• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
شنبه 16 اسفند 1399
کد مطلب : 126047
+
-

جنگ آمریکا و چین ممکن است؟

نگاه
جنگ آمریکا و چین ممکن است؟

 جوزف نای- استاد دانشگاه هاروارد

اخیرا وقتی وانگ یی، وزیر خارجه چین، درخواست بهبود روابط دوجانبه با آمریکا را مطرح کرد، سخنگوی کاخ سفید پاسخ داد که واشنگتن این رابطه را یک رقابت شدید که نیازمند موضع‌گیری محکم است، برآورد می‌کند. این واکنش نشان می‌دهد که دولت جو بایدن قصد ندارد روندی متفاوت از سیاست‌های دونالد ترامپ در قبال پکن در پیش بگیرد.
برخی تحلیلگران با اشاره به دیدگاه توسیدید، مورخ یونانی که درگیری جنگ پلوپونز یونان را به ترس اسپارت از ظهور قدرت در آتن نسبت می‌دهد، معتقدند که رابطه آمریکا و چین در حال ورود به دوره‌ای از تنش است که یک قدرت تثبیت شده را در برابر رقیبی که هر روز قوی‌تر می‌شود، قرار می‌دهد. اما من آنقدر بدبین نیستم و فکر می‌کنم به‌دلیل وابستگی متقابل اقتصادی و اکولوژیکی‌دو طرف و وجود انگیزه‌های متعدد برای تعامل در حوزه‌های مختلف، احتمال وقوع یک جنگ سرد یا گرم، بعید است. در عین حال، همیشه احتمال برآورد اشتباه وجود دارد و برخی نگران وقوع یک فاجعه همانطور که در جنگ جهانی اول روی داد، هستند. تاریخ پر از برداشت‌های اشتباه از تغییر موازنه قدرت‌هاست. برای مثال، وقتی ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا سال1972 به چین سفر کرد، به‌دنبال ایجاد توازن بین خطر قدرت رو به رشد اتحاد جماهیر شوروی در برابر قدرت رو به زوال آمریکا بود. نیکسون مدعی وجود جهان چندقطبی بود، اما 2دهه بعد شوروی فروپاشید و آمریکا تبدیل به قدرت تک قطبی جهان شد. امروز، برخی تحلیلگران چینی، قدرت انطباق‌پذیری آمریکا را دست‌کم می‌گیرند و پیش‌بینی می‌کنند که چین سلطه جهانی پیدا می‌کند، اما این هم به نوعی می‌تواند یک تخمین خطرناک باشد.
از سوی دیگر اینکه گروه‌هایی در آمریکا با انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی، قدرت چین را دست‌کم یا دست بالا بگیرند هم می‌تواند پرمخاطره باشد. اقتصاد چین حدود دوسوم اقتصاد آمریکاست، اما خیلی از اقتصاددانان پیش‌بینی می‌کنند که پکن در دهه2030 از واشنگتن جلو بزند. آیا رهبران آمریکا این تغییر را به شیوه‌ای که منجر به رابطه‌ای سازنده‌ بین 2طرف شود، می‌پذیرند یا تسلیم دشمن ‌هراسی می‌شوند؟ 
توسیدید، جنگی که یونان باستان را به فروپاشی رساند به 2دلیل نسبت داد: ظهور یک قدرت جدید و ترسی که در قدرت تثبیت شده ایجاد شد. دلیل دوم به اندازه دلیل اول اهمیت دارد. آمریکا و چین باید از بزرگ کردن ترس‌ها و نگرانی‌های‌شان نسبت به هم پرهیز کنند تا جنگ سرد یا گرم جدیدی راه نیفتد. حتی اگر چین آمریکا را پشت سر بگذارد و تبدیل به قدرت اول اقتصادی جهان شود، درآمد داخلی، تنها معیار سنجش قدرت ژئوپلیتیک نیست. پکن در زمینه قدرت نرم خیلی از واشنگتن عقب‌تر است. هزینه‌های نظامی آمریکا حدود 4برابر چین است.  از سوی دیگر، آمریکا زمانی بزرگ‌ترین اقتصاد تجاری جهان بود. امروزه حدود 100کشور، چین را بزرگ‌ترین شریک تجاری خود می‌دانند. درحالی‌که این تعداد برای آمریکا 57کشور است. پکن قصد دارد در طول یک دهه آینده بیش از یک‌تریلیون دلار برای اجرای طرح ابتکاری خود به نام«یک کمربند، یک راه» که یک طرح توسعه سرمایه‌گذاری‌ معروف به «جاده ابریشم جدید» است، تسهیلات پرداخت کند. درحالی‌که کمک‌های مالی واشنگتن به دیگر کشورها کاهش چشمگیری پیدا کرده است. توسعه بازارها و سرمایه‌گذاری‌های خارجی، قدرت اقتصادی چین را افزایش خواهد داد و این احتمال وجود دارد که در کل، نفوذ این کشور نسبت به آمریکا بیشتر شود.
با وجود این، قضاوت درباره توازن قوا کار سختی است؛ زیرا آمریکا همچنان برخی از نقاط قوت خود را حفظ خواهد کرد. یکی از این نقاط قوت، جغرافیاست. آمریکا در اطرافش همسایه‌هایی دارد که احتمالا به روابط دوستانه خود با واشنگتن ادامه می‌دهند. اما چین با 14کشور هم مرز است و درگیری‌های منطقه‌ای با هند، ژاپن و ویتنام، قدرت نرم و سخت این کشور را محدود خواهد کرد. برتری دیگر آمریکا در حوزه انرژی است. یک دهه پیش، آمریکا برای تأمین انرژی وابسته به واردات بود، اما انقلاب نفت شیل، آمریکا را تبدیل به صادرکننده انرژی کرد. همزمان، وابستگی چین به واردات انرژی از خاورمیانه بیشتر شده است. این واردات که از مسیر دریا انجام می‌شود، به چالش پکن با دهلی دامن زده است. جمعیت، نقطه قوت بعدی آمریکاست. با اینکه رشد جمعیت این کشور در سال‌های اخیر روند کندی گرفته، اما دست‌کم مانند روسیه، اروپا و ژاپن، منفی نیست. در همین حال، چین با مشکل پیرشدن جمعیت روبه‌روست و هند به‌زودی عنوان پرجمعیت‌ترین کشور جهان را از چین می‌گیرد. واشنگتن در عرصه تکنولوژی‌های کلیدی (بیو، نانو و اطلاعات) که نقش مهمی در رشد اقتصادی در قرن بیست و یکم ایفا می‌کنند نیز همچنان پیشگام می‌ماند. پکن سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در حوزه تحقیق و توسعه کرده و در برخی حوزه‌ها رقابت نزدیکی با رقیبش دارد، اما 15دانشگاه از 20دانشگاه تحقیقاتی برتر جهان، در آمریکا قرار دارند نه در چین.
آن‌هایی که ادعای افول قدرت آمریکا و «صلح چینی» (Pax Sinica) را دارند، دامنه وسیع منابع قدرت را درنظر نمی‌گیرند. ترس اغراق‌آمیز از رقیب، می‌تواند به واکنش‌ غیرمنطقی منجر شود. از سوی دیگر، رشد ناسیونالیسم در چین و باور به افول قدرت آمریکا نیز خطر بزرگی است. بنابراین هر 2طرف باید از اشتباه محاسباتی اجتناب کنند.
منبع: Project-Syndicate

این خبر را به اشتراک بگذارید