• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 1 بهمن 1399
کد مطلب : 122246
+
-

خداحافظی‌های بزرگ

در سال 84فرهنگ و هنر ایران با چهره‎‌‎های درخشانی وداع کرد

گزارش ویژه
خداحافظی‌های بزرگ


کریم امامی
کریم امامی 75ساله بود که بار سفر بست. دعوت نجف دریابندری از او برای ترجمه کتاب «گتسبی بزرگ»، سرآغاز ورودش به انتشارات فرانکلین بود. پس از چند سال او سرویراستار این نشر شد و تا سال1353 از مهره‎‌‎های مؤثر آنجا بود. «کتاب امروز»، چند گفتار در زمینه تالیف، ترجمه و نشر بود که از مهرماه 1350تا بهمن‎‌‎ماه 1353، توسط «شرکت سهامی کتاب‎‌‎های جیبی» و به سردبیری امامی منتشر می‎‌‎شد؛ نشریه‎‌‎ای که تنها 8شماره منتشر شد اما در نیم‎‌‎سده‎‌‎ گذشته مورد رجوع و بحث بوده است. امامی 18تیرماه 1384درگذشت. مراسم بدرقه او آنچنان که درخور نامش بود برگزار نشد؛ نسبتا خلوت و یک خداحافظی در آرامش.

مرتضی ممیز

بیماری سرطان نگذاشت که ممیز 70 ساله شود. او سرانجام پنجم آذر‎‌‎ماه 1384سفر همیشگی‎‌‎اش را آغاز کرد. 2 روز بعد در خانه هنرمندان ایران و سپس باغبان‎‌‎کلای کرج، غوغایی برپا بود. شاگردان و دوستانش یکی از بی‎‌‎سابقه‎‌‎ترین مراسم‎‌‎ها را رقم زدند. پوسترهای سینمایی از عمده‎‌‎ترین شاخه‎‌‎های فعالیت مرتضی ممیز بود. در این بین تعدادی بسیار دیده شده و نمونه‎‌‎های چون تنوره دیو، جست‎‌‎وجوگر، در مسیر تندباد، شیرسنگی و هنرپیشه بسیار کم دیده شده است.

مرد اذان 
رحیم موذن‌زاده اردبیلی درگذشت
 

ربنای استاد محمدرضا شجریان و اذان استاد موذن‎‌‎زاده اردبیلی از الحان ماندگار روایت کلمات دینی در دستگاه موسیقی است. رحیم موذن‎‌‎زاده اردبیلی که با صوت ماندگارش به گلبانگ آوای اذان جان بخشید و جسم به رنجوری بیماری سپرد، در بیمارستانی در تهران بستری شد و پس از دوره‎‌‎ای کوتاه درمان پاسخ نداد و نزد دوست پر کشید. لحن اذان موذن‎‌‎زاده اردبیلی به گوش مردم آشناست چرا که موذن‎‌‎زاده اذان را به مانایی عشق، سپرد. استاد رحیم موذن‎‌‎زاده در یکم مهر1304 خورشیدی در اردبیل متولد شد. پدر او استاد عبدالکریم موذن‎‌‎زاده نخستین بار در سال1322 خورشیدی در رادیو اذان گفت و پس از پرواز او، فرزندش از 25سالگی به مسجد ارک تهران رفت و اذان گفت.
گزارش دیدار اکبر هاشمی با همراهی ساتیار امامی برای عکاسی، منتشره به تاریخ 7 اردیبهشت 84در روزنامه همشهری حال و هوای دیدار پایانی را با زنده‎‌‎یاد استاد رحیم‎‌‎ موذن‎‌‎زاده اردبیلی به خوبی بیان می‎‌‎کند. برادر استاد رحیم، استاد سلیم موذن‎‌‎زاده اردبیلی نیز از چهره‎‌‎های نامی مداحی ایرانی به زبان‎‌‎های ترکی، فارسی و عربی بود و به‎‌‎گفته جعفر، فرزند استاد رحیم، پدر عاشق سلیم بود و سلیم هم عاشق استاد رحیم که از دو برادر با الحان داوودی جز این انتظار نیست. استاد رحیم موذن‎‌‎زاده اردبیلی در 5خرداد 1384جان به جان‎‌‎آفرین داد و در باغ بهشت ابن‎‌‎بابویه جسم به خاک سپرد. استاد محمدرضا شجریان در شانزدهمین نشست تخصصی انجمن بازیگران ایران در کنار استاد داوود رشیدی درباره اذان موذن‎‌‎زاده می‎‌‎گوید:«این اذان دو ویژگی قابل توجه دارد. زنده‎‌‎یاد موذن‎‌‎زاده آن را در «بیات ترک» خوانده، چون بیات ترک همواره پیام‎‌‎دهنده، نویددهنده و آگاهی‎‌‎بخش است و این انتخاب به‌درستی از سوی ایشان انجام شده و هر زمانی به مردم نوید می‎‌‎دهد. از سوی دیگر خلوص، در این اذان موج می‎‌‎زند و من با سال‎‌‎ها کار در عرصه موسیقی، 60سال است که این اذان را می‎‌‎شنوم و با آن زندگی می‎‌‎کنم». 


با سه چراغ روشن رفت
منوچهر نوذری چشم از جهان فروبست

 ترمه هوشیار

با اینکه سال‎‌‎ها با صدای منحصر به فردش شناخته می‎‌‎شد اما در این سال‎‌‎های آخر هربار نامش می‎‌‎آمد یک جمله از او به ذهن می‎‌‎نشست:« از کی بپرسم؟» منوچهر نوذری، بازیگر، گوینده، دوبلور، مجری و در نهایت بازیگری که بیش از 60سال در رادیو و تلویزیون و قاب تصویر ایران ماند و در نهایت 16 آذر 1384در روزهایی که آلودگی، تهران را تعطیل کرده بود در بیمارستان مدرس درگذشت.
18آذر 84 تهران یکی از آلوده‎‌‎ترین روزهای آن سال را تجربه می‎‌‎کرد، آلودگی که شهر را به تعطیلی کشانده بود، اما مانع صدها نفری نشده بود که تا مرکز تهران و میدان ارگ آمده بودند تا در تشییع یکی از محبوب‎‌‎ترین صداهایشان شرکت کنند. از ایستگاه متروی پانزده خرداد که بالا می‎‌‎آمدی جمعیتی موج می‎‌‎زد که راه را برای نزدیک شدن به میدان ارگ تنگ می‎‌‎کرد. مردمی که آمده بودند در دستشان کاغذهایی بود که روی آن نوشته بود: «دیگر از کی بپرسم؟یا پانزده‎‌‎ساله‎‌‎ها نیایند؟ خداحافظ آقای ملون...». مردمی که برای تشییع منوچهر نوذری آمده بودند برای پاسداشت صدایی آمده بودند که همیشه در کنارشان بود و خاطره‎‌‎های بزرگی برایشان به جای گذاشت؛ او با سه چراغ روشن به ابدیت پیوست. منوچهر نوذری 10 اردیبهشت 1315 در قزوین به‌دنیا آمد. او کار هنری خود را در سال1332 را آغاز کرد و از نخستین گویندگان دوبله در ایران بود. صدای او روی جک لمون، جیمز استورات، کری گرانت، استیو مک‎‌‎کویین در چند فیلم به یادگار مانده است. مهم‎‌‎ترین ویژگی صدای نوذری قابلیت تغییر آن با شخصیت‎‌‎های مختلف بود. او در سال1335 به رادیو آمد و از 1338 وارد سینما شد. نخستین تجربه بازیگری در سال1341 با بازی در فیلم «لاله‎‌‎آتشین» به کارگردانی برادرش محمود و هوشنگ‎‌‎ لطیف‎‌‎پور آغاز شد. او بنا به‎‌‎گفته خودش نخستین کسی بود که در مقابل دوربین تلویزیون رفت و گفت:« نام جعبه‎‌‎ای که تصویر من را در آن می‎‌‎بینید تلویزیون است.» نوذری در دهه50 مدتی در مصر بود و در آنجا نیز فعالیت هنری داشت. نوذری بعد از انقلاب به ایران بازگشت اما نتوانست به رادیو و تلویزیون بازگردد. تا اینکه در سال1367 درحالی‎‌‎که در فروشگاه لوازم‎‌‎التحریری کار می‎‌‎کرد به رادیو دعوت شد و به برنامه صبح جمعه با شما که سال65 راه افتاده بود راه یافت. برنامه صبح‎‌‎ جمعه با شما ادامه برنامه شما و رادیو بود که پیش از انقلاب هم اجرا می‎‌‎شد. صبح جمعه با شما هرچند به تهیه‎‌‎کنندگی فرهنگ جولایی و احمد شیشه‎‌‎گران و بعدها صادق عبداللهی و سعید توکل بود اما با آمدن منوچهر