آبی که گاو میخورد
آتیلا پسیانی نمایشنامهای از محمد چرمشیر را به صحنه برد
مهرداد رهسپار
آتیلا پسیانی در اردیبهشت و خرداد 1376 نمایشنامهای از محمد چرمشیر را به صحنه برد. متنی که براساس ضربالمثلی ژاپنی نوشته شده و شیوه اجرایی آن هم ملهم از تعزیه است. نمایش دو بخش یا به قول معروف دو اپیزود دارد، اپیزود اول: «آبی که گاو میخورد، شیر میشود» و اپیزود دوم: «آبی که مار میخورد، زهر میشود». نمایش تنها دو بازیگر دارد؛ بهرام ابراهیمی و فاطمه نقوی. در اجرای این نمایش همهچیز از تعزیه و نقالی میبینیم؛ کلاهخود با پر بزرگ قرمز، زرهسنج، ردای سفید، لایهای ضخیم از شن روی صحنه و در نهایت پرده نقالی که در انتهای صحنه آویخته شده و بازیگران امکان ورود و خروج از سطح آن را دارند. اجرا پر از قواعد و قراردادهای تعزیه و نقالی است و مضمون نمایشنامه نیز - در اپیزود اول - به تعزیهنامه حر شباهت بسیار دارد و در اپیزود دوم به تعزیهنامه عباس هندو که از یافتههای بهرام بیضایی است. شخصیت محوری اپیزود اول یکی از اشقیاست که کابوس قساوت خود به اولیا را میبیند. او هنگامی که به جهان واقعی و عالم بیداری پا میگذارد و شروع به توبه از درگاه خداوند میکند درحالیکه هنوز زمان ایفای نقش سنگدلانه او فرانرسیده است. اپیزود دوم درباره حمله مغول به نیشابور است. در این قسمت فرزند فرهیخته کتابدار شهر نیشابور گرفتار عشق یکی از شمنهای مغول میشود. تا اینجا کمی شبیه به فیلمنامه «سلندر» نوشته بهرام بیضایی است، اما عشقی که در دل شمن نسبت به او وجود دارد، فکر انتقام را از سر دختر نیشابوری بیرون میکند. تا اینجا باید گفت کمی هم شبیه به «پرده نئی» بیضایی است. این نمایش را باید، هم در مضمون و هم در اجرا وامدار تجربههای بهرام بیضایی در تئاتر و سینما بدانیم. تجربیاتی که کمی بعد، به بهترین شکل ممکن توسط خود او دراجرای نمایش «کارنامه بندار بیدخش» به کار آمد و نمایشی بهیاد ماندنی ساخت.