سعید مروتی- منتقد فیلم و روزنامهنگار
در شرایطی که شکاف بسیار زیادی را میان مردم و مسئولان شاهدیم و به دلایل مختلف و متنوع اعتماد عمومی بهشدت خدشه دار شده، بازار اظهارنظرهای پوپولیستی همچنان داغ است. وعدهها و شعارهایی که در بهترین حالت میتوانند امید کاذب در جامعه ایجاد کنند. نیازی به گفتن نیست که کشور با وجود تحریمها و شیوع کرونا درگیر چه مشکلاتی است. بیشترین فشارها هم بر طبقه فرودست جامعه وارد میشود و بخش قابل توجهی از طبقه متوسط هم حالا فقط از نظر فرهنگی و اجتماعی جزو این طبقه است و بهلحاظ اقتصادی سقوط دردناکی را تجربه کرده. اقلیتی هم هستند که همیشه هر بحرانی برایشان فرصت است. هر موج تورمی آنها را ثروتمندتر میکند و هر میزان غبارآلود بودن مراودات اقتصادی بیشتر به سودشان است.بیتعارف سود این عده در تداوم تحریمها و مهآلود بودن آسمان اقتصاد ایران است. متخصصان ماهی گرفتن از آب گل آلود، ترجیح شان تداوم همین وضعیت نامطلوب است. کسی که هیچ وقت زندگیاش لنگ یک میلیون تومان نبوده، هرگز تصوری از اینکه یخچالش از کار بیفتد و پول خرید یخچالی دیگر را نداشته باشد، نداشته. برایش پیش نیامده که برای هر چیز ریز و درشتی شرمنده زن و بچهاش باشد و در یک کلام امکان لمس زیست دشوار میلیونها ایرانی را ندارد، چون پشتش گرم است و شاید هم خودش نان همین وضعیت نامطلوب را میخورد. خلاصه سواره از حال پیاده خبر ندارد و اگر هم دارد برایش نه اهمیتی دارد و نه دغدغهاش است.
گفتن اینکه هیچ قدمی برای مردم برداشته نمیشود منصفانه نیست، ولی متقاعد کردن ملت برای اینکه باور کنند آنها که در راس امور قرار گرفتهاند به فکرشان هستند روزبهروز دشوارتر میشود. دیوار بلند بیاعتمادی هر روز مرتفعتر از دیروز میشود. این احساس عمومی که هیچکس فکر ملت نیست، این انرژی منفی هر دم فزاینده، زهری است که در کام مردم ریخته میشود و درمانش هرچه باشد قطعا شعارهای پوپولیستی نیست.
روزنامهها ، سایتها و خبرگزاریها را که مرور کنیم با مصاحبهها و اظهارنظرهایی مواجه میشویم که تحلیل محتوای شان به شکل آشکاری نشان از فاصله گرفتن از واقعیتهای جامعه دارد. انگار این دوستان در ایران زندگی نمیکنند و نمیدانند زیر پوست این جامعه خسته و فرسوده چه میگذرد. مهمترین موضوع چالش برانگیز هم معمولا مسئله توزیع ثروت است؛ اینکه تولید ثروت تا چه اندازه با مشکل مواجه شده، مسئلهای نیست. اینکه راههای خروج از این بن بست چیست هم اهمیتی ندارد. آنچه مهم است شعار و وعده و ارائه طرحهایی است که غیرکارشناسی بودن شان اظهر من الشمس است. هرچه به انتخابات۱۴۰۰ نزدیکتر می شویم، میزان این اظهارنظرهای شاذ هم بیشتر میشود. از گروه تازه نفس و تازه وارد به سپهر سیاسی ایران خیلی نمیشود انتظار داشت، ولی از آنها که در این ۴دهه مسئولیتهای مهمی را عهده دار بودهاند انتظار میرود سنجیدهتر رفتار کنند. انتظار رعایت بدیهیات از موسپید کردههای عرصه سیاست که در حوزههای اقتصادی هم مدعی هستند، توقع زیادی نیست.
سالها پیش فیلمی از جری لوییس دیدیم که در دوبله فارسی اسم با مسمایی هم یافته بود، نامی قابل توصیه به حضرات تصمیمگیر: «پل را بالا نبر، رودخانه را پایین بیاور.»
نقد و نظر/ پل را بالا نبر، رودخانه را پایین بیاور
در همینه زمینه :