• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 7 دی 1399
کد مطلب : 120052
+
-

نقد و نظر/ کرونا همه را آزرد؛ تهرانی‌ها را بیشتر

مریم سمایی- روزنامه‌نگار

تهران شهر آبا و اجدادی‌اش است. شهری پر خاطره و راز آلود. شهری که تا همین چند وقت پیش با همه مصایبی که برایش دارد دوستش می‌داشت. اصلاً تا همین چند وقت پیش زندگی‌اش بدون هیچ آسیبی با ترافیک و دود و شلوغی گره خورده بود و دنیایش در همان خانه چند ده متری و محل‌کاری که 35کیلومتر از آن فاصله دارد و دانشگاهی که آن سر شهر است خلاصه می‌شد.
تا همین چند وقت پیش، درست تا قبل از آمدن این ویروس کوچک لجباز، همه‌‌چیز خوب بود اما ویروس کرونا آمد و تمام معادلات را بر هم ریخت... محدودیت‌‌ تردد، خانه‌نشینی، دوری از محل کار و استرس ناشی از شیوع کرونا، نظم زندگی‌اش را بر هم زد... خانه‌نشین شد... در خانه‌ای چند ده متری بدون تراس با کودکی بازیگوش که تنها دلخوشی‌اش رفتن به مهدکودک یا پارک سر کوچه بود و اینها دیگر هیچ‌کدام امکان اجرا نداشت. یکباره همه چیز با هم تداخل پیدا کرد. در خانه چند ده متری هم کار بود هم درس بود هم خانه‌داری هم بچه‌داری هم دوری از خانواده‌ای که در این وانفسا می‌توانست کمک حالش باشد. روزهای اول قرنطینه با همه سختی‌هایش به صبوری گذشت اما کم‌کم خلق‌ها تنگ شد. غر زدن‌ها شروع شد. بحث‌ها بالا گرفت و تنش‌ها به اوج رسید و این تنها مختص خانه کوچک او نبود چراکه او و هزاران فرد دیگر شبیه او بلد نبودند 24ساعته همه افراد خانواده را در کنار هم تحمل کنند.
کمی گذشت و او تصمیم نهایی را برای مهاجرت چندین ماهه گرفت. باید از شهر دوست‌داشتنی آبا و اجدادی‌اش به شهر آبا و اجدادی همسرش می‌رفت. شهری کوچک با خانه‌هایی بزرگ که حوض‌های رنگی دارد و بوی خوش یاس‌های وحشی‌اش دل بزرگ‌ترها را هم آب می‌کند چه رسد به کودک سه ساله او. دو دلی‌ها را کنار گذاشت و بار سفر را بست. دوباره قرنطینه آغازشد اما این بار در خانه‌ای چند صد متری با حیاطی بزرگ و پر‌دار و درخت که می‌توانست هر کسی را ساعت‌ها سرگرم کند. دوباره هم کار بود هم درس بود هم خانه‌داری هم بچه‌داری اما این بار فضا بزرگ شده بود. جایی برای نفس کشیدن وجود داشت. ایوانی بود که سفره را در آن پهن کنند و زیر نور هزاران ستاره در کنار هم شام بخورند.
حالا او مانده است و شهری که در دوست‌داشتنش‌ تردید دارد. تهران شهر سرعت است. شهری که در هر لحظه‌اش باید دوید و ایستادن در آن معنایی ندارد. اما کرونا سرعت را از تهران گرفت و سکون در آن عذاب‌آور شد. کرونا همه را آزرده است اما تهرانی‌ها را بیشتر.

این خبر را به اشتراک بگذارید