سال مخاطب
با حضور شبکههای اجتماعی در بستر اینترنت نویسنده ایرانی به دریافتی تازه از مخاطب رسید
محمد مقدسی
این سالها را باید سالهای تقابل دو نگاه نامید. سالهایی که نویسندگان به واسطه شبکههای اجتماعی در ارتباط بیواسطه با مخاطبان قرار گرفته بودند و از سوی دیگر ناشران با دست باز کتابهای پرفروش روز دنیا را با کیفیتی مناسب به مخاطبان خود میرساندند. از اینرو نویسنده ایرانی با آثار برگزیده و پرفروش خارجی رقابت میکرد و از سوی دیگر گذران زندگی از راه نوشتن روزبهروز سختتر میشد. عدهای راهی قدیمی و تکرارشده در ادبیات داستانی ایران را برگزیدند که هر چند از لحاظ تعداد مخاطبان اندک بود، اما تضمین رسم و نام داشت و آن نوشتن فرمالیستی و پیچیده بود؛ شیوهای که انتخاب بسیاری از بزرگان ادبیات داستانی ایران از هدایت تا گلشیری بود. اما از سوی دیگر نویسندگانی هم بودند که این مد فکری سخت و تقریبا صدساله را شکستند و تصمیم گرفتند کتابهایشان را برای مخاطبان بیشتر و به زبان قصهگوتر و روان بنویسند. از اینرو در این سالها ژانرنویسی رونق بسیار پیدا کرد و در بیشتر ژانرهای داستانی از تریلر و جنایی تا علمی - تخیلی و رمانس آثاری آفریده شدند. هر چند نگاه بیشتر منتقدان همچنان سنتی و درگیر انگارههای دهههای قبل بود، اما آثاری از تکین حمزهلو، محمدحسن شهسواری، ساناز زمانی و مجتبا هوشیار محبوب در این دوره زمانی چاپ شدند و بسیار مورد توجه قرار گرفتند. این نویسندگان جسور، سد مخالفت با ژانرنویسی را کمکم شکستند. در این سالها رضا امیرخانی با انتشار رمان کوتاه خود «رهش» بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما این رمان برخلاف دیگر رمانهای امیرخانی که از لحاظ پیرنگ، همیشه ساختار درستی داشتند، رمانی ازهمگسیخته و عصبانی بود و بیشتر در پی حل و فصل مسائل سیاسی روز بود. نویسنده جوان دیگری که این سالها خوش درخشید و حتی جایزه گرانقیمت جلال آل احمد را به خانه برد، حمیدرضا منایی بود که با رمان سهجلدی «برج سکوت» مشهور شد. این رمان پرحجم روایت زندگی یک معتاد بود و روایت شگفتانگیز اول شخص آن بر جذابیت اثر افزوده بود. امیر خداوردی دیگر نویسندهای بود که در این سالها نگاهها را به خود معطوف کرده بود. رمان «آلوت» او روایتگر تحجر و سلفیگری در زمانهای بود که منطقه غرب آسیا در آتش تحجر گروههای سیاسی بنیادگرا میسوخت و درگیر پدیدهای تروریستی به نام داعش بود. روایت رمان سوررئالیستی بود و خداوردی فضایی بدیع از برخورد زمانهای مختلف با هم خلق کرده بود. امیر خداوردی در سال آخر سده چهاردهم هم رمان «جنون خدایان» را منتشر کرده که داستان آن در مورد یک بیماری است که در مدت کمی عالمگیر میشود.