![فرهاد حسنزاده: احساس شکست نمیکنم](/img/newspaper_pages/1397/01%20FARVARDIN/21/ELSA/1202.jpg)
فرهاد حسنزاده: احساس شکست نمیکنم
جلسه نوروزی شورای کتاب کودک به بررسی جایزه هانس کریستین اندرسن پرداخت
![فرهاد حسنزاده: احساس شکست نمیکنم](/img/newspaper_pages/1397/01%20FARVARDIN/21/ELSA/1202.jpg)
نشست نوروزی شورای کتاب کودک عصر یکشنبه 19فروردین با حضور نوشآفرین انصاری، دبیر شورا، فرهاد حسنزاده و نویسندگان و اعضای شورای کتاب کودک برگزار شد. بخش عمده این نشست به جایزه هانس کریستین اندرسن و نامزدی فرهاد حسنزاده اختصاص داشت.
به گزارش همشهری، فرزانه آقاپور از مسئولان تهیه پرونده جایزه هانس کریستن اندرسن در این نشست با ارائه توضیحاتی درباره حضور حسنزاده در این جایزه، اشاره کرد: «حضور در جایزه اندرسن افتخار بزرگی برای یک کشور است و میتواند سبب رشد و بالندگی ادبیات آن کشور شود. بر این اساس تابهحال توانستهایم نمایندگانی از ایران ازجمله فرشید مثقالی، هوشنگ مرادیکرمانی، احمدرضا احمدی، محمدعلی بنیاسدی، پژمان رحیمیزاده و فرهاد حسنزاده را به این جایزه معرفی کنیم.»
او کیفیت بالای آثار، درنظر گرفتن مخاطب کودک و نوجوان، خلاقیت و نوآوری، استمرار داشتن در کار نویسندگی و تأثیر و ماندگاری آثار در فرهنگ یک کشور را از اموری برشمرد که در معیارهای جایزه اندرسن مورد توجه قرار گرفته میشود.
آقاپور در ادامه به شایستگیهای فرهاد حسنزاده و دلیل انتخاب شدن او از بین نویسندگان ایرانی اشاره کرد و گفت: «هر وقت انتخابی از سوی نهادی صورت میگیرد حرفهای زیادی بیان میشود که چرا این شخص انتخاب شده است. درباره انتخاب فرهاد حسنزاده دلایل زیادی وجود داشت. ازجمله دلایل این بود که وی سالهای سال سهم انکارناپذیری در فضای فرهنگی و ادبی ادبیات کودک داشته است و در طول بیش از 25سال فعالیتش حدود 80کتاب در کارنامهاش دارد. همچنین ترجمه آثار او به زبانهای دیگر، ساختن فیلم سینمایی از برخی آثارش، داشتن نگاه حرفهای به نویسندگی، حضور در فعالیتهای مدنی، فعالیتهای مستمر در ترویج کتابخوانی، حضور در بین مخاطبان کودک و نوجوان و کانون اصلاح و تربیت و دریافت بیش از 30جایزه ملی و لوح افتخار و نشان درجه یک هنری ازجمله مواردی است که میتوان به آنها اشاره کرد.»
در ادامه نشست حسنزاده متن خود را خواند. در بخشهایی از متن آمده است: «من امسال آنجا بودم. بولونیا؛ یعنی جایی که قلب تپنده کتاب کودک میتپد و آدمهای مختلفی با فرهنگها و زبانهای مختلف دور هم جمع میشوند تا تجربههایشان را در اختیار دیگران بگذارند. از روزی که نخستین کتابم را نوشتم تا امروز دلم میخواست بروم بولونیا؛ هم از اسمش خوشم میآمد و هم از فضایش و تصاویر زیبایی که از آن دیده بودم و امسال نخستین سالی بود که رفتم و برحسب اتفاق قرار بود آنجا نام برگزیدگان ادبیات کودک اعلام شود. ربع قرن است که نویسندهام. نویسندهای که خودش را وقف ادبیات و بچهها کرده است. اعتراف میکنم که در افق نگاهم این بود که روزی نام ایران از آن سکو اعلام شود اما با صراحت میگویم که هرگز برای جایزه ننوشتم؛ بنابراین دست به سینه ایستادم و گوش سپردم به پایان داستان اندرسن؛ به نتیجه این داوری و اعلام اسامی.
او در بخش دیگری از متن خود آورده بود: «احساس شکست نمیکنم. احساس سرخوردگی نمیکنم. برعکس احساس بالندگی میکنم. من کار خودم را کردهام. در سکوت و تاریکی شبها قصههایی برای روشنایی نوشتهام، بچهها را خنداندهام، گریاندهام. به آنها امید دادهام، تلنگر زدهام، راه را نشانشان دادهام. خوبی و بدی و زشتی و زیبایی و همه و همه. بیخستگی کار کردهام و برای هر کتاب بخشی از وجودم را بخشیدهام. راستش... من به نگرفتن جایزه عادت دارم. به ناداوریهایی که در ایران شاهدش بودم و همیشه در برابرش سکوت کردم و همیشه به جان آنها که سعی کردهاند مرا نبینند دعا کردهام اما در جایزه اندرسن رد پای هیچ ناخالصی نمیبینم. شاید کودکانه میاندیشم ولی به آن اعتقاد راسخ دارم. به قول دوستی همینقدر که جزو لیست نهایی هستی... همین قدر که در این دوره حتی یک داور ایرانی نبود که از کارهایت دفاع کند... باید خوشحال باشی.»