سال شهریار
نویسندگان جوان با چاپ نخستین داستانهایشان آغاز کار نسل جدید نویسندگان ایرانی را نوید میدادند
محمد مقدسی
سال بعد از دوم خرداد بود و فضای فرهنگی بعد از سالهای انتهایی دولت سازندگی بازتر شده بود. روزنامههای متعددی چاپ میشدند که هر کدام صفحات ادبی پرخوانندهای داشتند و معرفی نویسندگان و نقد کتابهای داستانی رونق گرفته بود. نسل جدید نویسندگان ادبیات داستانی در این سالها نخستین کتابهای خود را منتشر کردند. محمدحسن شهسواری یکی از این نویسندگان بود که مجموعه داستان «کلمهها و ترکیبهای کهنه» را در این سال منتشر کرد؛ کتابی شامل 8 داستان کوتاه که شهسواری در هر کدام کوشیده بود فرم روایی جدیدی را امتحان کند و رابطه پدران و پسران، عنصر تکرار شونده در داستانهایش بود. این کتاب آغاز راه شهسواریای بود که بعدها در دهههای 1380 و 1390نقشی اساسی در گسترش رماننویسی در ادبیات داستانی ایران ایفا میکرد. از دیگر نویسندگان این نسل که در این سال نخستین آثار خود را چاپ کردند میتوان به احمد غلامی با مجموعهداستان «همه زندگی»، رضا زنگیآبادی با مجموعه داستان «سفر به سمتی دیگر»، فرشته توانگر با مجموعه داستان «همینجا، روی زمین» و حسن محمودی با مجموعه داستان «وقتی آهسته حرف میزنیم، المیرا خواب است» اشاره کرد. همه این نامها نسل بعد داستاننویسان ایرانی را ساختند و در دهه بعد به پختگی رسیدند. شهریار مندنیپور، مشهورترین شاگرد هوشنگ گلشیری بود. او که بعد از زلزله رودبار، برای کمک به شمال رفته بود، چند سالی آنجا ماند و حاصل آن سالهایش رمان دوجلدی «دل دلدادگی» بود؛ رمانی که به زندگی زنی به نام روجا میپرداخت که دخترش گلنار را در زلزله رودبار از دست داده بود. رمان شرح پریشانی و سرگردانی او میان انتخابهای عاشقانهاش بود. نثر مندنیپور سختخوان و شاعرانه بود که خواندن این رمان 900صفحهای را دشوار میکرد. نادر ابراهیمی، نویسندهای که در این سال در ابتدای کهنسالی بود،2 اثر منتشر کرد. یکی شرح دیدارش با امام خمینی(ره) بود و در دوجلد با عنوانی «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآید» و دیگری داستانی بلند با نام «سفر بر جادههای آبی سرخ» بود. این کتاب روایتگر رشادتها و دلاوریهای جوانی به نام «میرمهنای دوغابی» بر ضداستعمار هلندیها، انگلیسیها، پرتغالیها و عثمانیها در خلیجفارس بود. ابراهیمی برای نوشتن این اثر 15سال تحقیق کرده بود. مجید قیصری، رزمنده سابق و نویسنده پرتلاش آن سالها، در این سال مجموعهداستان «بوی باروت» را منتشر کرد. قیصری که خود را نویسنده حرفهای نمیدانست، در این مجموعه داستان تلاش میکرد از فضای شعاری سالهای دفاعمقدس فاصله بگیرد و از رزمندگان ایرانی تصویری انسانیتر در داستانهایش روایت کند.