• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
پنج شنبه 25 دی 1399
کد مطلب : 121870
+
-

دوچرخه‌ی قرمز

دوچرخه‌ی قرمز

  ابوالحسن ریاضی، مدیرعامل مؤسسه‌ی همشهری

  در 60سالگی، بازگشت به دوران کودکی کاری است سهل و ممتنع. از یک‌سو، گذشته‌مان در این سن، حضوری پررنگ در ذهن دارد و از سوی دیگر، قریب به نیم‌قرن از خاطرات گذشته است. هرگاه نام دوچرخه می‌آید، ناخودآگاه به کوچه پس‌کوچه‌های خاک‌آلود و صمیمی زنجان در دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ خورشیدی باز می‌گردم؛ با دوچرخه‌های قرمزرنگی که ترمزشان پایی بود. سال‌هاست که از این دوچرخه‌ها ساخته نمی‌شود.*
پدر و مادرم اهل زنجان بودند و در تابستان‌های گرم تهران، من و برادرم را به زنجان، نزد مادر‌بزرگ می‌فرستادند. پدرم معتقد بود کوچه‌های تهران جای مناسبی برای بازی بچه‌ها نیست و تابستان‌ها، کودکی تنها در کوچه‌ها سپری می‌شد و لاجرم ما به تبعیدی بسیار شیرین و دوست‌داشتنی می‌رفتیم و شوق تمام‌شدن سال تحصیلی و رفتن به آغوش پر مهر مادربزرگ، گذران روزهای خرداد را سخت می‌کرد.
اما داستان دوچرخه‌ی قرمز، داستان دیگری بود. جواد، پسردایی‌ام که هم‌سال بودیم، دوچرخه‌ای داشت که تابستان‌ها از انبار آزاد می‌شد. یک مویز و سه قلندر...! من، برادرم و جواد، چه کشمکشی برای سوارشدن دوچرخه داشتیم و شیرین‌ترین خاطراتمان، زمانی بود که برای یک دور دوچرخه‌سواری، به‌کل بازی می‌پیچیدی و سر به کوچه پس‌کوچه‌های پیچ‌در‌پیچ می‌گذاشتی و به‌جای  یک دور از سر کوچه تا ته آن، ساعتی به پرسه‌‌زدن و سرخوشی کودکانه سپری می‌شد. که البته باید تاوان نقض قواعد را با کتکی از برادر بزرگ پس می‌دادی! تاوانی که هرگز حاضر به پس‌دادن نبود. او می‌رفت و من و پسردایی، پس از مدتی می‌فهمیدیم او به گشت‌و‌گذار است و به‌زودی باز نمی‌گردد. هنگامی که باز می‌گشت، جرئت اعتراض هم نداشتیم!
آن‌زمان بزرگ‌تر، حقوق ویژه‌ای داشت؛ از جمله تنبیه برادر کوچک‌تر و خوردن حق او! امروز پس از نیم‌قرن از آن دوچرخه‌ی قرمز، آن غم‌های کوچک و شادی‌های بزرگ، هم از فرزندان من دریغ شده و هم از نوه‌هایم. کوچه‌های امن و دوچرخه‌های ساده‌ای که کودکی را پر از رنگ و عطر و طعم می‌کرد، سال‌هاست از شهرهایمان رخت بربسته و هرچه فکر می‌کنم، به نتیجه‌ای نمی‌رسم که کودکان امروز در این شهرهای خاکستری، دودگرفته، تنگ و باریک و ناامن، در 60سالگی، دوچرخه‌ی قرمزشان چه خواهد بود...

* دوچرخه‌های ترمز پایی از طریق برعکس‌کردن حرکت رکاب و متوقف‌کردن چرخ عقب، موجب کاهش سرعت یا توقف دوچرخه می‌شد. به عبارت دیگر، در دسته‌های دوچرخه، ترمزی تعبیه نشده بود و پنجه‌‌ی رکاب‌ با حرکت سه نقطه‌ی عقربه‌های ساعت، با حرکت در جهت عقربه‌های ساعت، پیشران بود و با حرکت در عکس عقربه‌ها، موجب توقف می‌شد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید