فریبا خانی- نویسنده و روزنامهنگار
دیگر توان نفس کشیدن نداشتم... کرونا هم که بود. پزشک تشخیصش نوعی آلرژی سخت بود. توصیهاش مراجعه به کلینیک آلرژی.
با ترس و لرز به کلینیک رفتم. در عصر کرونا همهچیز با ترس و لرز اتفاق میافتد. خرید کردن، سرکاررفتن، مراجعه به پزشک... نوازش کردن فرزند و همهچیز با ترس و لرز است. به کلینیک آلرژی رفتم و آستینم را بالا زدم و انواع مواد به پوستم با سرنگی ظریف تزریق شد. گوجهفرنگی، انواع مغزها و چه و چه و چه...
آخر سر در یکی از تزریقها پوست واکنش سخت داشت؛ سرخ شد و متورم. این چیست دکتر؟
- شما به «آلودگی هوا» حساسیت دارید.
خندهام گرفت.
فکرش را بکنید در کشوری که رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران گفته مطالعات نشان میدهد هر سال حدود ۴۰هزار نفر در کشور بهدلیل مواجهه با ذرات آلاینده معلق کمتر از 2.5میکرون در هوا جان خود را از دست میدهند؛ حساسیت به هوای آلوده دیگر چه لوسبازی است. خب باید بروم یک جای خوش آبوهوا زندگی کنم. اما کجا... با چه شغلی... این چیزها و این زخمهاست که در انزوا روح آدم را میخورد...
کارشناسان محیطزیست میگویند که همه جهان این روزها بحران وزش باد دارند. باد در اثر اختلاف دمای دو قطب زمین و خط استوا بهوجود میآید و چون کره زمین گرم شده است و قطبشمال و جنوب هم در اثر تغییرات اقلیمی گرمتر شدهاند، دیگر مثل قدیم باد نمیوزد.هوای آلوده هم که خود مثل اتوبوس کرونا شده است و ویروس را سوار میکند و به مقصد که همان ریههای مردمان است میرساند.
در فضای مجازی هشتگهای « مازوت نسوزانید و ما هوا میخواهیم» راه افتاده است. عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست با ابراز تأسف از اینکه «نفت مازوتِ مازاد تولیدی را بهدلیل تحریمها نمیتوانیم صادر کنیم.» گفت: «شرایطی ایجاد شده است که هیچ کشوری هم این نفت مازوت را حتی رایگان از ما دریافت نمیکند.» بعد هم گفته بود: «نیروگاههای شرق تهران میتوانند از مازوت استفاده کنند، اما نیروگاههای غرب تهران بهدلیل اینکه با وزش باد، آلودگیها وارد شهر میشود، حتما باید از گاز استفاده کنند.»
اظهارات جنجالی او درباره پوشش در اتاق خواب و اتاق نشیمن و پایین نگهداشتن دمای خانه روی ۲۴درجه هم جنجالی در فضای مجازی راه انداخت. اما واقعیت دارد که ما ملتی هستیم که بسیار در مصرف انرژی بیملاحظه هستیم و این پربیراه نیست. باد همچنان کمکاری میکند. تازه معلوم شد که اینهمه غرولند مهمی که خودرو شخصی نیاورید، مردم رعایت نمیکنند؛ فقط بخش کوچکی از ماجراست و مازوت نقش مهمی داشته و دارد. باد هم که همچنان کمکاری میکند. در ضمن این شعر پابلو نرودا هم این روزها خنجری به قلب ما میزند:
«هوا را از من بگیر خندهات را نه
نان را از من بگیر، اگر میخواهی
هوا را از من بگیر، اما
خندهات را نه...»
پابلو نرودا جان اگر شما چند روز در این هوای تهران درهالهای از دود زندگی میکردی و پوستت چون سمباده سخت و خشن شده بود و چشمانت میسوخت، و اشک همچنان سرازیر بود و تخته سنگی سخت روی قفسه سینهات سنگینی میکرد و احساس خستگی و درد داشتی، از این شعرها نمیگفتی. میگفتی هوا از همهچیز مهم تراست محبوب من، حتی از خنده تو.
یادداشت/ هوا از خنده تو مهمتر است محبوب من
در همینه زمینه :