
کاش امسال جور دیگری تحویل شود

فاطمه عباسی
قصه دارد تکرار میشود. قصه سرعتگرفتن کارها در روزهای پایانی سال، خرید برای شب عید، ترافیک و انتظار که همهجا یقه شما را میگیرد. آخرین تصویرهای هرسال از تهران و شهرهای بزرگ، خودروهای در هم فرورفته و مردم مضطرب و شتابزدهای است که گویی به هیچ کارشان نرسیدهاند. با اینکه امسال کرونا بساط مهمانی و مسافرت را برچیده، اما گویی چندان تفاوتی در اصل ماجرا ندارد، ترافیک این روزهای کلانشهرها نشان میدهد که این ویروس مرموز هم نتوانسته خیلیها را از خریدکردن و رفتن به خیابان و بازار منصرف کند. وسایل حملونقل عمومی هم در این روزهای کرونایی مشتری چندانی ندارند و مردم ترجیح میدهند با خودروی شخصی رفتوآمد کنند. این است که مثل همیشه خشک و تر با هم میسوزند و کسانی که مجبور به تردد در خیابان هستند هم باید ساعتهای زیادی در ترافیک اسفندماه و پشت چراغ قرمزهای طولانی بمانند و انتظار بکشند. کرونا هم تا میتواند جولان میدهد و تعداد بیشتری را میبرد آن دنیا. به همه اینها زیارت اهل قبور در پنجشنبه آخرسال را هم اضافه کنید که با وجود هشدار مسئولان درباره احتمال ابتلا به کرونا باز هم عدهای اصرار دارند پنجشنبه آخر سال را در بهشت زهرا بگذرانند و گروهی هم به قصد رهایی از آخرین پنجشنبه، همین فردا را برای رفتن سرخاک انتخاب میکنند و نتیجه، باز شلوغی است و ازدحام.
باور کنید این چند روز باقیمانده از سال99 هم میگذرد. سال تحویل میشود، یکی دو ثانیه نفسها حبس، از دهانه توپ حبابی بیرون میآید و زود میترکد. هیچ اتفاقی نمیافتد. یک روز مثل سیصد و شصت و پنج روز قبلی شروع میشود، همین. هر سال همین خبر است. کاش این روزهای آخر سال بهجای ماندن در ترافیک خودروها و آدمها، در خانه بمانیم. کاش قصه امسال یک جور دیگری تمام شود. کاش امسال جور دیگری تحویل شود...