تعدادی از ناشنوایان و کمشنوایان در گفتوگو با همشهری از تلاشهایشان برای ارتباط با افراد دیگر در دوره کرونا میگویند
جهان ما خاموش شد
مهدیه تقویراد ـ خبرنگار
یکسال میشود که کرونا به همه ابعاد زندگیمان سرک کشیده و همهجا همراهیمان میکند؛ گویی دیگر باید به زندگی با این ویروس تاجدار عادت کنیم و زندگیمان را براساس رفتارهای این ویروس تغییر دهیم و همزیستی مسالمتآمیزی با هم داشته باشیم تا آسیبی متوجهمان نباشد اما هستند افرادی که ویروس به ارتباط میان فردی و روابط آنها با جامعه آسیب وارد کرده و باعث شده که برخی از آنها به همین دلیل منزویتر از دیگران شوند و یا حتی دایره ارتباطاتشان به نسبت قبل بسیار کاهش پیدا کند. افرادی که به نوعی کمتوان جسمی یا دچار برخی معلولیتها هستند، در ایام همهگیری کرونا دچار مشکلات متعددی شدهاند. ناشنوایان و کمشنوایان که به ناچار باید برای ارتباط با دیگران لبخوانی کنند، از گروههایی هستند که در این ایام مشکلات عدیدهای برایشان بهوجود آمده است. البته آنها اگرچه در روزهای ابتدایی شیوع ویروس سختیهای زیادی را متحمل شدند اما به مرور و با ابداعاتی که داشتند، توانستند مقداری از مشکلات خود را حل کنند. تهیه ماسکهای طلقدار یکی از ابداعاتی بود که این افراد برای ارتباط راحتتر با دیگران انجام دادند و در روزهای گذشته تصاویری از ماسکهایی هم منتشر شده است که با نشان کوچکی به فرد دیگر نشان میدهد، فرد، ناشنوا یا کمشنواست.
محمدحسن امینی، 35ساله است و از بدو تولد با کمشنوایی مادرزادی دست و پنجه نرم میکند. امینی میگوید: شیوع کرونا برای بعضی از معلولان خیلی گران تمام شد؛ افرادی مثل من که برای ارتباط برقرار کردن با دیگران لبخوانی برایشان بهتر است، با همهگیر شدن استفاده از ماسک انگار به دنیای دیگری پرتاب شدیم؛ دنیایی که یکباره پشت ماسکهای پارچهای پنهان شد و ارتباط ما را با همهجا قطع کرد. او ادامه میدهد: روزهای اول سردرگم شده بودیم. اصلا انگار در یک دنیای ناشناخته گم شدهایم. ارتباطمان با مردم قطع شده بود. اما کمکم یاد گرفتیم که این ارتباط قطعشده را بازسازی کنیم و دوباره زندگیمان را از سر بگیریم.
امینی میگوید: همان هفتههای اول با تعدادی از دوستانمان یک جلسه گذاشتیم که ببینیم چه کاری میتوانیم انجام دهیم؛ بالاخره استفاده از ماسک راهی برای مبتلا نشدنمان به کرونا بود و در عین حال دلمان نمیخواست همین وسیله ساده مانع از زندگی عادیمان شود، اما راه به جایی نبردیم. کرونا آمده بود تا ارتباط ما با دنیا را قطع کند و خانهنشینمان کند. بالاخره برخی از دوستانمان پیشنهاد استفاده از ماسکهای طلقدار را دادند که اگر چه تهیه آن برایمان دشوار و هزینهبر بود اما میتوانست مشکل ارتباط نداشتن با دیگران را کمی رفع کند.
او ادامه داد: در دسترس نبودن این ماسکها، هزینه بالای آن و استفاده سادهتر از ماسکهای پارچهای برای مردم عادی باعث شده تا کمتر فردی به فکر استفاده از این ماسکها باشد. ما هم در یکسال گذشته عادت کردهایم که بتوانیم نیازهایمان را هر کدام بهگونهای رفع کنیم؛ یکی با نوشتن روی کاغذ، یکی با پیام فرستادن و دیگری با استفاده از فرد همراه شنوایی که با خود دارد، کارش را بالاخره راه میاندازد اما کاش این فرهنگ در جامعه جا میافتاد که در مواقع بحرانی برای رفع نیازهای افرادی که به نوعی کمتوانی بدنی دارند و معلول هستند همه دست بهدست هم بدهند تا مشکلی بر مشکلات این افراد افزوده نشود.