نوذری جان تازه‎‌‎ای گرفت. حضور نوذری همزمان با مرگ ناگهانی عزت‎‌‎الله مقبلی بود. در کنار او فرهنگ مهرپور، منوچهر والی‎‌‎زاده، حسین امیرفضلی، حسین عرفانی، شهلا ناظری، بیوک میرزایی، اصغر سمسارزاده، علی رضا جاویدنیا، منوچهر آذری نیز در این برنامه با اجرای پریچهر بهروان حضور داشتند که برای سال‎‌‎ها، صبح‎‌‎های جمعه بسیاری از ایرانیان را 2ساعت تمام پای رادیو می‌نشاند. صبح جمعه با شما، اواسط هفته و با حضور تماشاچی ضبط می‌شد. هر هفته تعدادی از علاقه‌مندان این برنامه در استودیو حاضر می‌شدند و با اجرای زنده بازیگران رادیویی به وجد می‌آمدند. گل سرسبد این برنامه اما نوذری بود. شاهرخ نادری که از تهیه‎‌‎کنندگان قدیمی رادیو محسوب می‌شود در کتاب خاطراتش، «شما و رادیو» درباره ویژگی‎‌‎های نوذری آورده، جدا از اینکه دهان گرمی داشت احساس تهیه‎‌‎کننده را درک می‎‌‎کرد و با نگاه و ایما و اشاره می‎‌‎فهمید که از او چه می‎‌‎خواهند. حسن دیگری که داشت این بود که هیچ وقت تُپُق نمی‎‌‎زد و همیشه به کلامش مسلط بود. معروف‌ترین نقشی که او در این برنامه بازی می‎‌‎کرد آقای ملون بود. نوذری بعد از آن به دعوت تلویزیون مجری برنامه مسابقه هفته شد که پنجشنبه‎‌‎ شب‌ها روی آنتن شبکه یک تلویزیون می‌رفت. این مسابقه 15شرکت‎‌‎کننده داشت که درنهایت 3نفر به فینال می‎‌‎رسیدند و در برنامه بعدی نیز شرکت می‎‌‎کردند و یک نفر نیز به فینال فینالیست‎‌‎ها می‎‌‎رسید. این برنامه با توجه به اینکه براساس اطلاعات عمومی بود و محدودیت سنی نداشت مورد توجه بسیاری قرار گرفت و برای مدت‌ها یکی از پربیننده‎‌‎ترین برنامه‎‌‎های تلویزیونی بود. بخشی از محبوبیت این برنامه به حاضر جوابی‎‌‎ها و شوخی‎‌‎های نوذری باز می‎‌‎گشت. او با شرکت‎‌‎کنندگان سر پاسخ‎‌‎ها شوخی می‎‌‎کرد. جمله از کی‎‌‎بپرسم و پانزده‎‌‎ساله‎‌‎ها همینطوری نیایند از معروف‌ترین شوخی‎‌‎های نوذری بود. نوذری البته از سال1372 تا 1377 در تئاتر گلریز، 5 نمایش طنز به روی صحنه برد که تعداد زیادی تماشاگر را به میدان فرهنگ یوسف‌آباد کشاند. نوذری همچنین در مجموعه‌های پدر خجالتی، کوچه اقاقیا و باجناق‎‌‎ها بازی کرد. در سال‎‌‎های پایانی نیز در فیلم «چند می‌‌‎گیری گریه ‎‌‎کنی» به کارگردانی شاهد احمدلو جلوی دوربین رفت. او 16آذر 1384بعد از مدت طولانی بیماری به‎‌‎علت بیماری ریوی و عفونت کلیه در بیمارستان مدرس تهران درگذشت. نوذری یک پسر به اسم ایرج و دختری به اسم نازنین دارد. ایرج به بازیگری و مجری‎‌‎گری روی آورد و نازنین نوذری نیز مترجم است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید