از رشت تا تهران، با سپید و سیاه
علی بهزادی در شهریورماه درگذشت
معراج قنبری
مردادماه سال1353محمدرضا پهلوی روزی در بار عام دربار، پس از دیدن تعداد زیادی خبرنگار و روزنامهنگار، به وزیر اطلاعات گفته بود: «ما چقدر روزنامهنگار داریم!». گفتهاند که روز بعد نزدیک به 70روزنامه و نشریه به شکل فلهای تعطیل شدند.
مجله «سپید و سیاه» علی بهزادی هم جزو آنها بود. او این نشریه را در روزهای کودتای 28مرداد راه انداخته بود، درست زمانی که 28ساله بود. او به مصدق علاقه داشت و از اینرو جلد شماره نخست را به تصویر مصدق اختصاص داد و چنین وارد صحنه مطبوعات شد. دفتر مجله نیز در خیابان ایرانشهر شمالی تهران بود، خیابان آذرمهر، نبش فریدون شهر، شماره 23.نشانه نوشته مجله را نیز اکبر معاونی طراحی کرد. بهزادی روزنامهنگار مهمی بود و سپید و سیاه که پیش از انقلاب 21سال عمر کرد، مهمترین کارش بود. این اما پایان این نشریه نبود، او از سال1357 و بیشتر پس از انقلاب انتشار این مجله را از سر گرفت اما پس از مدتی دوباره به دلایل سیاسی توقیف شد. سالهای زیادی را به مقالهنویسی و کتاب نوشتن گذراند، دکتری حقوق و علوم سیاسی داشت و در دانشگاهها نیز تدریس میکرد، با این همه اما علی بهزادی با روزنامهنگاریاش شهره شد. در سالهای پایانی عمر، خاطراتش را در 3جلد کتاب با نام «شبه خاطرات» منتشر کرد. محتوای این مجموعه کتاب شامل خاطرات او، از شخصیتهای مهم فرهنگی و سیاسی دوران پهلوی دوم بود. ازجمله افرادی که او از آنها صحبت کرده میتوان به این نامها اشاره کرد: احمد نفیسی، سرتیپ ناصر امیرانصاری (رئیس شهربانی کل کشور)، دکتر علی امینی (نخستوزیر)، محسن دولو، علیاصغر امیرانی، ذبیحالله منصوری و سرلشکر علیاکبر ضرغام. بهزادی با این کتاب به روزنامهنگاران و پژوهشگران نسلهای بعد از خود، کمک شایانی کرد. از دیگر کتابهای او میتوان به «روزی که دریا غرق شد و 49خرده داستان دیگر» و «گریزگاه درون» اشاره کرد. او از رشت آمده بود و در آخر در تهران بار سفر بست؛ شهریورماه 1389، در 85سالگی.