تهران جدید در سده جدید، شهر زندگی
محسن هاشمیرفسنجانی-رئیس شورای شهر تهران
قدمت تهران بهعنوان یک شهر تاریخی، کمتر از ربع هزاره است. 250سال قبل و در ابتدای سلسله قاجار، تهران قریهای خوشآبوهوا در دامنه جنوبی البرز بوده است، اما همین عمر تهران را نیز میتوان به 3بخش تقسیم کرد؛ دوره قاجاریه که طی آن جمعیت تهران طی 140سال از 25هزار نفر به 250هزار نفر رسید و 10برابر شد، دوره پهلوی که طی حدود نیمقرن جمعیت تهران از 250هزار نفر به 5میلیون نفر رسید و دوره سوم که پس از انقلاب است و طی آن جمعیت تهران طی 40سال دوبرابر شده و از 5میلیون نفر به کمتر از 10میلیون نفر رسیده است و با احتساب شهرهای اقماری، شاید بتوان گفت که جمعیت تهران در این دوره 3برابر شده است.
بنابراین تهران در ربع هزاره گذشته، 2مرحله رشد تدریجی را در دوران قاجاریه و انقلاب تجربه کرده و شاهد یک مرحله رشد انفجاری در دوره پهلوی بوده است. اما همه این فراز و نشیبها، بدون برنامهریزی و پیشبینی الزامات توسعه تهران صورت گرفته است؛ بهنحوی که توسعه این کلانشهر در 2قرن گذشته را نمیتوان توسعهای پایدار، متعادل و متوازن نامید. اکنون که در آستانه ورود به سده جدید قرار داریم، نیاز به تبدیل تهران به شهری برای زندگی، اولویت نخست شهروندان است. توسعه بیرویه تهران، زیستبوم، اقتصاد و پیوندهای اجتماعی در تهران را با دشواری مواجه کرده و شهروندان از ظرفیتهای منحصر بهفرد طبیعی، فرصتهای اقتصادی و سرمایههای فرهنگی، اجتماعی و انسانی شهر تهران کم بهرهاند.
گام نخست در تهران سده جدید، بازگشت به ریل توسعه پایدار، متعادل و متوازن است؛ توسعهای که در پی تبدیل تهران به شهر زندگی و زدودن زنگارهای آلایندگی و آزارندگی از ذهن مردم تهران است. شهر زندگی، شهری است که مناسبات آن براساس سلامت و آرامش شهروندان تعریف میشود، نه بیشینه کردن منافع اقتصادی سفتهبازان. شهر زندگی از الگوی توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی بهره میبرد و این بهمعنای ارجحیت انسانمحوری بر خودرومحوری در شهر است؛ الگویی که لازمه آن تغییر در نظام شهرسازی و بارگذاری در شهر و ارائه خدمات به شهروندان در اطراف کریدورهای پرظرفیت حملونقل عمومی است. شهر زندگی بر چابکسازی و کوچکسازی تصدیگری مدیریت عمومی و تقویت فعالیتهای مردمی و غیردولتی در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی استوار است تا ظرفیتهای جامعه شکوفا و بار اداره شهر سبک شود. شهر زندگی، مبتنی بر توازن و تعادل در حوزه شهری است و از تمرکز و اشباع سرمایه در مناطق خاص شمال و مرکز شهر به سوی توزیع عادلانه و متوازن سرمایه و امکانات در پهنههای مختلف شهر حرکت میکند تا فرصتهای عادلانه را برای معیشت و زیست شهروندان فراهم کند. شهر زندگی، شهری پایدار است؛ چراکه رشد و گسترش خود را با شهرفروشی و واگذاری سرمایههای غیرقابل جایگزین شهر، تامین نمیکند، بلکه توسعهای سازگار با زیستبوم و الزامات گسترش پایدار شهر را برمیگزیند. تهران 1400، باید شهری انسانی و انسانمحور باشد؛ شهری مبتنی بر دانش و اقتصادی دانشبنیان؛ شهری که از امتیاز منحصر بهفرد جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی تهران برای تامین رفاه شهروندان بهره گیرد، نه اینکه بار پایتختی و تهدیدات را بدون حمایت و عایدی بردوش مردمانش تحمیل کند. باید بهسوی تهران سده جدید حرکت کنیم، اما این حرکت ابتدا باید از ذهن و نگاهمان آغاز شود و به تصمیمسازی و تصمیمگیریمان سرایت یابد. نمیتوان با نگاههای سیاستزده و فرصتطلبانه گذشته، فضایی جدید را بازآفرینی کرد. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.