• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
دو شنبه 17 آذر 1399
کد مطلب : 118027
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/QWK3q
+
-

مشارکت شهروندی، مبنای سیاستگذاری مؤثر


متین رمضان‌خواه ـ  معاون توسعه مهارت‌های شهروندی اداره کل آموزش‎های شهروندی شهرداری تهران


درگیری شهروندان در برنامه‌ریزی و سیاستگذاری ازجمله ایده‌هایی است که در دهه‌های اخیر مورد توجه صاحب‌نظران و برنامه‌ریزان بوده‎است و یکی از اضلاع پنج‌گانه ارزیابی حکمرانی خوب دولت‌ها و نهادهای عمومی را تشکیل می‌دهد؛ هرچند که ساختارهای حکمرانی در تمامی جوامع به سهولت این الگو را نپذیرفته و تأکید سازوکارهای مدنی و دانشگاهی به جا افتادن این ایده و قرار گرفتن آن در شاخص‎های حکمرانی خوب کمک کرده‎است. این رویکرد در مدیریت شهری جز با مشارکت شهروندان در برنامه‌ریزی‌های شهر کلانی مانند تهران ممکن نیست؛ فرایندی که به‌تدریج منجر به تمرکززدایی در شهر می‌شود و برنامه‌ریزی از پشت درهای بسته و اتاق‌های واقع در طبقات بالایی مراکز تصمیم‌گیری را به موضوعی برای تبادل‌نظر در میان شهروندان تبدیل می‌کند. این فرایند، فرصت‌های جدیدی را برای شهروندان فراهم می‌کند تا نقش مستقیمی را در سیاستگذاری مرتبط با محیط شهر بر عهده گیرند.
اعتماد به سیاستمداران و نهادهای عمومی همیشه در معرض چالش و تغییر بوده است. در هر دوره، اعتماد عمومی به سیاستگذاری پشتوانه‌ای است که موفقیت اجرای اقدامات و سیاست‌های مرتبط با شهر را تضمین می‌کند. مدیریت فرهنگی و اجتماعی شهر هم با حساسیت بیشتری متاثر از اعتماد عمومی است. آنگاه که اعتماد بین سیاستگذاران و مردم کمتر شود، ثبات ساختارهای اجتماعی زیر سؤال رفته و به همان نسبت، فضا برای رواج رفتارهای مخرب و غیرسازنده بیشتر می‌شود؛ چراکه عناصر حفظ‌کننده نظم موجود از مشروعیت عمومی کمتری برخوردارند و لذا در تبعیت مردم از بایدهای تعیین‌شده نیز این عدم‌مشروعیت قابل رصد است؛ به‌عبارتی رابطه‎ مستقیمی میان باور شهروندان به ساختار و عاملان حکمروایی و رفتار آنان برقرار است. بر همین اساس، سیاستگذاری مشارکتی شهروندان به افزایش اعتماد عمومی و احتمال موفقیت پروژه‌ها و برنامه‌های بلندمدت شهری کمک معناداری خواهد کرد.
مشارکت شهروندان در فرایند تدوین سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی شهری از آن رو حائز اهمیت است که این نهادهای عمومی فراگیر هستند که امکان شکوفایی ثروت و رفاه را فراهم می‌آورند. اکنون که بسیاری از مراکز تصمیم‌گیری عمومی در شرایط دشوار مالی قرار دارند و ضمن مواجهه با جمعیت میانسال و تأثیر پذیرفتن از حضور فناوری و اتوماسیون در مشاغل، نیاز به تعادل بودجه دارند، ضرورت وجود پشتیبانی عمومی و یافتن مشروعیت برای اقدام از هر زمان دیگری بیشتر است. مشارکت شهروندان در تصمیم‌گیری‌های عمومی به مقامات منتخب و سیاستگذاران کمک می‌کند تا اولویت‌های عمومی را مشخص کنند، از راهکارهای دشوار نترسند و راه‌حل‌های ماندگاری بیابند که مسائل پیچیده را به آسانی رفع کنند.
مروری بر تجارب موفق دولت‌های محلی یا شهرداری‌ها در جلب مشارکت شهروندان در سیاستگذاری‌ها مسیرهای سیاستگذاری مشارکتی در مدیریت شهری را میان راه‌های رفته و نرفته روشن می‎سازد.
تشکیل هیأت‌منصفه شهروندان در انگلیس از جمله نمونه‌های موفق و قابل استفاده‌ در مدیریت شهری است. در یکی از این اقدامات، در ابتدای دهه 2000میلادی، دولت ملی اقدام آزمایشی با عنوان «هیأت منصفه شهروندان» را آغاز کرد. در این اقدام، گروه‌های ۱۲ تا ۲۴نفره‌ای از شهروندان به‌طور تصادفی به‌مدت یک یا چند روز دورهم جمع می‌شوند تا برای یادگیری و مشورت در مورد موضوعات مختلف تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی محله‌ای و منطقه‌ای مشارکت کنند. این اقدام، منجر به ارائه طرح‌ها و ایده‌هایی شد که در شرایط عادی در فرایند سیاستگذاری امکان بروز نمی‌یافت. در سال‌های بعدی با رواج اینترنت و فناوری‌های اطلاعاتی نیز امکان ایجاد اشکال جدید مشارکت شهروندان فراهم شد. به این ترتیب، امکان مشارکت تعداد بیشتری از مردم در فرایند سیاستگذاری به‌دست آمد و به همان نسبت نقش شهروندان در سیاست‌های شهری را پررنگ‌تر کرد.
بودجه‌ریزی مشارکتی در اسکاتلند، نمونه موفق دیگری است که به‌معنای تعامل شهروندان در فرایند پیشنهاد قسمت‌های مختلف بودجه محلی برای کاربری‌ها و اهداف مختلف است.
در اسکاتلند قانون توانمندسازی جامعه در سال ۲۰۱۵ اقدامات بسیاری را شامل می‌شود که در راستای آن نهادهای بخش عمومی را به سمت مشارکت مردم در تصمیم‌گیری برای بخشی از بودجه پیش برند. علاوه بر این، قانون توانمندسازی جامعه شامل یک قدرت تنظیم مقررات جدید است که به وزیران اختیار می‌دهد که از مقامات دولتی اسکاتلند بخواهند مشارکت عمومی را در تصمیم‌گیری‌های خود، ازجمله تخصیص بودجه، ترغیب و تسهیل کنند. درحالی‌که این قانون به‌طور خاص به بودجه‌بندی مشارکتی اشاره نمی‌کند اما یکی از پرکاربردترین روش‌هاست و دولت اسکاتلند به طرق مختلف از آن حمایت می‌کند.
دولت اسکاتلند علاوه بر تأمین اعتبار برای ایجاد ظرفیت در مقامات محلی، همچنین در جهت اجرای یک برنامه ارزیابی 2ساله برای ارزیابی تأثیر بودجه‌بندی مشارکتی بر جامعه، در همکاری با دانشگاه کالدونیان گلاسکوست.
یکی دیگر از اقدامات موفق در زمینه مشارکت شهروندی «برنامه مردم برای منچستر» است. از سال 2015، در شهر منچستر گروه مستقلی از شهروندان و انجمن‌های مدنی گردهم می‌آیند تا یک برنامه مشارکت عمومی را با عنوان «برنامه مردم برای منچستر» تدوین کنند. در میان این فعالان این درک به‌دست آمده که تصمیمات سیاستمداران و حاکمان محلی این شهر آنطور که باید و شاید متاثر از دیدگاه‌ها و دغدغه‌های شهروندان ذی‌نفع نیست و به همین دلیل دست‌به‌کار شده‌اند. این برنامه به این شکل اجرا می‌شود که گروه‌های کمپینی مختلف، سازمان‌های بخش داوطلب، فعالان سیاسی و جمعی از شهروندان عادی دست به‌دست هم دادند و وب‌سایتی را راه‌اندازی کردند که با تدوین و اجرای نظرسنجی‌های مختلف تلاش می‌کند تا اولویت‌های گستره وسیعی از شهروندان این شهر را احصا کند و در اختیار مقامات محلی بگذارد تا از آنها در تصمیمات خود بهره بگیرند.
از این‌رو باید گفت که حتی در مردم‌سالاری‌های بالغ، فرایند واگذاری و مشارکت شهروندان در حکمرانی شهری یک مسیر در حال پیشرفت است. همانطور که پیشینیان نیز تأکید کرده‌اند، فرایندهای واگذاری و تمرکززدایی همیشه تحت‌تأثیر فاکتورها و متغیرهای سیاسی‌اند و این یک واقعیت است که تابه‌حال اغلب تلاش‌ها در این زمینه در کفه سیاستمداران و حکومت‌های محلی و ملی سنگین‌تر بوده و کمتر از آن مقدار که باید به نقش و جایگاه شهروندان پرداخته شده است.
اما 2اصل اساسی در این میان به مثابه کاتالیزگر یا سرعت‌بخش فرایند انسان‌محور کردن شهر از طریق الگوهای مشارکتی عمل می‎کند؛ ابتدا پذیرش الزام به حضور شهروندان به‌عنوان صاحبان اصلی میدان و مهم‌ترین گروه برای تسهیل اجرای برنامه‎ها و سیاست‌ها از سوی مدیران و عاملان امر و موضوع دوم تقویت روحیه مطالبه‎گری و کشنگری شهروندی برای احصای نیازها، تجمیع درخواست‌ها و توافق بر یک یا چند موضوع محوری به جای تکثرخواهی در رفع مسائل و پذیرش و درونی شدن الگوهای مسالمت‌آمیز، مستمر و پایدار برای رفع نیازها و حل مسائل از سوی شهروندان؛ چنان که درنظرسنجی‌های مردم تهران درباره نیازهای روزمره تجمیع نظرات برای حل برخی از مسائل شهری را شاهد هستیم و هرچه پاسخ‎ها محله‎ای‌تر می‎شوند، تمرکز بر یک یا چند خواسته یا رفع چند مسئله محدود نیز بیشتر می‎شود.
به‌عبارتی، هم دولت‎ها و تصمیم‎گیران حکمرانی شهری و هم شهروندان به اصل اثرگذار بودن دیگری در رفع مسائل باور داشته و هم روش گفت‌وگو و استمرار را مؤثرترین روش قلمداد می‎کنند. این مهم موهبتی دوسویه هم برای حکمرانان شهری و هم برای شهروندان در حل مسائل شهری با هزینه‌های اندک و پایداری بلندمدت خواهد بود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید