• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 28 فروردین 1397
کد مطلب : 12524
+
-

دلتنگ کوچ

عشایر روستای چاه‌قد بعد از سال‌ها زندگی عشایری در انتظار یکجانشینی هستند

بوشهر
دلتنگ کوچ

راضیه بوستانی | خبرنگار:

بوشهر 



 «هوا گرم شده. فصل ییلاق رسیده. باید به دشت و کوه و تپه زد.» نرگس این‌ها را می‌گوید و به دوردست خیره می‌شود. مسیر نگاهش را که دنبال می‌کنم، همه صحراست. دستانش را که بالا می‌آورد با انگشت اشاره مسیر ییلاق را نشانم می‌دهد. می‌گوید: «دیگر مجال ماندن نیست. گرما امانمان را بریده. آب نیست. برق نیست. چند روز دیگر باید بار سفر ببندیم و از دیر راهی سمیرم شویم. پیاده با دام‌ و بساط زندگی‌مان می‌رویم. ۳۵ تا ۴۰ روز را در پیش داریم. راهپیمایی بین کوه‌ها و تپه‌ها با این دام‌ها سخت است یا این‌که سخت شده. ۴۰ سال آزگار است این مسیر را رفته‌ام و برگشته‌ام.»

می‌نشیند کنار بوته گوجه‌فرنگی. گوجه‌فرنگی‌های رسیده را یکی‌یکی می‌چیند و می‌ریزد در سبد کنار دستش. نگاهی گذرا به مزرعه می‌اندازد. به زنانی که در کنار هر بوته چمباته زده و غرق چیدنند. می‌گوید: «این‌ها را می‌بینی. همه گلیم و قالی و گبه‌بافند. اما مگر با دست خالی می‌شود بافت؟ از وقتی که زمین خشک شد و علف کمی به بار آورد همه روی آوردیم به مزارع. اینجا می‌توان پولی درآورد و علوفه‌ای برای دام‌ها خرید تا از گرسنگی تلف نشوند.»


برق نیست،آب نیست

دختر کوچکی دوان‌دوان و کتاب به دست از راه می‌رسد و خود را در آغوش نرگس می‌اندازد. نرجس دختر نرگس است. نرجس از کلاس درس آمده و با شیرین‌زبانی از معلم برای مادر می‌گوید. از کتابش پیداست کلاس پنجم است. کنار من که می‌نشیند صحبتش گل می‌کند. می‌گوید: «امروز درس خوبی داشتیم. همه حاضر جواب بودیم. دوست داشتیم بیشتر بمانیم. بیشتر یاد بگیریم، اما گرما نگذاشت. عرق از سر و رویمان سرازیر می‌شد. معلم گفت هوا گرم است، بروید خانه. خنده‌ام گرفت. در خانه هم برق نداریم. چه فرقی می‌کند اینجا باشیم یا خانه؟ خیلی تشنه بودیم. مدرسه آب ندارد. همگی دویدیم سمت اولین خانه‌ای که نزدیک مدرسه است، اما آنجا هم آب نبود. دیروز عصر که تانکرها آب آوردند اهالی این خانه در مزرعه بودند. به ناچار به خانه خودمان که کمی آن‌سوتر بود، رفتیم.»


 درس خواندن هم آرزوست

دوست نرجس هم که کمی عقب‌تر از او به دنبالش می‌آمد، از راه می‌رسد. زهرا، کلاس ششم است. دغدغه ادامه تحصیل دارد. رو به من می‌گوید: «چاه‌قد تنها یک مدرسه دارد، آن هم تا پایه ششم ابتدایی. مقطع راهنمایی را باید در شهر یا روستای دیگری بخوانم. اگر تا مهر آینده وضع اسکانمان درست نشود، چه کنم؟ امیدوارم تا آن زمان ساکن شده باشیم. بسیاری از خانوارهای عشایر برای ادامه تحصیل فرزندانشان زندگی عشایری را رها کردند و به شهرها یا روستاهای اطراف رفتند، اما برای خانواده من در حال حاضر این امکان وجود ندارد. سال گذشته آن‌قدر هوا گرم شد که مجبور شدیم زودتر از موعد کوچ کنیم. کتاب‌هایمان هنوز تمام نشده بود. معلم هم با ما کوچ کرد. 2 ماه در سمیرم برایمان تدریس کرد. کتاب که تمام شد، او هم برگشت.»


به دام هم سخت می‌گذرد

آن دورها روی یک تپه، گله‌ای در گذر است. دام‌ها تپه را بالا و پایین می‌روند تا به علفزاری برسند، اما علی می‌گوید: «علفزارها هم دیگر مثل قبل نیست. بخل آسمان زمین را هم بی‌سخاوت کرد. حالا باید گشت و گشت تا شاید گوشه‌ای علفزاری پیدا شود. تسهیلات وعده داده شده مسئولان هم برای خرید علوفه در حد حرف باقی ماند. نه تسهیلاتی تخصیص یافت و نه عشایری از آن بهره‌مند شد. آمدند از وام پایدار روستایی برای بقای شغل دامداری عشایر استفاده کنند، اما بعدها روی آن هم یک ابلاغیه چسباندند؛ این وام به دامداری سنتی تعلق نمی‌گیرد.

من بعد از ۶۵ سال زندگی عشایری چگونه یک شبه باید دامداری صنعتی راه بیندازم؟ به ناچار خودم و زن و فرزندم به مزارع گوجه‌فرنگی رفتیم. با کارگری پول تهیه علوفه فراهم شد. زندگی عشایری را تغییر اقلیم سخت کرده. چند سال است درخواست اسکان داده‌ایم. بعد از درخواست اسکان هر بار شرایطی مطرح شد. تحویل طرح مرتع‌داری (مجوز چرای دام) هم در قشلاق و هم در ییلاق یکی از این شرایط بود.  اگر این طرح را بدهیم  که دیگر امکان دامداری برای ما وجود ندارد.»


۱۶ سال انتظار برای یکجانشینی

عشایر روستای چاه‌قد این روزها چشم به راه اقدامات مسئولان هستند تا شاید با فراهم شدن اسکان، بخشی از مشکلاتشان حل شود. آن‌طور که دهیار روستای چاه‌قد می‌گوید ۱۶ سال است زمزمه یکجانشینی میان عشایر روستا شکل گرفته. ناصر رحیمی به همشهری می‌گوید: از سال ۸۵ پیگیری‌ها و رایزنی‌ها با مسئولان آغاز شد تا این‌که بالاخره در سال ۹۲ کد روستایی به چاه قد اختصاص یافت. پس از آن در جلسه‌ای با حضور معاون عمران سازمان امور عشایر سایت روستا جانمایی شد، اما سازمان امور عشایری شرایطی برای عشایر تعیین کرد که در نتیجه آن امکان بقای شغل دامداری وجود ندارد.

بر اساس این شرایط عشایر باید طرح مرتع‌داری خود را هم در ییلاق و هم در قشلاق تحویل می‌دادند. رحیمی با بیان این‌که عشایر روستای چاه قد که در بخش آبدان شهرستان دیر قرار دارند، ۶۰ تا ۷۰ سال است زندگی عشایری خود را حفظ کرده‌اند، توضیح می‌دهد: در حال حاضر در محل استقرار عشایر روستای چاه‌قد نه آب وجود دارد و نه برق. عشایر آب مورد نیاز خود را از تانکرهای روستاهای اطراف خریداری می‌کنند. هر خانوار یک اتاق برپا کرده تا از زندگی در چادر هنگام باد و باران در امان باشد. 


10 هزار هکتار برای اسکان

طرح اسکان عشایر از سوی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به نتیجه رسیده است؛ ۱۰ هکتار زمین برای اسکان حدود ۳۰ خانوار عشایر روستای چاه‌قد در نظر گرفته و نقشه ساخت هم طراحی شده است. هر زمان تملک اراضی از سوی بنیاد مسکن صورت گیرد ساخت و ساز آغاز خواهد شد. مسعود تنگستانی، معاون سیاسی - امنیتی فرماندار شهرستان دیر و سرپرست بخشداری آبدان، به همشهری می‌گوید: این سایت در ورودی آبدان از سمت شمال قرار دارد و مرحله نهایی واگذاری مسکن بر عهده بنیاد مسکن انقلاب اسلامی خواهد بود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید