آگراندیسور
یک واحد جشنواره در مه
مسعود میر- روزنامه نگار
امروز که نخستین قسمت این ستون تازه را میخوانید تهران چنان در مه فرورفته که برج عاجنشینانش دیگر از فاصله نزدیک هم قابل رویت نیستند و در خانهها و آپارتمانهای چندده میلیاردیشان کرونا و قرنطینه و ما و آذر را با هم از نهایت بیتوجهی و تفاوت نظاره میکنند. چرا حرف از خانههای گرانقیمت و مانده در مه زدیم؟ چون طبق جدیدترین بهروزرسانی قیمت آپارتمان در منطقهای از پایتخت که اتفاقا دوسهسالی هم هست میزبان اهالی رسانه و هنرمندان در روزهای جشنواره فیلم فجر شده، یک واحد کاملا معمولی از نظر متراژ و امکانات قیمتی معادل تمام هزینههای سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر دارد.
اینکه حساب جشنواره و ملک را به هم سنجاق کردیم هم دلیلی دارد و آن، سخنان یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است که بهتازگی حرف از جدیشدن تحقیق و تفحص در باب جشنوارههای سینمایی و بودجههایشان به میان آورده است.
البته ما به رسم عنوان این ستون، با هرگونه شفافسازی، فوکوسبودن وقایع بهجای تار بودنشان و البته ظهور همه آنچه در نور اندک و سرعت بسیار رخ داده بهشدت موافقیم اما در همین راستا چند نکته را هم گوشزد میکنیم.
نکته اول را در همان ابتدای متن گفتیم و سادهتر اینکه هزینه برگزاری معتبرترین و بزرگترین جشنواره سینمایی کشور یعنی جشنواره فیلم فجر معادل قیمت یک منزل مسکونی در شمال شهر است، پس بد نیست بهخاطر بیاوریم که میتوان انرژی مبارزه با فساد مالی و روحیه دفاع از بیتالمال را در موارد متعدد و اثباتشدهای خرج کرد که عایدیاش بیشتر از ضررهای آن باشد.
توضیح اینکه همین حالا هم بسیارند آنهایی که دوست دارند نهتنها جشنواره فیلم فجر که کل سینما تعطیل شود و تردیدی نیست که این اتفاق چه تبعات منفی و جبرانناپذیری برای فرهنگ این مملکت در پی خواهد داشت.
نکته مهم دیگر موضوع دوران کرونا و اصرار بر برگزاری جشنوارههاست که توسط نماینده محترم خمینیشهر در مجلس هم مورد توجه قرار گرفته است. اینکه شاید در بعضی از جشنوارهها بریز و بپاشهای بیدلیلی صورت گرفته باشد جای تردید ندارد اما نباید فراموش کرد که خون جاری در جان فرهنگ، با قلب تپنده همین جشنوارهها در چرخش است و اگر موضوع نورتاباندن به زوایای پنهان امور مالی و اقتصادی همین جشنوارهها که امری مفید و خیرخواهانه است به هراس و خمودگی و از دست دادن ابتکار عمل و خلاقیت مدیر و دبیر و مسئولان جشنوارهها بینجامد، باز این پویایی فرهنگ است که نصیبی جز ترسیدن و دست به عصا شدن نخواهد برد.
حرف آخر اینکه میتوان با تعامل دوطرفه و پرهیز از تنشهای سیاسی یا خدای نکرده اغراض شخصی، هم جشنوارههایی منظم و باشکوه داشت و هم از هدررفت سرمایه و احیانا منتفعشدن گروهی خاص از قِبَل این رویدادها جلوگیری کرد.