تنفسجیمسازان
بیشتر فیلمهای سال75را تولیدات اکشن تشکیل میدهند
سعید مروتی
سینمای سال75شباهت چندانی به سینمای ابتدای دهه 70 نداشت. در کمتر از 4سال، سینمای ایران تغییر چهرهای محسوس داده بود؛ سینمایی که حالا محصول حضور راستگرایان در وزارت ارشاد بود. قواعد سختگیرانه ممیزی، باعث دلتنگی عمومی شده بود؛ دلتنگی برای «دیکتاتورهای دلسوز سینما» که در سالهای پایانی حضورشان عملکردی از خود بهجا گذاشته بودند که مقایسهاش با آنچه در سالهای 74و 75صورت میگرفت، نتیجه را به نفع انوار و بهشتی رقم میزد. درحالیکه عزتالله ضرغامی در مقام معاونت سینمایی میکوشید تعامل با سینماگران را به نمایش بگذارد، آنچه در راهروهای ارشاد به چشم میآمد، ممیزی سختگیرانه و در مواردی بیرحمانه بود. در این دوران اما جیمسازان نفس راحتی میکشیدند. فیلمهای حادثهمحوری که بهراحتی از گذر اداره نظارت و ارزشیابی عبور میکردند، در شهرستانها گیشهای پررونق داشتند. تعداد بالای فیلمهای اکشن در این دوره، در غیبت سینمای اجتماعی، نشان از نمود و ظهور سلیقهای داشت که خروجیاش «گروگان»، «ویرانگر»، «هفتگذرگاه»، «پاتک»، «دشمن» و... بود. پرتماشاگرترین فیلمهای اکران 75هم همینها بودند. البته صدر جدول در اختیار «خواهران غریب» قرار داشت که هم فیلم کودک بود هم ترانه و آواز داشت و هم خسرو شکیبایی و افسانه بایگان. خواهران غریب با حال و هوای کودکانهاش بچهها را جذب سینما میکرد و رگههای ملودرامش هم برای بزرگترها جذاب بود. کیومرث پوراحمد در هوشمندانهترین گامش برای ساخت فیلم پرفروش، همه را پشت سر گذاشت. فیلمی که موفقیتش در گیشه بزرگترین غافلگیری اکران75 را رقم زد «تجارت» کیمیایی بود. نکوهش شدهترین فیلم کیمیایی در آن سالها که نمایشاش در جشنواره سیزدهم فجر، با واکنشهای تند منتقدان مواجه شده بود، پس از یک سال توقیف، نوروز75به سینماها آمد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. تجارت با بیش از یک میلیون و 400نفر تماشاگر، پربینندهترین فیلم پس از انقلاب کیمیایی شد. تجارت که در آلمان فیلمبرداری شده بود فضای تازهای برای سینماروها داشت و داستانی ساده و روان برای دنبال کردن. منتقدان در اکران همان حرفهای زمان جشنواره را تکرار کردند ولی مردم چه در تهران و چه در شهرستانها به تماشای تجارت شتافتند. کیمیایی در این سال «ضیافت» را هم داشت که اکرانش شوری را میان جوانها برانگیخت. سفره رفاقتی که در کافه ماطاووس پهن شد و ترانه آرتوش و مهارت کیمیایی در خلق لحظههای تأثیرگذار، توانست توجه جوانهای دهه 70 را جلب کند. فیلم بهخصوص در تهران و مشهد با استقبال گستردهای مواجه شد.
«عاشقانه» علیرضا داوودنژاد، با تبلیغات متفاوت و قصهای متمایز با فیلمهای دیگر (اقتباسی از فیلم «پیشنهاد بیشرمانه» که بهنظر میرسید قابل اقتباس برای سینمای ایران نیست) موفق شد تماشاگران زیادی را جذب سالنهای سینما کند. منتقدان اما با حسرت و نکوهش از پیوستن کارگردان «نیاز» به سینمای تجاری گلایه میکردند.
«بازمانده»، «برج مینو»، «بوی پیرهن یوسف»، «سفر به چزابه»، «گبه» و «لیلی با من است» مهمترین فیلمهای نسل پس از انقلاب در اکران 75بودند. بازمانده هم تسلط و اشراف حرفهای سیفالله داد را نمایان میکرد و هم تفاوت میان اعتقاد و سفارشپذیری را. اعتقادی که کنار تسلط حرفهای بازمانده را تماشایی کرده بود. حاتمیکیا با 2 فیلم 2مسیر متفاوت را میپیمود. بوی پیرهن یوسف در تداوم ملودرام دفاعمقدسی «از کرخه تا راین» و برج مینو ادامه تجربه «خاکستر سبز»، ساخته شده بودند. سینمای دفاعمقدس با 2 فیلم حاتمیکیا و سفر به چزابه شاهکار رسول ملاقلیپور، در حالی در جستوجوی دریچههای تازه بود که نگاه رسمی در آن مقطع، همدلی چندانی با آن نداشت. درحالیکه نخستین کمدی جنگی سینمای ایران توانست همه را با خود همراه کند. لیلی با من است هم جای خالی سینمای کمدی را پر میکرد و هم ظرفیتهای تازهای برای نزدیک شدن به خطوط قرمز را نمایان میکرد. کمال تبریزی در سالهای بعد دیگر این قدر خوش اقبال نبود. فیلمهای جشنواره پانزدهم نشان داد سینمای ایران همچنان همان مسیری را میرود که در یک سال قبل پیموده بود. انبوه فیلمهای اکشن کنار چند فیلم انگشت شمار از فیلمسازان بزرگ. در جشنوارهای که «بچههای آسمان» مجیدی پدیدهاش بود، «لیلا»ی مهرجویی و «سلطان» کیمیایی بیشترین بازخوردها را داشتند. سینمایی که امکان تنوع ژانری از آن گرفته شده بود، به تک جرقههایش دلخوش بود.