شمشیر داموکلس شورای امنیت
رئیسجمهور در مجمععمومی سازمان ملل کارآمدی نهادها و سازمانهای بینالمللی را به چالش کشید
علیرضا احمدی
سوم تیرماه1384 را یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران میدانند، چراکه پس از یک دوره هژمونی گفتمان توسعه اقتصادی و سیاسی، اکنون دولتی بر سرکار آمده بود که «استکبارستیزی» و بازگشت به آرمانهای اصیل انقلاباسلامی را رسالت اصلی خویش میدید. احمدینژاد قصد داشت با رویکردهای تجدیدنظرطلبانه، ساختارهای متصلب نظام بینالملل را به چالش بکشد و با کمک غیرمتعهدها هم به مصاف نظم تکقطبی جهان برود و هم سازمانهای بینالمللی را در مهار قدرت افسارگسیخته هژمونها ناکارآمد نشان دهد.
برهمین مبنا هم بود که رئیسجمهور ایران در سخنرانی 29 شهریور ماه 1385 در مجمع عمومی سازمان ملل کارآمدی نهادها و سازمانهای بینالمللی را به چالش کشید و اعمال اصلاحات جدی بهویژه در ساختار شورایامنیت سازمان ملل را ضروری دانست؛ «نظام حاکم بر مناسبات امروز بهگونهای است که برخی قدرتها تصمیم خود را بر تصمیم بیش از 180کشور جهان حاکم میدانند... اصرار مداوم برخی کشورهای سلطهطلب برای تحمیل سیاستهای انحصارطلبانه خود به مراکز تصمیمسازی بینالمللی، باعث شده بیاعتمادی افکارعمومی جهانی نسبت به سازمانملل متحد افزایش یابد...» رویکرد تهاجمی دولتنهم در حوزه سیاستخارجی که با حمایت دیگر ارکان حاکمیت جمهوریاسلامی همراه بود، از نخستین روزهای سال1385و ابتدا در پیشبرد پرونده هستهای ایران نمایان شد؛ موضوعی که در سخنرانی نوروزی رهبرمعظم انقلاب در حرممطهر امامرضا(ع) هم مطرح شد. آیتالله خامنهای در نخستین روز بهار و در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی 1385 را سال «پیامبراعظم(ص)» نامگذاری و عنوان کردند: «همه جهان برای پیشرفت و اطمینان به آینده، از فناوری هستهای استفاده میکند و ما نیز تأکید میکنیم فناوری هستهای و چرخه سوخت هستهای، حق مسلم ملت ایران است و ملت ما، بنده و هیچ مسئولی به هیچ قیمتی زیربار حرف زور آمریکا نخواهیم رفت... هر وقت شورایامنیت برخلاف مصالح ما تصمیم بگیرد، آن را نمیپذیریم.» این در شرایطی بود که بهنظر میرسید مذاکرات ایران با طرفهای اروپایی که پس از توافق پاریس در سال1383 در جریان بود، بینتیجه است و فشار ایالاتمتحده مانع حصول راهکار جامعی برای برونرفت از بنبست ایجاد شده در پرونده هستهای ایران شدهاست، چراکه اصطکاکهای دو کشور رو به افزایش بود؛ از یکسو در عراق و تحولات این کشور و ازسوی دیگر در لبنان و درگیری رژیم صهیونیستی و حزبالله که نهایتا به جنگ 33روزه در تابستان 1385و پیروزی مقاومت منتهی شد.
همه اینها سبب شد با آغاز سال1385، ایران تغییر مسیر کلی را در دستورکار قرار دهد و در پرونده هستهای راه جدیدی درپیش گیرد که با تهدیدهایی نیز همراه بود؛ فشار رسانههای جهانی بر برنامههای ایران روزبهروز بیشتر میشد و غالبا با ابزار جنگروانی، احتمال حمله ایالاتمتحده و اسرائیل به تأسیسات هستهای کشور را مطرح میکردند. درچنین شرایطی در بیستودومین روز فروردین، رئیسجمهور از «ورود ایران به باشگاه کشورهای دارای فناوری هستهای» خبرداد و اعلام کرد چرخه تولید سوخت هستهای درمقیاس آزمایشگاهی کامل و اورانیوم با غنای موردنیاز نیروگاههای هستهای تولید شدهاست. صاحبنظران این خبر را بهمعنای تولید سوخت هستهای در ایران ارزیابی کردند که روند فعالیتهای هستهای کشور را در مسیر غیرقابل بازگشتی قرار میداد. اهمیت این موضوع بهحدی بود که بعدها روز20فروردین با نام «روز ملی فناوری هستهای» نامگذاری شد.
اعلام رسمی خبر دستاوردهای هستهای جدید ایران بازتاب وسیعی در رسانههای دنیا داشت و با موضعگیری جهانی هم همراه بود؛ همه تحلیلها بر یک موضوع محوری تأکید میکردند؛ «پرونده هستهای ایران وارد مرحله جدیدی شدهاست.» دراین میان ابراز نگرانیها ازسوی کشورهای تأثیرگذار بر پرونده هستهای ایران بهچشم میآمد، حتی سخنگوی وزارت امورخارجه روسیه از ایجاد چرخه کامل غنیسازی اورانیوم درایران ابرازنگرانی کرد. «میخاییل کامنین» این گام ایران را «حرکت درمسیری نادرست» دانست و آن را مغایر با قطعنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بیانیه رئیس شورایامنیت سازمان مللمتحد خواند. او همچنین از ایران خواست همه فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم ازجمله تحقیقات دراین زمینه را تعلیق کند.
چند روز بعد «محمد البرادعی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی سفر کوتاهی به ایران داشت و با مسئولان ارشد هستهای ایران درباره تحولات اخیر رایزنی کرد که البته بینتیجه بود. او در دیدار با «علی لاریجانی» دبیر وقت شورایعالی امنیتملی، درخواست تعلیق غنیسازی اورانیوم ازسوی ایران با هدف اعتمادسازی را مطرح کرد که لاریجانی این پیشنهاد را غیرقابلقبول دانست. تلاشها برای منصرف کردن ایران از غنیسازی درطول بهار1385 ادامه داشت تا اینکه در نخستین روزهای خردادماه «کاندولیزا رایس» وزیرامورخارجه ایالاتمتحده هم اعلام کرد این کشور آمادگی دارد «بهمحض اینکه ایران فعالیتهای غنیسازی خود را متوقف کند» بههمراه همکاران اروپایی خود، بر سر میز مذاکره با ایران بنشیند؛ پیشنهادی که یکبار دیگر در زمستان1385 تکرار و با امتناع ایران مواجه شد.
تصمیم ایران به ادامه غنیسازی، صدور دو قطعنامه علیه فعالیتهای هستهای کشور درطول سال1385 را بههمراه داشت. قطعنامه1696 اول 9مردادماه (31جولای2006) و پس از به بنبست رسیدن مذاکرات ایران و طرفهای اروپایی صادر شد که تعلیق را اجباری کرد و ایران را ذیل ماده40فصل هفتم منشورملل متحد قرار داد. این قطعنامه که 14رأی موافق داشت و فقط قطر با آن مخالفت کرد، پرونده ایران را در وضعیت بغرنجی قرار میداد و برای نخستینبار تهدید به اعمال تحریم را مطرح میکرد. نخستین واکنش ایران به قطعنامه1696ازسوی «محمد جواد ظریف»، نماینده دائم ایران در سازمان مللمتحد، صورت گرفت که تنها نتیجه این قطعنامه را وخیمتر شدن اوضاع دانست. چند روز بعد هم واکنش رسمی ایران ازسوی «حمیدرضا آصفی»، سخنگوی وقت وزارت امورخارجه اعلام شد و او قطعنامه شورای امنیت را فاقد وجاهت و مبنای حقوقی دانست. هاشمیرفسنجانی نیز در یک موضعگیری، قطعنامه شورای امنیت را درارتباط با بحران لبنان ارزیابی کرد. احمدینژاد هم که در سفر استانی به خراسانشمالی بهسر میبرد، در واکنش به این قطعنامه گفت:«کسانی که فکر میکنند با شانتاژ تبلیغاتی ملت ایران را از این حق منصرف میکنند، در اشتباهند.» بهرهبرداری از مجتمع تولید آب سنگین اراک در 4شهریورماه واکنش بعدی به قطعنامه بود که ایران را در جایگاه نهم جهان ازنظر تجهیزات تولید آب سنگین قرار میداد.
قطعنامه دوم (1737) چندماه بعد، در دوم دیماه (23دسامبر2006) با استناد به بند41فصل هفتم منشور ملل متحد صادر شد. این بند اگرچه «اقدام نظامی» را تجویز نمیکرد، اما به انجام اقدامهایی ازقبیل «متوقف کردن تمام یا قسمتی از روابط اقتصادی و ارتباطات راهآهن، دریایی، هوایی، پستی، تلگرافی، رادیویی و سایر وسایل ارتباطی و قطع روابط سیاسی» اشاره داشت. تصویب قطعنامه1737 با واکنش تندتر ایران مواجه شد؛ ابتدا احمدینژاد با انتقاد شدید از غرب، تأکید کرد که «تصویبکنندگان قطعنامه علیه ایران بهزودی پشیمان میشوند» و بعد از آن نمایندگان مجلس با تصویب طرحی دوفوریتی، دولت را ملزم کردند در همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تجدیدنظر کند و به برنامه هستهای ایران سرعت دهد.
تلاش برای عراق
محمد جواد ظریف و جیمز بیکر با هم ملاقات کردند
آرش نهاوندی| روزنامه کریستین ساینس مانیتور در مطلبی در روز 17نوامبر 2006(26آبان 1385) ضمن اشاره به دیدار وزیر امورخارجه سابق آمریکا با نماینده ایران در سازمان ملل، به تحقیقات یک کمیسیون مطالعاتی متشکل از اعضای دو حزب دمکرات و جمهوریخواه درباره راههای برونرفت از بحران عراق اشاره کرد و نوشت: این گروه مطالعاتی در حال بررسی راههای مشارکت همسایگان پرنفوذ عراق ازجمله ایران و سوریه بهمنظور حل بحران این کشور است. کریستین ساینس مانیتور در ادامه نوشت: جیمز بیکر رئیس این کمیسیون مطالعاتی که پیشتر وزیر امورخارجه آمریکا نیز بوده و هم با بوش پدر و هم با بوش پسر روابط دوستانهای دارد، بهعنوان یک مقام سابق آمریکایی که دولت کنونی این کشور را نمایندگی نمیکند، در منزل محمد جواد ظریف سفیر ایران در سازمان ملل حضور یافته و در یک دیدار سه ساعته درباره بحران عراق، با این مقام ایرانی بحث و گفتوگو کرده است. به نوشته این روزنامه، اگر چه میان ایران و آمریکا روابط دیپلماتیک بر قرار نیست و دو کشور بر سر برنامه هستهای ایران دوران پر تنشی از روابط را تجربه میکنند، با این حال ایران میتواند در پایان دادن به درگیریهای مذهبی و فرقهای در عراق کمک کند و در کاهش بحرانهای فزاینده در این کشور نقش ایفا کند.