مشکل ارتباط روزمرهمان کمتر نشده
هانیه یعقوبی، 23ساله و دانشجوی سال سوم روانشناسی است. او از ماسکهایی میگوید که شنیده روی آنها علامت مخصوص ناشنوایان درج شده است: بسیاری از افراد ممکن است اطلاع نداشته باشند که این علامت به چه معناست، فکر میکنم تعداد این ماسکها هم بسیار کم باشد چراکه هنوز بین ناشنوایان و کمشنوایان همهگیر نشده، خود من چندین جا برای خرید این ماسکها رفتم اما مسئولان داروخانهها هیچ اطلاعی از وجود این ماسکها نداشتند. چند روز پیش با دیدن این ماسکها در شبکههای اجتماعی به خواهرم که گلدوزی میکند پیشنهاد دادم تا این علامت را برایم روی ماسک پارچهای با اندازه متوسط و در جایی که در معرض دید باشد، گلدوزی کند؛ اگرچه ممکن است بعضی افراد اطلاعی از این نشانه نداشته باشند اما هستند اشخاصی که با این علایم آشنا هستند و با دیدن آن میتوانند کمکمان کنند.
هانیه که کمشنواست درخصوص کلاسهای دانشگاهش میگوید: خب، کلاسهای آنلاین برایم خیلی مشکل شده است خصوصا اینکه تصویری هم نیست و یکی، دوتا از کلاسهایمان که تصویری است هم بهخاطر سرعت پایین اینترنت مدام قطع و وصل میشود، من هم مجبورم تا کل کلاس را ضبط کنم و بعد با کمک خواهرم آنها را پیاده کنیم و جزوه بنویسم؛ این کار برایمان خیلی زمانبر و خستهکننده است.
هانیه ادامه میدهد: در ارتباطات روزمرهمان هم مشکل دارم؛ بیشتر سعی میکنم بیرون نروم تا نخواهم مدام ماسکم را بردارم یا از طرف مقابلم بخواهم برای اینکه متوجه حرفهایش بشوم ماسکش را بردارد. معدود دفعاتی هم که بیرون میروم حتما با خودم خودکار و کاغذ به همراه میبرم تا در ارتباط با دیگران مشکل کمتری داشته باشم. از تاکسیهای گردشی هم نمیتوانم استفاده کنم و ناچارم از خانه از تاکسیهای اینترنتی استفاده کنم که هزینه بالایی را به من تحمیل میکند. خلاصه که کرونا بیشتر باعث خانهنشینی امثال من شده و ارتباط جسته و گریختهای را هم که داشتیم، کمتر و کمتر کرده است.
ماسک ارتباط ما را جامعه قطع کرد
علیرضا عبداللهزاده، 27ساله و کارمند بایگانی است. او میگوید: با شیوع کرونا، رفتوآمد به ادارهها کمتر شد و کار ما هم کمتر، اما سختی ارتباط برقرار کردن با دیگران برایمان چندبرابر شده است. ماسکها ارتباط ما با دیگران و ارتباط دیگران با ما را قطع کرده و انگار قرار است ما از دایره زندگی اجتماعی خارج و منزوی شویم، ولی ما هم بالاخره راهی برای خروج از این مشکل پیدا میکنیم.
