• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
شنبه 4 بهمن 1399
کد مطلب : 122476
+
-

آتش بس

کمدی رمانتیک تهمینه میلانی نخستین فیلم میلیاردی سینمای ایران لقب گرفت

سینما
آتش بس


 سعید مروتی 

نسخه ایرانی «آقا و خانم اسمیت» ترکیبی از کمدی رمانتیک‌های هالیوودی با تئوری‌های روانشناسی ارائه می‌دهد و زوج محمد رضا گلزار و مهناز افشار به‌عنوان ستاره‌های خوش‌منظر و خوش تیپ نزدیک به یک میلیون و 900هزار تماشاگر را جذب سالن‌های سینما می‌کنند. ثبت شدن نام «آتش بس» تهمینه میلانی به‌عنوان نخستین فیلم سینمای ایران که به فروش یک میلیارد تومانی می‌رسد، مهم‌ترین اتفاق گیشه 85 است. جالب اینکه بعد از فیلم شیک و شیرین میلانی، ملودرام تلخ و اشک انگیز رسول ملاقلی پور قرار می‌گیرد. پس از سال‌ها فیلمی در سینمای ایران پرفروش می‌شود که تماشاگرانش نه با لب‌های خندان که با چشمان گریان از سالن‌های سینما خارج می‌شوند. ملاقلی‌پور که پس از نزدیک به یک دهه فیلم پرفروشی می‌سازد، با مرگ ناباورانه‌اش در انتهای همین سال، تلخ‌ترین اتفاق سینمایی سال را رقم می‌زند. سینمای جنگ چهره‌ای بی‌جایگزین را از دست می‌دهد. فقدان ملاقلی پور با افت محسوس فیلمساز هم طراز و هم نسلش حاتمی کیا که فیلم ناامید‌کننده «به نام پدر» را در این سال روی پرده دارد و رویکرد ناموفق فیلمسازان به سینمای دفاع‌مقدس، بیشتر به چشم می‌آید. سال85 کمدی ژانر محبوب تماشاگران است. از «زیر درخت هلو» گرفته که محصولی قابل انتظار از زوج طهماسب و جبلی است تا «شام آخر» که با وجود انتخاب غلط بازیگر اصلی، خوب می‌فروشد. اکران85 جز چند فیلم انگشت شمار، برگ برنده‌ای برای رو کردن ندارد. فیلم‌های متوسط و زیر متوسط سینمای ایران در این سال، اغلب نه هیجانی ایجاد می‌کنند، نه موجی می‌آفرینند. میان فیلم‌های این سال، «کافه ستاره» سامان مقدم، اقتباس قابل‌قبولی از فیلم مکزیکی «کافه میداک» است؛ از معدود آثار اجتماعی سینمای ایران در این سال که سر و شکلی دارد و حسی برمی‌انگیزد.
«هوو»ی علیرضا داوود نژاد هم کمدی جمع و جوری است که بعد از دو فیلم عجیب «ملاقات با طوطی» و «هشت پا»، نشان از بازگشت فیلمساز به مسیری آشنا دارد. فیلم پربازیگر «چه‌کسی امیر را کشت؟» هم با پرداخت غریبش بیشترین شوک را به تماشاگرانش وارد می‌کند؛ تماشاگرانی که به هوای دیدن فیلمی با بازی نیکی کریمی و خسرو شکیبایی و محمد رضا شریفی نیا و مهناز افشار وارد سینما می‌شوند و با پدیده‌ای مواجه می‌شوند که تاکنون مشابهش را ندیده‌اند. واکنش‌های تماشاگران چه‌کسی امیر را کشت ؟ نتیجه طبیعی ساختن فیلم غیرمتعارفی است که با حضور پرتعداد ستاره‌ها، جای مخاطب خاص، تماشاگر عام را هدف قرار می‌دهد. وقتی بهمن از راه می‌رسد و جشنواره بیست‌و پنجم شروع می‌شود، به‌نظر می‌رسد که قرار است شاهد تغییر مسیر سینمای ایران باشیم. رویکرد به سینمای دفاع‌مقدس یکی از این نشانه‌هاست. مازیار میری از فیلم «به آهستگی» به «پاداش سکوت» می‌رسد که اقتباسی کم رمق از داستان تکان‌دهنده احمد دهقان(من قاتل پسرتان هستم) است. محمد حسین لطیفی هم با «روز سوم» نشان می‌دهد که برای ساخت فیلم دفاع‌مقدس، پیش نیازی به نام توانایی خلق صحنه‌های جنگی را ندارد. هرچند که فیلم به شکل عجیبی مورد توجه داوران جشنواره قرار می‌گیرد. پدیده اصلی اما مسعود ده نمکی است که با «اخراجی ها» همه را غافلگیر می‌کند. فیلمی که وزیر ارشاد سرصحنه‌اش حاضر شده بود با سر و صدای فراوان به جشنواره آمد و وقتی فقط سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران (مشترک با فیلم سنتوری) را گرفت، سازنده‌اش تالار وحدت را با فریاد «نه مرغ می‌خوام نه سیمرغ» روی سرش گذاشت. جشنواره‌ای که مهم‌ترین فیلم هایش «اتوبوس شب» پوراحمد، «خون‌بازی» بنی اعتماد و «سنتوری» مهرجویی بودند. سنتوری با ترانه‌های محسن چاووشی و موسیقی اردوان کامکار حاشیه صوتی‌ای غنی برای درام تلخ مهرجویی فراهم می‌کرد و شور و احساسات تماشاگران را برمی‌انگیخت؛ فیلم مهرجویی مهم‌ترین محصول بخش خصوصی در جشنواره‌ای که بیشتر آثارش با سرمایه دولت ساخته شده بود؛ به همراه اخراجی‌ها از معدود امیدهای اکران سال بعد بود. هنوز سال تمام نشده بود که فیلم ده نمکی روی پرده آمد. سینمای ایران با اخراجی‌ها به استقبال سال جدید می‌رفت.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :