یک شب غفلت، بیست روز درگیری
زمین، مسئله اصلی جنگ شد
سعید زاهدی
سان تزو در «هنر رزم» زمین را یکی از ۵ عامل اصلی موفقیت در جنگ میداند. سال62، زمین مسئله اصلی جنگ شد و اردیبهشت62، محسن رضایی به علی هاشمی ماموریت داد، برود ببیند میشود در هورالهویزه مسیری یافت یا نه. علی با چند نیروی سپاهی و گروهی عشایر محلی کار را شروع کردند و در 10ماه بعد، تمام هور، جزایر مقابلش، منطقه زید و طلاییه را شناسایی کردند و حتی از تجهیزات عراق در جاده العماره- بغداد فیلم گرفتند.
آنها برای سهولت رفتوآمدشان دم و دستگاه جعل راه انداختند و برگ تردد و مرخصی و کارت پایان خدمت عراقی جعل میکردند. زمانی که در هور حتی هزینه بنزین قایق را نداشتند و باید پارو میزدند، علی هاشمی به نیروهایش یاد داده بود وسط شناساییها غاز شکار کنند و ماهی بگیرند و بفروشند که بتوانند هزینه کنند. به بومیها هم حصیربافی یاد دادند تا درآمد داشته باشند.
نیروهای هور تمام منطقه را متربهمتر شناسایی کردند. بعضی وقتها ۳-۲روز در تابستان وسط گرما بین پشه و لجن در بلم میخوابیدند. بومیها میگفتند اگر ما در این 10ماه هربار که رفتیم جزیره، یک گونی خاک آورده بودیم، الان جزیره را منتقل کرده بودیم. این اواخر قالیباف، قربانی، همت و خرازی را هم بارها با بلم بردند توی هور و محور و مسیر را نشانشان دادند.
اما امان از غفلت؛ نهایت شب 3اسفند عملیات آغاز شد. همان شب اول، رزمندگان به جاده العماره - بغداد رسیدند؛ یعنی هدف پایانی عملیات. عراقیها فکرش را هم نمیکردند ایرانیها از هور بگذرند. فقط یک گردان نیروی مردمی در هور داشتند. شب دوم قرار بود ۲گروه هور و طلاییه شروع کنند که فرمانده جنگ، عملیات را یک شب عقب انداخت و گفت به بقیه هم خبر دهید که خبر ندادند و نگفتند؛ گروهی رفتند خوابیدند به امید عملیات فرداشب و گروهی همانشب رفتند جزیره جنوبی را گرفتند. آنها منتظر گروه دوم بودند که خبردار شدند عملیات لغو شده است.
دمصبح آمدند همت را از خواب بیدار کردند که «عملیات را آغاز کن!»؛ هاجواج مانده بود؛ یعنی چی؟ مگر میشود در روز روشن، جلوی چشم دشمن، حمله را آغاز کرد؟ و شنید که چه رخ داده است. از این به بعد، نزدیک20 روز دوطرف جنگیدند. عراقیها نمیخواستند بگذارند ایرانیها پیروز شوند. با هواپیما، بالگرد، تانک، خمپارهانداز و هرچه داشتند منطقه را 20روز کوبیدند. شیمیایی هم زدند. اما همه اینها حریف پیام امام نشد که فرمودهبودند جزایر باید حفظ شوند. شهید زیاد دادیم. حالا هم به هر گلزاری بروید میبینید که از خیبر و مجنون نشان دارد. فرماندهانی چون باکری و همت هم دادیم اما جزایر حفظ شد. در سال 63عراق چند هدیه هم گرفت. فرانسه، 5فروند سوپراتاندارد و کویت یک بندر به عراقیها دادند و عراق با این دو هدیه، جنگ در دریا را جدیتر کرد.