زائر ونیزی
در سوگ آنا وانزن، ایرانشناس ایتالیایی که همه عمر خود را به معرفی فرهنگ و ادبیات ایران گذراند، اما هیچگاه ایرانیان از او قدرشناسی نکردند
مرتضی کاردر- روزنامهنگار
شمار ایرانشناسان و استادان برجسته زبان فارسی در اقصینقاط جهان آنقدر اندک است که درگذشت هر کدامشان ضایعهای است جبرانناپذیر و بهدلیل گسستهایی که همواره زبان فارسی و فرهنگ ایرانی بدان دچار بوده، فقدان هر کدام از ایشان راهی را که آنها اغلب به شکل شخصی برای معرفی زبان فارسی و فرهنگ ایرانی گشودهاند، خواهد بست؛ خاصه اگر این اتفاق در کشورهایی بیفتد که زبان فارسی غرابت بیشتری دارد. آنا وانزن، مستشرق و ایرانشناس ایتالیایی درگذشت. او کارنامهای پربرگوبار در معرفی ایران و فرهنگ ایرانی و اسلامی بهزبان ایتالیایی دارد. وانزن بیش از هر چیز معرف داستاننویسان ایرانی، بهویژه داستاننویسان زن ایرانی به ایتالیاییهاست و بهتنهایی کارهای بسیاری برای معرفی ادبیات داستانی ایران انجام داده است که جاودانه خواهد ماند.
آنا وانزن در ۱۹۵۵ در ونیز به دنیا آمد. مدرک کارشناسی خود را در رشته زبانها و فرهنگهای شرقی از دانشگاه ونیز گرفت. بعد برای ادامه تحصیل به دانشگاه نیویورک رفت و در رشته مطالعات خاورمیانه به دریافت مدرک دکتری نایل شد. سپس به ایتالیا بازگشت و در دانشگاه دولتی میلان به تدریس مشغول شد. او همه عمر را به پژوهش درباره فرهنگ ایران گذراند و مقالهها و کتابها و ترجمههای بسیاری از ایران و فرهنگ ایرانی و اسلامی بهدست داد.
تصویری دیگر از زنان ایران
پایاننامه کارشناسیارشد آنا وانزن در دانشگاه نیویورک ترجمه خاطرات تاجالسطلنه، دختر ناصرالدینشاه است. تاریخ تجدد ایرانی و نقش زنان در تجدد و جنبشهای زنان، اصلیترین مسائلی بودهاند که وانزن در طول نزدیک به 40سال پژوهشهای ایرانشناسی خود همواره بدانها توجه کرده است: «خیلی درباره تاریخ ایران مطالعه و پژوهش کردهام. زمانی که در دانشگاه شهر ونیز بودم به این نتیجه رسیدم که علاقه من بیشتر به مطالعه روی زنان برمیگردد. در روزنامهها و کتابها میخواندم و میدیدم که تصویر مردم غرب درباره زنان پر از پیش قضاوتهاست. فکر کردم که وظیفه من این است که تصویر دیگری درباره زنان ایران ارائه بدهم.»
دختران شهرزاد
علاقه به تاریخ تجدد و نقش زنان در تجدد ایرانی بود که آنا وانزن را به داستانهای زنان ایران کشاند. «دختران شهرزاد؛ زنان نویسنده ایرانی از قرن نوزدهم تا امروز» اثر پژوهشی او درباره داستاننویسی زنان ایران است؛ پژوهشی که نه فقط در اروپا که در زبان فارسی نیز کمنظیر است. علاوه بر این، او شماری از آثار ادبیات داستانی ایران را نیز به ایتالیایی برگردانده است. «کلمات بیپرده» مجموعه ۱۵داستان از زنان داستاننویس ایران به ترجمه وانزن است. او «سووشون» سیمین دانشور و «طوبی و معنای شب» و «زنان بدون مردان» از شهرنوش پارسیپور را نیز به ایتالیایی برگردانده است. «بوف کور» صادق هدایت از دیگر ترجمههای او به زبان ایتالیایی است. آخرین اثر او ترجمه رمان «داییجان ناپلئون» از ایرج پزشکزاد است که چند هفتهای است در ایتالیا منتشر شده. آنا وانزن کوشش کرد به قدر بضاعت خود آثار مهم ادبیات داستانی ایران را به ایتالیایی ترجمه کند؛ دریغ که عمر مجال بیشتری به او نداد.
راه دیگر خدا
مثل بسیاری از مستشرقان و پژوهشگران حوزه شرقشناسی، بخشی از کارنامه آنا وانزن نیز به پژوهش در اسلام و تشیع اختصاص دارد. «شیعیان» و «زن و باغ در دنیای اسلامی» ازجمله پژوهشهای او در حوزه اسلام و تشیع است. شماری از آثار او ناظر به اتفاقهای امروز بوده است؛ ازجمله کتاب «بهارهای صورتیفام؛ انقلابها و زنان در خاورمیانه» و مقاله «شیعه در ایتالیا؛ راه دیگر خدا». از میان آثار او تنها همین مقاله آخر به ترجمه سوسن رستگار به فارسی درآمده است. داستان حجاب مقاله دیگر اوست که به تصور ایتالیاییها از نقش و جایگاه زن اسلام میپردازد.
دفترچه خاطرات فارسی
اثر دیگر آنا وانزن که در شمار آثار پژوهشی او قرار نمیگیرد، سفرنامه او به ایران است. «دفترچه خاطرات فارسی؛ من عاشقانه در ایران سفر میکنم» عنوان سفرنامه او از ایران و گشتوگذار و مشاهدات او از تهران و شهرهای دیگر ایران است؛ اثری که قدر و قیمت آن هنوز شناخته نشده، اما در معرفی ایران اثری است یگانه که بیتردید تا سالها محل ارجاع مستشرقان و دوستداران ایران خواهد بود.
او در سفر خود تهران را از شمال تا جنوب، از تهران قدیم تا تهران امروز گشته و مشاهدات خود را روایت کرده است. کاخ گلستان و معماری دوره قاجار، ساختمان سفارت ایتالیا، متروی تهران، مرقد امام خمینی، بهشت زهرا، پل طبیعت، کافههای تهران، موزه ملی ایران، موزه رضا عباسی، موزه سینما، گالریهای تهران و... ازجمله مکانهایی است که ذکرشان در سفرنامه وانزن رفته است. او در فصل «ریههای سبز» به روایت 6بوستان بزرگ تهران پرداخته است.
وانزن در فصلهای دیگر کتاب شهرهای دیگر ایران و شهرهایی چون کاشان، کرمان، شیراز، یزد، بوشهر، اصفهان و آداب و آیینها، معماری و فرهنگ و سنت ایرانی را در شهرهای گوناگون ایران روایت کرده است.
«دفترچه خاطرات فارسی» تصویری روشن و کامل از تهران بهدست میدهد. کتاب چنانکه از عنوان فرعیاش پیداست، آکنده از عشق به ایران است و نویسنده مثل زائری عاشق به روایت جزءبهجزء سفر خود پرداخته است. خط روشنی که در همه آثار و نوشتهها و ترجمههای آنا وانزن پیداست، کوشش برای ارائه تصویری روشن و درست از ایران و فرهنگ ایرانی است و تصحیح تصویرهای مخدوشی که در دنیا از ایران ارائه میشود. او میگوید: «نفرتی که نسبت به ایران در برخی محافل آمریکایی مانند ماری میخزد، این خطر را در پی دارد که ما همه را به پرتگاه سقوط بکشاند. تا آنجایی که به من مربوط میشود و تنها کاری که از دست من برمیآید، این است که به شناساندن و اشاعه فرهنگ این کشور خارقالعادهای که بسان کشور خودم دوستش دارم، ادامه دهم.»
دریغهایی که همیشه خواهد ماند
آنا وانزن، پنجشنبه چهارم دی، در ۶۵سالگی درگذشت. در طول حیات وانزن هیچگاه تقدیر شایستهای از کوششهای او برای معرفی فرهنگ و ادبیات ایرانی صورت نگرفت. حالا چند روزی از درگذشت آنا وانزن میگذرد، اما در نهادهای رسمی ایران، بهویژه بنیاد سعدی که وظیفه گسترش زبان فارسی را در دنیا دارد، خبری از درگذشت او نیست؛ دریغ از یک پیام تسلیت و حتی یک خبر کوتاه. وضعیت فرهنگ و ادبیات ایرانی در دنیا غمانگیز است. بنیادهای ایرانی که بودجههای میلیاردی را به نام زبان فارسی بهخود اختصاص میدهند، حتی آنقدر همت ندارند که پس از درگذشت بانویی که بهتنهایی بهاندازه یکی از این نهادهای چندمیلیاردی برای فرهنگ و ادبیات ایران کار کرده است، خبر درگذشت او را به نقل از خبرگزاریها و رسانههای دیگر منتشر کنند.