کردید؟
سرکرده باند: قرار شد در نقش مأمور وارد خانه زن میانسال شویم. ماسک بهصورت زدیم و به مقابل خانه مالباخته رفتیم. محسن مقابل در منتظر ما ماند و من به همراه دوستم وارد خانه شدیم. دست و پای زن را بستیم. 3فرزندش حسابی ترسیده بودند. دست و پای آنها را هم بستیم. زن میانسال،2کودک خردسال داشت که یکی از آنها بیتابی میکرد و اشک میریخت. مجبور شدیم با چسب دهان او را ببندیم و بعد با تهدید چاقو و قمه از زن خواستیم تا جای طلاهایش را به ما نشان بدهد. او هم از ترس جانش تسلیم شد و جای طلاهایش را به ما نشان داد و ما هم سرقت کردیم.
چند ساعت در خانه بودید؟
از حدود 11صبح رفتیم و تا اجرای کامل نقشه و سرقت بیش از 5، 6ساعت طول کشید. فکر میکنم حدود 4بعد از ظهر از آنجا خارج شدیم.
چطور لو رفتید؟
چون زمان زیادی در خانه بودیم محسن هم به آنجا آمد. هر چند ماسک زده بود اما شاکی او را شناخته بود. بعد از رفتنمان پسر این زن چسب دستانش را با دندانهایش باز کرده و به پلیس زنگ زده بود. چون محسن لو رفته بود، ما هم گیر افتادیم.
سرقتهای سریالی طلافروش ورشکسته
در میان متهمان دستگیر شده در طرح رعد، مردی 65ساله به چشم میخورد که بهنظر میرسد مسنترین متهمی است که در این طرح دستگیر شده است. او با شاهکلید ماشین سرقت و بعد با آن مسافرکشی میکرد. وقتی بنزین ماشین تمام میشد، آن را کنار خیابان رها کرده و به سراغ سرقت بعدی میرفت اما در نهایت عروسش او را لو داد و دستگیر شد.
چرا در این سن و سال سرقت را انتخاب کردی؟
سابقه دارم و یک جورایی معتاد به سرقت شدهام. راستش من یک زمانی برای خودم برو و بیایی داشتم. طلافروش بودم اما با دستان خودم، خودم را بدبخت کردم.
چه اتفاقی برایت افتاد؟
راستش جوان بودم و بیتجربه. مدام مهمانیهای مفصل میگرفتم و پولم را خرج اطرافیانم میکردم. یک دفعه بهخودم آمدم و دیدم ورشکست شدهام؛ یک طلافروش ورشکسته. بعد از آن تبدیل شدم به سارق؛ از سرقت موتور گرفته تا ماشین. البته این را هم بگویم که هم خودم و هم همسرم هر دو بیمار شدیم و هزینههای بالایی برای درمان پرداخت کردم. علاوه بر این هربار که به زندان میافتادم، به رد مال محکوم میشدم و باید پول مالباختهها را برمیگرداندم. بار آخر اما توبه کردم و گفتم دیگر سمت کار خلاف نمیروم اما چند روز قبل ماشینم خراب شد و پول نداشتم آن را تعمیر کنم. به هرکسی که فکرش را کنید رو انداختم اما بیفایده بود و در نهایت تصمیم گرفتم ماشین بدزدم.
با ماشین سرقتی چه میکردی؟
درست است که من دزد هستم اما در مرام من فروش خودروی دزدی و به دردسر انداختن مالباخته و خریدار خودروی سرقتی نیست. ماشینها را میدزدیدم و در خیابان با آنها دزدی و مسافرکشی میکردم تا جایی که بنزینش تمام میشد و بعد آن را رها میکردم. یک جورایی انگار ماشین را از صاحبش امانت میگرفتم. فقط آنها از اینکه با ماشین مسافرکشی میکردم بیاطلاع بودند.
ماشینها را چطور سرقت میکردی؟
با کلیدهایی که خودم درست میکردم. به آنها میگویند شاه کلید. معمولا در خیابانهای شمال شهر پرسه میزدم و با دیدن خودروهایی که سیستم ایمنی پایینی داشت با شاهکلید سرقت میکردم. خیلی حرفهای هستم و ظرف یکدقیقه خودرو را میدزدم. این هم یک جور استعداد است که در من وجود دارد! حتی بعد از سرقت هم خیلی احتیاط میکردم شماره پلاک خودم را روی ماشین دزدی میچسباندم تا شناسایی نشوم.
چطور با وجود این همه احتیاط، دستگیر شدی؟
عروسم مرا لو داد. او در خیابان راه میرود و با دیدن کسی که خلاف میکند فورا به پلیس زنگ میزند. وقتی دید شماره پلاک ماشینم را روی ماشین دیگری گذاشتهام به پلیس زنگ زد و مرا لو داد. به این ترتیب دستگیر شدم.