• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
دو شنبه 29 دی 1399
کد مطلب : 121994
+
-

آنها تنها یک ساعت و نیم جدا ماندند

جهان در سوگ لاله و لادن، دوقلوهای معروف به‌هم چسبیده ایران گریست

اجتماعی
آنها تنها یک ساعت و نیم جدا ماندند


  فرزانه ابراهیم‌زاده 

 «متأسفانه لادن فوت کرد، پزشکان در حال تلاش برای زنده‎‌‎نگه‎‌‎داشتن لاله‎‌‎ هستند.» دبیر گروه، تلفن را هنوز نگذاشته بود که این جمله را با اندوهی فراوان گفت. 17تیر 1382 بود و همه ما درحالی‎‌‎که با دلهره شنیدن اخبار بیمارستان سنگاپور خبرهای فردا را آماده می‎‌‎کردیم گوشمان به اخباری بود که خانواده‎‌‎ها از پای تلویزیون می‎‌‎دادند؛ اخبار عمل لاله‎‌ و‎لادن بیژنی لحظه به لحظه توسط تلویزیون پخش می‎‌‎شد ولی تحریریه گرم ما تلویزیون نداشت. آنها معروف‌ترین دوقلوهای ایرانی بودند که حالا قرار بود بعد از 28سال از هم جدا شوند.
 با شنیدن خبر فوت لادن نخستین چیزی که به ذهن آمد این بود که او کدام یکی بود، سمت چپی یا سمت راستی؟ آنکه زودتر کنکورش را تمام کرد یا آنکه بار راه رفتن روی پاهایش بیشتر بود؟ لادن همان خواهر بود که از روبه‎‌‎رو سمت چپ محسوب می‌شد و با جسارت‎‌‎تر از خواهرش بود. با هم مدارک‌مان را در سال72 تحویل باجه پست مرکزی در چهارراه لشکر داده بودیم و در مرحله اول کنکور در یک محل آزمون دادیم. حالا کدام یکی رفته بود؟ فرقی هم نمی‎‌‎کرد یکی از آن دو رفته بود و دیگری باید به جایش زندگی می‎‌‎کرد. هرچند یک ساعت بعد خبر آمد لاله هم دوام نیاورد. روزنامه‎‌‎های 18تیر 82 به‌جای خبر جداسازی دوقلوهای معروف و به‌هم چسبیده ایرانی خبر رفتن‌شان را منتشر کردند؛ خبری که اشک به چشم ایرانی‎‌‎های زیادی آورد. حالا دیگر نه لاله می‎‌‎توانست روزنامه‎‌‎نگار شود و نه لادن وکیل. با آنکه روزنامه‎‌‎ها نوشتند مرگ، آن دو را از هم جدا کرد اما آن دو برای همیشه کنار هم ماندند.
لاله‎‌‎ و لادن صفایی یا بیژنی دوقلوهای به‌هم چسبیده ایرانی بودند که دهم دی 1352 در روستای لهراسب از توابع شهرستان فیروزآباد فارس به دنیا آمدند. آن دو از ناحیه میانی جمجمه به‌هم چسبیده بودند. درباره آنها دو روایت مختلف وجود دارد. برخی معتقدند مریم صفری و دادالله بیژنی پدر و مادرشان برای اینکه خبر تولد فرزندان عجیب‌شان در روستا پیچیده بود آنها را در بیمارستان فیروزآباد رها کردند و سرپرستی آنها را به بهزیستی دادند. در بهزیستی نامشان را لاله و لادن گذاشتند. بعد از آن به بیمارستان نمازی شیراز و بعد از آن به بیمارستان رضا پهلوی وقت (شهدای تجریش) منتقل کردند تا آزمایش‎‌‎هایی انجام شود و امکان جداسازی‌شان را بسنجند. در سال54 پزشک جوانی به اسم علیرضا صفاییان آنها را به فرزندی قبول کرد و برایشان بعد از 2 سال شناسنامه گرفت و آنها را به محل زندگی‌اش در کرج برد. البته مادر و پدر اصلی این دو بعدها ادعا کردند این بچه‎‌‎ها را در بیمارستان گرفتند تا از هم جدایشان کنند و آنها دیگر آن دو را ندیدند. این ادعا چند سال بعد از مرگ آنها در حالی مطرح شد که نام لاله و ‎‌‎لادن از سال54 به بعد بارها در رسانه‎‌‎ها مطرح بود و هر از چند گاهی خبری از آزمایش‎‌‎هایی برای جداسازی آنها منتشر می‎‌‎شد. آنها حتی به دیدار امام خمینی(ره) رفته بودند و عکس‌شان منتشر شد. آن دو بعد از 15سال برای نخستین بار خانواده اصلی خود را پیدا کردند و متوجه هویت اصلی خود شدند. بهزیستی با توجه به شکایت خانواده اصلی آنها را از خانواده صفایی گرفت و شناسنامه تازه‎‌‎ای برایشان با فامیل بیژنی صادر کرد. اما در نهایت تصمیم این دو آن شد که نه پیش خانواده اصلی و نه خانواده صفایی بلکه زیرنظر بهزیستی در خانه‎‌‎ای مستقل زندگی کنند.
آن دو در سال72دیپلم گرفتند و در همان سال در کنکور سراسری شرکت کردند. هرچند از ناحیه مغز به هم وصل بودند اما دو انسان کامل با دو نوع تفکر متفاوت بودند. در کنکور لاله در یزد قبول شد ولادن در کرج؛یکی حسابداری و آن یکی مدیریت. نمی‎‌‎شد آنها دو شهر مجزا حتی دو رشته مجزا درس بخوانند. پس با مجوز رئیس‎‌‎جمهور وقت این دو در رشته حقوق‌دانشگاه تهران به‎‌‎عنوان سهمیه ویژه قبول شدند و لیسانس گرفتند. اما مشکل از زمانی شروع شد که آنها با مدرک لیسانس و تسلط بر کامپیوتر - که آن زمان یک امکان ویژه به شمار می‎‌‎رفت- و زبان بلدی کاری پیدا نمی‎‌‎کردند. به‎‌‎گفته دوستان نزدیک‌شان آنها بعد از اینکه آخرین تلاش‌شان برای پیدا کردن کار به در بسته خورد تصمیمی را که چندبار منصرف‌شان کرده بودند گرفتند. آنها باید از هم جدا می‎‌‎شدند؛ به قول لادن به هر قیمت.
لادن می‎‌‎خواست وکیل باشد و لاله می‎‌‎خواست روزنامه‎‌‎نگار شود. آنها سال‎‌‎ها بود که تحقیق کرده بودند و با پزشکان مختلفی مکاتبه داشتند تا امکان جداسازی‌شان را بررسی کنند. دکتر مجید سمیعی که در سال1988 گفته بود جداسازی آنها سخت است در سال2003 اعلام کرد که غیرممکن است بشود این دو را از هم جدا کرد.
اما با انتشار خبر جداسازی دوقلویی با وضعیت مشابه در سنگاپور این دو تصمیم گرفتند با پزشکان سنگاپوری این عمل را انجام دهند. 10خرداد 82اعلام شد که آن‎‌‎ دو قصد دارند این عمل را انجام دهند. دکتر کیت گوا، سرپرست تیم پزشکی البته گفته بود که احتمال مرگ و یا فلج شدن یکی یا هر دوشان وجود دارد. اما آن دو، عمل را قبول کردند. این جسارت باعث شد سیل کمک مالی برای عمل آنها از سراسر جهان برایشان ارسال شود. آنها قبل از رفتن به اتاق عمل در بیمارستان رافلز سنگاپور با تیم 35نفری جراح متخصص و 90متخصص رشته‎‌‎های دیگر پزشکی به دوربین‎‌‎ها خندیدند و با امید از جدا شدن گفتند. لادن به شوخی گفت دیگر نمی‎‌‎خواهد لاله را ببیند و... عمل شروع شد. عمل 52ساعت طول کشید و همه‎‌‌‎چیز تا 80درصد خوب پیش رفت اما مشکل چیزی بود که سال‎‌‎ها بعد پزشکان از آن پرده برداشتند. آن دو چند رگ مشترک حیاتی داشتند که پزشکان از وجود آن آگاه بودند. امید پزشکان این بود که بتوانند جلوی خونریزی را بگیرند. اما خونریزی شروع شد و گردش خون لادن مختل شد و خیلی سریع مرگ او را رقم زد. پزشکان که بخش زیادی از کار را کرده بودند شروع به نجات جان لاله کردند که در حال رفتن به کما بود. یک ساعت‌و‌نیم تنها زمانی بود که آن دو از هم جدا ماندند. لاله هم دوام نیاورد و رفت. میلیون‎‌‎ها نفر که پای تلویزیون 52ساعت این عمل جراحی را دنبال می‌کردند با شنیدن خبر درگذشت دو خواهر دچار حیرت شدند و خبر درگذشت‌شان در بیشتر کشورها منتشر شد. آن دو در زادگاهشان با تشییعی باشکوه در گوری که دیواری سنگی آن را از هم جدا می‌ساخت به خاک سپرده شدند تا بعد از مرگ هم کنار هم باشند.

این خبر را به اشتراک بگذارید