عبداللهزاده که مدتی است از ماسکهای طلقدار استفاده میکند، میگوید: اگر قیمت این ماسکها پایین میآمد و همهگیر میشد برای ما هم بهتر بود. الان هر کدام از این ماسکها را از خانمی که محصولاتش را در اینستاگرام دیدهام دانهای 40هزار تومان خریداری میکنم، اما اینها هم مشکلات خودشان را دارند. مهمترین مشکلی که دارند این است که لایه حفاظتی ندارند و نمیتوانند ما را در برابر کرونا محافظت کنند، دوم اینکه در دسترس همه نیست و قیمت بالایی دارد و سوم اینکه نمیتوان انتظار داشت بقیه مردم بهخاطر ارتباط برقرار کردن با معدود افراد ناشنوایی که ممکن است در سر راهشان قرار بگیرد، از این ماسکها استفاده کنند.
او درخصوص ماسکهایی که علامت مخصوص ناشنوایان روی آن درج شده، میگوید: تاکنون چنین ماسکهایی را ندیدهام اما اگر این ماسکها تولید شود و با قیمت مناسب و حداقل با قیمت همین ماسکهای پارچهای معمولی که در داروخانه به فروش میرسد، در اختیار انجمن قرار بگیرد تا بین ناشنوایان به عدالت توزیع شود میتوانیم آنها را تهیه کنیم. در کنار این مسئله باید برای مردم هم فرهنگسازی شود که این علامت روی ماسک به چه معناست و اگر فردی چنین ماسکی بهصورت دارد چطور باید با وی ارتباط برقرار کرد.
عبداللهزاده میگوید: من الان در اداره مشکل چندانی ندارم چراکه همکارانم میدانند من کمشنوا هستم و زمانی که به بایگانی میآیند برای چند لحظه ماسکشان را برمیدارند تا من بتوانم با لبخوانی بفهمم که چه کاری دارند. من بالای سرم برگهای را نصب کردهام که مراجعان عادی متوجه شوند من کمشنوا هستم. معدود مراجعانی که ناچار به آمدن در بایگانی هستند، خواسته خود را روی کاغذ برایم مینویسند و برخی دیگر نیز ریسک کرده و ماسکشان را برای چند لحظه برمیدارند تا من در لبخوانی مشکلی نداشته باشم.
توزیع ماسکها انحصاری نباشد
عاطفه مهری، اگرچه در کودکی عمل کاشت حلزون انجام داده اما این عمل موفقیتی در پی نداشته و درصد کمشنوایی عاطفه سال به سال بیشتر از قبل شده تا جایی که 5سالی میشود کلا شنوایی خود را از دست داده است. او میگوید: به لطف سالهایی که مقداری شنوایی داشتهام میتوانم با لبخوانی متوجه منظور دیگران شوم، اما حالا ماسکها ارتباطم را با دنیای اطرافم قطع کردهاند و بیشتر ترجیح میدهم با دوستانم که آنها هم مثل خودم هستند ارتباط داشته باشم.
مهری ادامه میدهد: یک مدت از ماسکهای طلقدار استفاده میکردم اما آنها هم مشکلات خاص خودشان را داشتند؛ طلق روی ماسک بعد از مدت کمی استفاده بخار میکرد و چند وقت بعد هم کدر میشد و نازیبا؛ ضمن اینکه ماسکهای طلقدار بهعلت اینکه مثل ماسکهایی که وزارت بهداشت توصیه به استفاده از آنها کرده، اثر محافظتی چندانی هم در برابر ویروس ندارند و جز هزینه بالایی که روی دستمان میگذارند، فایده چندانی ندارند.
او درباره استفاده از ماسک با علامت مخصوص ناشنوایان میگوید: اگر این ماسکها به تولید انبوه برسد و بتوانیم آنها را به راحتی تهیه کنیم امید به ارتباط راحتتر در جامعه خواهیم داشت اما اگر قرار باشد تعداد آنها کم باشد و به دست افراد معدودی برسد در این صورت روز به روز با این جهشهایی که در ویروس مشاهده میکنیم، مشکلات امثال ما بیشتر میشود و منزویتر میشویم. مهری تأکید کرد: در کنار تولید انبوه این ماسکها باید به مردم هم آموزش داده شود که علامت روی این ماسکها به چه معناست و افرادی که از این ماسکها استفاده میکنند، برای برقراری ارتباط با دیگران نیازهای خاصی دارند که باید به آنها توجه شود.