جنگ بیرون، جدل درون
حمله آمریکا به عراق با تنش سیاسی جناحهای داخلی همزمان شده بود
علیرضا احمدی
1382سال سختی برای سیاست ایران بود؛ از یکسو از چند روز قبل از آغاز سال یک بحران عمیق منطقهای در خاورمیانه و در همسایگی ایران شروع شد که سرآغازی بود بر تحولات دامنهداری که اثرات آن تاکنون هم پابرجاست و برای سالها عراق و فرایندهای سیاسی این کشور را تحتتأثیر قرارداد. از سوی دیگر از اواخر بهار پرونده هستهای ایران وارد فاز جدیدی شد و با بینالمللی شدن آن، بحرانهای دامنهداری در حوزه سیاستخارجی ایران ایجاد کرد. چالشهای سیاسی پیرامون مجلس ششم و تحصن جمع زیادی از نمایندگان مردم در اعتراض به ردصلاحیت گسترده اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هفتم هم مزید بر علت شد تا مثلث چالشهای سیاسی ایران در سال1382 کامل شود.
فروردین در ایران درحالی آغاز شد که آمریکاییها پشت دروازههای بغداد رسیده بودند و سقوط صدام عنقریب مینمود که این فرایند در چهارشنبه 20فروردین تکمیل شد و «فروپاشی رژیم بعثی» تیتر اصلی روزنامههای پنجشنبه را تشکیل میداد؛ اکنون ایران یکی از اصلیترین بازیگران سیاسی مؤثر بر فردای عراق بهحساب میآمد و عراقیها و بهویژه اکثریت شیعیان این کشور بهعنوان ستون فقرات ساختار قدرت در عراق، قرابتهای فرهنگی، مذهبی و تاریخی زیادی با کشورمان احساس میکردند و این موضوع نقش ایران در بازسازی عراق را دوچندان میکرد.
حضور نیروهای آمریکایی در عراق تهدیدی برای امنیتملی ایران محسوب میشد و خروج هرچه سریعتر نیروهای بیگانه از این کشور از اصلیترین مقاصد راهبردی ایران در قبال تحولات عراق بود و مسئولان ارشد کشور به مناسبتهای مختلف به این موضوع اشاره میکردند. رهبر معظم انقلاب 25فروردین در واکنش به اخبار نگرانکنندهای که از وضعیت مردم عراق میرسید، پیامی خطاب به آنان صادر کردند؛ «همه آحاد ملت غیور و شجاع و مومن عراق بدانند که تعرض به جان و مال افراد بهخصوص در این شرایط در شمار اکبر محرمات است.» رئیسجمهور هم در مراسم بزرگداشت روز ارتش «همه جهانیان و کشورهایی که به آزادی ملتها میاندیشند و نیز سازمان ملل» را دعوت کرد بکوشند ملت رنجدیده عراق بتواند بر سرنوشت خویش حاکم شود. خاتمی بهوضوح راهبرد ایران در قبال تحولات عراق را تشریح کرد؛ «امروز صدام از عراق رفتهاست، اما نیروهای مهاجم همچنان در این کشور حضور دارند و شایسته است که ملت عراق بر خود حکومت کند.»
در این میان راهپیمایی دههاهزارعراقی به سوی کربلا به مناسبت اربعین حسینی(ع) در آخرین روزهای فروردین، از مهمترین رویدادهایی بود که علاوه بر جنبههای مذهبی آن پس از سالها محدودیت ایجاد شده از سوی بعثیها، وزن سیاسی شیعیان و نقش محوری آنان در آینده عراق را به رخ قدرتهای حاضر در این کشور میکشاند. در نخستین راهپیمایی علنی اربعین پس از سقوط صدام، راهپیمایان بسیاری به ویژه از بغداد، بابل و دیگر شهرهای شیعهنشین راهی کربلا شدند و نیروهای آمریکایی هم حضور کمرنگی در مسیرهای اصلی این راهپیمایی داشتند.
فروردین داغ سیاستخارجی ایران درحالی سپری شد که فضای سیاسی داخل کشور آبستن تحولات بسیاری بود و بهنظر میرسید توازن نیروهای سیاسی بهنفع جریان راستگرا، که اکنون دیگر با عنوان «اصولگرایان» شناخته میشدند، در حال تغییر است و نخستین نشانههای آن از شورایشهر دوم تهران، که با اکثریت راستگرایان تشکیل شده بود، کلید خورد؛ «محمود احمدینژاد» با اکثریت آراء (12رأی موافق، 2رأی ممتنع و یک رأی مخالف) به سمت شهردار تهران انتخاب شد. او در میان فعالان سیاسی اصلاحطلب بیش از آنکه در قامت «استاندار اردبیل در دولت هاشمیرفسنجانی» مطرحباشد، بهعنوان یکی از 4شاکی حاضر در دادگاه روزنامه سلام معروف شده و آمده بود تا «نهضت خدمترسانی» به مردم در شهرداری تهران را در اولویت قراردهد.
فتح شورا، گام نخست جناح راست برای بازپسگیری قدرت از اصلاحطلبان بود و گام دوم در اسفندماه 1382برداشته شد؛ درحالیکه ردصلاحیتهای گسترده داوطلبان از سوی شورای نگهبان سروصدای بسیاری بهراه انداخته بود و کار آنقدر بالا گرفت که بخش زیادی از نمایندگان مجلس ششم، در اعتراض به ردصلاحیت حدود80نماینده کنونی و بیش از 3هزار داوطلب ثبتنام کرده در سراسر کشور، از 21دیماه تحصن کردند که تا میانههای بهمنماه هم ادامهیافت و درنهایت به استعفای دستهجمعی انجامید و جنجالهای بسیاری بهدنبال داشت. واکنش دولت در قبال ردصلاحیتها قاطع بود؛ «عبدالله رمضانزاده» سخنگوی دولت از «ردصلاحیتهای گسترده» اعلام نگرانی کرد و تجدیدنظر در بررسی صلاحیتها را ضروری دانست و «مرتضی مبلغ» رئیس ستاد انتخابات وزارتکشور نیز گفت بهعنوان مجری انتخابات «ردصلاحیت های غیرقانونی را قبول نمیکنیم» و «نجفقلی حبیبی» سخنگوی هیأت اجرایی حوزه انتخابیه تهران آن را «مانند یک زلزله ملی» ارزیابی کرد.
با ایستادگی شوراینگهبان بر موضع ردصلاحیتها، انتخابات وارد مرحله اجرایی شد و بیشاز 46میلیونو351هزار نفر واجدشرایط رأی دادن بودند که از این تعداد، حدود 23میلیونو438هزار نفر (حدود50درصد) در انتخابات شرکت کردند و اصولگرایان در تهران و بیشتر استانهای کشور حائز اکثریتآرا شدند و بعد از موفقیت در انتخابات شوراها در سالگذشته، دومین پیروزی مطلق خود را بهدست آوردند.
اینها در حالی بود که در حوزه روابط خارجی پرونده هستهای ایران ابعاد تازهتری بهخود میگرفت و بهنظر میرسید شرایط در حال پیچیدهتر شدناست. با وجود اینکه البرادعی، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی هستهای اسفندماه سال1381 از برخی تأسیسات اتمی ایران بازدید کرده و فعالیتهای ایران را صلحآمیز ارزیابی کرده بود، اما با فشار آمریکاییها، که پس از پیروزی در عراق فشار بر ایران را در اولویت قرار دادهبودند، در خردادماه پرونده ایران در دستورکار شورایحکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرارگرفت و درنهایت برخلاف انتظارها، بر اساس نتایج نمونهگیریهای انجام شده در اسفندماه1381 و تشخیص مقداری آلودگی غنای اورانیوم، از ایران خواسته شد شفاف عمل کرده، به پروتکل الحاقی بپیوندد و از تزریق مواد هستهای به سانتریفیوژها خودداری کند. این نخستینبار بود که فعالیتهای هستهای ایران با موضع «تعلیق» از سوی آژانس مواجه میشد. بهدنبال این موضوع فشار قدرتهای جهانی برای «توقف غنیسازی» و پذیرش پروتکل الحاقی بر ایران بالا گرفت.
فشارها بر ایران که از سوی ایالاتمتحده آمریکا هدایت میشد، در شهریورماه به صدور قطعنامه شدیداللحنی از سوی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجامید که علاوه بر اشاره به «قصورهای انجام شده»، از ایران میخواست فعالیتهای غنیسازی خود را تعلیق و پروتکلالحاقی را امضاء و اجرا کند، حتی بیم آن میرفت که پرونده از آژانس به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شود و این موضوع بر نگرانیها میافزود. در این مقطع راهبرد ایران بر مذاکره با اروپا متمرکز شد و به امضای توافقنامه سعدآباد میان ایران و هیأت اروپایی متشکل از وزیران خارجه 3کشور فرانسه، بریتانیا و آلمان در 29مهرماه1382 انجامید که بر اساس آن، ایران برای بازدید بازرسان آژانس از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری و گازدهی در سانتریفیوژهای نطنز را در راستای راستیآزمایی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران، بهصورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد و درمقابل اروپاییها متعهد شدند از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری کنند.
در این میان قطعنامه دوم شورای حکام آژانس علیه فعالیتهای هستهای ایران در 5آذر ماه1382 صادر شد و از ایران میخواست «اقدامات اصلاحی را بهصورت فوری و بهمنظور همکاری کامل با آژانس در اجرای تعهد ایران به افشای کامل و اعطای دسترسی نامحدود اتخاذ کند و شفافیت لازم را بهمنظور انجام کار قابلملاحظه آژانس برای ارائه و حفظ اطمینانهای درخواست شده توسط تمام اعضاء ارائه کند.» با وجود اینکه جمهوریاسلامی در آذرماه پروتکل الحاقی را هم پذیرفت، کشمکشها بر سر فعالیتهای هستهای کشور تا آخرین روزهای سال1382 ادامه یافت و به امضای دومین توافقنامه ایران با تروئیکای اروپا در بروکسل در 4اسفندماه انجامید که بر اساس آن ایران پذیرفت ساخت قطعات و مونتاژ سانتریفیوژها و نیز فعالیتهای غنیسازی را به حالت تعلیق درآورد و در مقابل اروپاییها متعهد شدند برای بازگشت روابط ایران و آژانس به شرایط عادی و بستهشدن پرونده تلاش کنند اما فشارهای آمریکا توافق بروکسل را ناکام گذاشت و شورای حکام در 23 اسفندماه سومین قطعنامه خود را علیه فعالیتهای هستهای ایران تصویب کرد تا این پرونده با آغاز سال1383 در مسیر جدیدی قرارگیرد.