• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 22 آذر 1399
کد مطلب : 118453
+
-

نشکسته

براهنی از میراث ساختارشکنان ایرانی بهره‌داشت

نثر
نشکسته


  علی‌اکبر شیروانی  

ساختارشکنی، پروژه ویژه رضا براهنی بود که با کوله‎‌‎باری از شاعری، رمان و داستان‎‌‎نویسی، سفرنامه‎‌‎نویسی، نقد ادبی و متون آموزشی از دهه قبل به دهه60آمد و در این دهه و دهه بعد نامی بود و نشانی. براهنی از میراث ساختارشکنان ایرانی بهره داشت و به اقتضای تحصیل و آشنایی با زبان‎‌‎ها خارجی، می‎‌‎خواست از ساختارشکنان پیشین عبور کند. راه‎‌‎هایی که در زبان‎‌‎های دیگر طی شده بود جاهایی با نثر و زبان فارسی همخوانی داشت و نوآوری‎‌‎هایی را به اسم براهنی رقم‌زد و پاره‎‌‎ای از نوشته‎‌‎های او را از قاعده خارج کرد و فاقد ارزش ساخت. البته دوره براهنی دوره بازگشت بود و توجه به سنت‎‌‎ها و فرهنگ شرقی در میان نوگرایان رونق داشت و از همین رو، رد پای متون کهن و فرهنگ‎‌‎های شرقی در نثر براهنی عیان است. نقصان کار او، فقدان سبک است و تجربه‎‌‎هایی پی‌در‌پی. «در دل می‎‌‎گفتم، مردم تاریخ! چراغ‎‌‎های صحنه را روشن کنید! جانیان بالفطره، به شکل قهرمانان بلندپایه روی صحنه ظاهر می‎‌‎شوند! جانیان واقعی برای یک لحظه، نقاب قهرمانان را بر چهره انداخته‎‌‎اند! آنچنان فریب این نقاب قهرمانی خود را خورده بودم که حاضر بودم برای خودم دست بزنم و هورا بکشم. از ته دل خودم را ستایش می‎‌‎کردم و انگار از زیر طاق‌نصرتی رد می‎‌‎شدم. این حس قهرمانی، لبخندی روی لبانم ظاهر کرده بود که در سایه آن موقتاً احساس می‎‌‎کردم که از آن خارش اعماق نجات یافته‎‌‎ام و به‎‌‎نحوی دلچسب، موجودی عزیز، تماشایی، و قابل‌احترام شده‎‌‎ام. خودم را دوست داشتم و احساس می‎‌‎کردم که درها، پنجره‎‌‎ها و دیوارها و میدان‎‌‎ها هم دوستم داشتند. تخت‌روان، یک صحنه چرخان بود و من در کنار محمود و گراز ماده، با خود حتی صمیمی شده بودم. این آشتی با خویش، از هر حسی عزیزتر به‎‌‎نظر می‎‌‎آمد. و ما بالاسر مردم به بازی صمیمانه خود ادامه می‎‌‎دادیم.» 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :