سال مدار صفر درجه
محمود پرکار، سهگانه جدیدی را روانه بازار ادبیات داستانی ایران کرد
محمد مقدسی
در سالهای ابتدایی دهه70، دوجریان ادبی در حال خلق رمان و داستان بودند. یکی، نویسندگان واقعگرایی که به بازخوانی تاریخ گذشته و احضار رویدادهای سیاسی و اجتماعی در خلال داستانهایشان میپرداختند و گروه دیگر نویسندگان جوانی بودند که در دهه 1360نخستین داستانهای خود را منتشر کردند. اینها به دنبال شیوههای نو در روایت داستان و بازی با واقعیت و ایجاد خیالانگیزی برای تردید درخصوص واقعیات اجتماعی بودند. احمد محمود، نویسنده پرکار دهه 1370بود. او در این سال رمان 3جلدی و حجیم خود با نام «مدار صفر درجه» را منتشر کرد. این رمان با روایت خانوادهای در سالهای انتهایی دهه 1330و قیام 15 خرداد 1342شروع میشود و طی 1780صفحه داستان آنها را تا پیروزی انقلاب اسلامی تعریف میکند. رمان پرشخصیت محمود، قله ادبی محمود بود و در آن همه آنچه را در چنته داشت، نوشت؛ از بررسی سرنوشت دردناک زنان در جامعه ایرانی گرفته تا روشنفکرانی که تحتتأثیر اتفاقات سیاسی زندگیشان دگرگون میشد. یکی از شخصیتهای به یادماندنی کتاب و ادبیات داستانی ایران در این کتاب با نام نوذر خلق شد؛ شخصیتی که از تیپ فراتر رفت و تبدیل به شخصیتی بهیادماندنی شد. سیمین دانشور پس از سالها با رمان «جزیره سرگردانی» بازگشت. این رمان با حضور شخصیتهایی واقعی همچون خلیل ملکی، جلال آلاحمد و دکتر شریعتی و خود سیمین دانشور در فضای شهری تهران دهه 1350میگذشت. جزیره سرگردانی داستان «هستی نوریان»، نقاش و شاگرد سیمین دانشور بود. دنیای او در نوسان بین عشرتطلبی مادرش و زندگی روحانی مادربزرگش، توران خانم میگذشت. در این بین او با مراد، چریک روشنفکر و سلیم فرزند یک حاجی بازاری که در انگلیس تاریخ ادیان خوانده و نگاهی عرفانی -اسلامی داشت، آشنا میشد. رمان روایت سرگردانی هستی بود؛ برای پیدا کردن آرامش بین مادر و توران خانم و در سطحی عاشقانه بین سلیم و مراد. این رمان موفقیت «سووشون» را برای دانشور تکرار نکرد، اما در بازسازی فضای تهران و زندگی اعیانی اشراف وابسته به دربار و روابطشان با غربیان بسیار موفق بود. جریان نویسندگان مدرن و جوان در این سال با «شریک جرم» اثر دیگری از جعفر مدرسصادقی در ادبیات داستانی حضور داشت. شریک جرم جلد پایانی سهگانه کسرای مدرس صادقی بود. در این رمان مرز واقعیت و خیال با مهارت درهم آمیخته شده بود و نویسنده فضایی وهمآلود و سوررئال خلق کرده بود تا طی ماجراهایی کسرا با همزاد خود حسین ملاقات کند؛ کسی که ادعا میکرد سینما رکس آبادان را آتش زده.