• پنج شنبه 19 تیر 1404
  • الْخَمِيس 14 محرم 1447
  • 2025 Jul 10
دو شنبه 24 آذر 1399
کد مطلب : 118670
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/PNGg1
+
-

رکود، رونق، رکود

کارنامه اقتصادی دولت در سال‎‌‎های جنگ، فراز و نشیب فراوان داشت

گزارش یک
رکود، رونق، رکود


 علیرضا احمدی
  
«اقتصاد سیاسی منازعه» شاید مناسب‎‌‎ترین عنوانی باشد که بتوان به‎‌‎مثابه معیاری برای سنجش عملکرد اقتصادی دولت وقت عنوان کرد؛ دولتی که تقریبا در تمام طول جنگ تحمیلی زمام امور کشور را در دست داشت. نخستین دولت باثبات بعد از انقلاب در شرایطی کار خود را پس از تابستان خون‎‌‎بار1360آغاز کرد که با ترور شهیدان رجایی و باهنر، سومین کابینه جمهوری‎‌‎اسلامی از حرکت بازایستاده بود و پس از تشکیل شورای ریاست‎‌‎جمهوری، آیت‎‌‎الله مهدوی‎‌‎کنی، نخست‎‌‎وزیری را برعهده داشت و این موضوع با دوره‎‌‎ای از رکود همزمان بود که از سال1356 آغاز شد و پیروزی انقلاب اسلامی و نوسانات اقتصادی ناشی از تغییر و تحولات در کشور آن را تعمیق داد.
کابینه چهارم با ترکیبی مشابه کابینه قبلی، میراث‎‌‎دار اوضاع ناهمگون 9ماه دولت‎‌‎داری مهندس بازرگان، حدود 16ماه ریاست‎‌‎جمهوری ابوالحسن بنی‎‌‎صدر و مدت کوتاهی زمامداری شهیدان رجایی و باهنر بود که یکپارچگی فکری حاکمیت، این فرصت را مهیا کرد که دولت درمسیر سیاستگذاری و برنامه‎‌‎ریزی اقتصادی گام بردارد اما آغاز جنگ تحمیلی مانع بزرگی در این راه بود؛ جنگ میان ایران و عراق علاوه بر اینکه نزاعی سیاسی بود، چالشی اقتصادی نیز به‎‌‎شمار می‎‌‎رفت که طرف‎‌‎های درگیر را با مشکلات عمیقی به‎‌‎ویژه در حوزه توسعه مواجه می‎‌‎کرد.
برهمین اساس جنگ تحمیلی، سایه سنگین فشار تورمی، کاهش سرمایه‎‌‎گذاری‎‌‎ها، زیان بازار سرمایه، کاهش پس‎‌‎اندازها و فربه‎‌‎ترشدن دولت را بر اقتصاد کشور گسترد که اثرات آن تا پایان جنگ، کشور را متاثر کرد. دراین میان نوسان قیمت نفت، جنگ شهرها و حمله عراق به مراکز و تاسیسات نفتی بیش از پیش کشور را در شرایط جنگی قرار داد. با وجود این، بررسی اقتصاد ایران در طول جنگ نشان می‎‌‎دهد که کشور در این مدت سه دوره گونه‎‌‎گون را تجربه کرد و در واقع مثلث «رکود- رونق- رکود» بیانگر اوضاع اقتصادی کشور دراین دوره است.
دوره نخست فعالیت دولت جنگ با رکودی همراه بود که از نیمه‌سال1356 آغاز شد و پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی به آن دامن زد. در این دوره حمله عراق به مراکز صنعتی و تجاری عمدتا جنوب غربی کشور آسیب‎‌‎های زیرساختی قابل‌توجهی به اقتصاد کشور وارد کرد. در کنار آن، کاهش چشمگیر درآمدهای نفتی (با وجود بالا‌رفتن قیمت این محصول در بازارهای جهانی) به رکود اقتصادی، عمق بیشتری می‎‌‎داد. سقوط خرمشهر و فشار جنگ بر استان خوزستان هم دراین زمینه مؤثر بود؛ با توجه به اینکه این استان تاسیسات نفتی مهمی را در خود جای داده بود و بنادر آن دروازه‎‌‎های ورود و خروج کالا در کشور به‎‌‎حساب می‎‌‎آمد، در تیررس قرارگرفتن آنها، مشکلات را دوچندان می‎‌‎کرد. خروج دو بندر مهم خرمشهر و امام‎‌‎خمینی‎‌‎ (ره) از چرخه اقتصادی کشور در این دوره صورت گرفت.
از سوی دیگر ادامه تحریم‎‌‎های اقتصادی ایران از سوی آمریکا و متحدان غربی‎‌‎اش که پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران در آبان1359 انجام شد و به بلوکه‌شدن ذخایر ارزی کشور انجامید، فعالیت‎‌‎های اقتصادی کشور را به‎‌‎ویژه در حوزه صنایع، تحت‎‌‎تأثیر قرار داد؛ چراکه کمبود مواد اولیه و مواد خام وارداتی و گران‌بودن آن در بازارهای جهانی مانند چوبی بود که لای چرخ اقتصاد کشور قرار می‎‌‎گرفت و اوضاع را وخیم‎‌‎تر می‎‌‎کرد. ورق این اوضاع که کم‌و‌بیش تا خرداد1361ادامه داشت، پس از فتح خرمشهر برگشت؛ عملیات‎‌‎های موفق چهارگانه ایران (ثامن‎‌‎الائمه، طریق‎‌‎القدس، فتح‎‌‎المبین و بیت‎‌‎المقدس) در جبهه‎‌‎های نبرد زمینی و آزادی‌بخش وسیعی از زمین‎‌‎های اشغالی ایران، علاوه براینکه بخش قابل‎‌‎توجهی از مراکز صنعتی و اقتصادی کشور را از زیرآتش دشمن خارج کرد، مسیر افزایش صادرات نفتی را نیز هموار کرد. این درحالی بود که موازنه قوا در منطقه هم به سود ایران تغییر و این مسئله به تثبیت اوضاع سیاسی-اقتصادی کشور در عرصه نظام بین‎‌‎الملل کمک شایان توجهی کرد و سبب شد روزنه‎‌‎های بیشتری برای تقویت بنیه اقتصادی کشور گشوده شود که بررسی آمارهای اقتصادی این دوره، گواه بهبود نسبی وضعیت شاخص‎‌‎های اقتصادی کلان کشور است.
دوره بهبود نسبی اقتصاد ایران در دوره جنگ تحمیلی تقریبا تا پایان سال1364دوام داشت اما از سال1365 رکود، دوباره اقتصاد کشور را تحت‎‌‎تأثیر قرار داد؛ گره در نبردهای زمینی، کاهش شدید قیمت نفت، موج جدید و گسترده حملات عراق به شهرها، مراکز اقتصادی و تاسیسات و پایانه‎‌‎های نفتی و تشدید جنگ نفتکش‎‌‎ها اقتصاد ایران را در شرایط بغرنجی قرار داد که شاید یک اتفاق ویژه اوضاع را پیچیده‎‌‎تر می‎‌‎کرد؛ در نبرد دریایی ایران و عراق در خلیج‎‌‎فارس پای ایالات‎‌‎متحده به‎‌‎میان کشیده شد و کار به درگیری مستقیم ایران و آمریکا در جنگ نفتکش‎‌‎ها کشید.
درچنین شرایطی کاهش شدید قیمت نفت، مشکلات اقتصادی ایران را دوچندان کرد؛ قیمت هر بشکه نفت سبک ایران در بازارهای جهانی که در سال1364 حدود 26دلار معامله می‎‌‎شد، به 13.5دلار در سال1365رسید و با وجود اینکه در سال1366 اندکی رشد کرد و به 17دلار در هربشکه افزایش یافت، اما این روند دوام نداشت و در سال1367 دوباره قیمت‎‌‎ها شکست و نرخ هر بشکه نفت سبک ایران به13.2دلار سقوط کرد و 3سال پایانی سخت را برای ایران در طول سال‎‌‎های جنگ تحمیلی رقم زد.
بنابراین در شرایطی که تا پایان سال1364 دولت به‎‌‎دنبال ایجاد جامعه‎‌‎ای مطلوب با معیارهای مشخص و غالبا ایدئولوژیک بود اما از سال1365تا پایان جنگ، دولت می‎‌‎کوشید تا با اتخاذ تدابیر ویژه، اقتصاد کشور را حفظ کند؛ چراکه افت سنگین درآمدهای نفتی در این دوره دولت را درگیر دواولویت اساسی «جنگ» و «تامین کالاهای اساسی» کرد؛ اوضاعی که ترجیح داده شد «شرایط جدید اقتصادی» خوانده شود تا اینکه «شرایط بحرانی» نام بگیرد‎‌‎. در سال1365 کل درآمد ارزی کشور حدود 6.3میلیارد دلار بود که حدود 3میلیارد دلار آن صرف تامین نیازهای جنگ می‎‌‎شد و حدود 3میلیارد دلار برای تامین کالاهای اساسی و دیگر نیازهای ارزی کشور باقی می‎‌‎ماند. روح‎‌‎الله‌رمضانی، استاد بازنشسته دانشگاه ویرجینیا تصویر ویژه‎‌‎ای از اوضاع اقتصادی کشور در این دوره به‎‌‎دست می‎‌‎دهد؛ «اوضاع اقتصادی ایران چنان بحرانی شد که دولت در 22آبان1366 خواستار «جهاد مالی» مردم شد و ایرانیانی را که نمی‎‌‎توانستند درجنگ شرکت کنند، تشویق کرد که از حمایت مالی دریغ نورزند.»  جنگ تحمیلی خسارات بسیاری به اقتصاد کشور وارد کرد؛ در این سال‎‌‎ها بخش عمومی اقتصاد ایران 182میلیارد دلار، حوزه نفت 209میلیارد دلار و بخش کشاورزی 252میلیارد دلار خسارت دیدند و رقم سرجمع خسارات نیز مطابق ارزش اسمی دلار در سال پس از جنگ حدود 700میلیارد دلار بوده است که بخش قابل‎‌‎توجهی از این میزان در 2سال پایانی جنگ به کشورتحمیل شد. ازسوی دیگر جنگ، تبعات دیگری هم برای کشور داشت؛ بزرگ‎‌‎ترشدن دولت، کسری مداوم بودجه، تورم مستمر و همچنین گسترش بیکاری ازجمله آنهاست که اگرچه برخی معتقدند که بخشی از این معضلات معلول دیدگاه‎‌‎های چپ‎‌‎گرایانه میرحسین موسوی و تیم اقتصادی وی است که طرفدار اقتصاد دولتی و مخالف بازار آزاد بودند اما به‎‌‎نظر می‎‌‎رسد کفه شرایط جنگی سنگین‎‌‎تر باشد؛ هرچه بود دولت سازندگی در شرایطی در مرداد1368 فعالیت خود را آغاز کرد که کشور با کسری سنگین بودجه مواجه بود، تورم، عامه مردم و به‎‌‎ویژه طبقه متوسط را آزار می‎‌‎داد، زیرساخت‎‌‎های اقتصادی کشور باید نوسازی می‎‌‎شد و دولت فربه‎‌‎تر شده بود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید