• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
دو شنبه 26 آبان 1399
کد مطلب : 115929
+
-

فوت و فن نوشتن5/ شناسایی چالش‌های داستان

فرزام شیرزادی- داستان‌نویس و روزنامه‌نگار

شاید این سؤال به ذهن‌تان آمده باشد که چالش‌ها و گیر و گرفت‌های یک داستان کوتاه را چگونه باید پیدا و رفع کرد. بعضی از قاعده‌های ساختاری درباره اکثر داستان‌ها صدق می‌کنند، اما هر داستانی، چون نویسنده‌ای دارد متفاوت از همتایان خود، قوانین و چالش‌های خاص خودش را دارد. گیر و گرفت‌هایی که عمق‌شان در ایده نخستین داستان ریشه دارند و البته گریزی هم از آنها نیست و نباید از آنها گریخت. این مشکلات به‌ ظاهر پیچیده، نشانه‌های راهنما هستند تا داستان حقیقی خود را پیدا کنیم.  اگر قرار است داستان‌های خواندنی‌ای که چنگی به دل بزنند بنویسیم، باید سرراست با این مشکلات روبه‌رو شویم و سر فرصت حل‌شان کنیم. اکثر نویسندگان -اگر قادر به یافتن لغزش‌های داستانشان باشند- این کار را بعد از اینکه داستان یا رمان‌شان را کامل نوشتند انجام می‌دهند. البته شگرد کار این است که یاد بگیریم مشکلات ذاتی داستان را در همان پیش‌فرض یک‌جمله‌ای شناسایی کنیم؛ گرچه بهترین نویسندگان هم نمی‌توانند همه مشکلات را زود پیدا کنند، اما پس از تسلط بر فنون اصلی شخصیت، پیرنگ، مضمون، دنیای داستان، نماد و گفت‌وگو، تعجب می‌کنید از اینکه چه راحت می‌توانید مشکلات پنهان هر ایده را بشناسید. برای مثال به 2رمان شناخته‌شده اشاره‌ای گذرا می‌کنم تا فقط با برخی چالش‌ها و مشکلاتی آشنا شوید که ذاتیِ ایده‌های داستانی‌اند. در رمان «ماجراهای هاکلبری‌فین» نوشته مارک تواین که نجف دریابندی آن‌ را به فارسی برگردانده، چالش اصلی در برابر نویسنده، ساختار اخلاق -یا سنجیده‌تر، غیراخلاقی- یک ملت است. اینکه چگونه این ساختار در دنیای داستان نشان داده شود. این ایده داستانی درخشان در نگاه اول و فی‌نفسه مشکلات اساسی دارد؛ بهره از یک پسربچه برای پیشبرد کنش، حفظ شتاب داستان و البته تقابل در یک ساختار مسافرتی و اپیزودیک و نشان دادن اینکه پسربچه‌ای ساده و نه کاملا ستایش‌برانگیز، به‌شکلِ باورپذیری به بینش اخلاقی بزرگی می‌رسد.
در داستان «گتسبی بزرگ» نوشته فیتز جرالد هم که کریم امامی آن ‌را به فارسی برگردانده، چالش نویسنده این است که فساد رؤیای آمریکایی و تقلیل آن به رقابت بر سر شهرت و ثروت را نشان دهد. گیر و گرفت‌های فیتز جرالد هم در داستان عظیم بوده است. او باید نیروی محرکه‌ای روایی خلق می‌کرد و درحالی‌که دستیار شخصی دیگر است، کاری می‌کرد که مخاطب جذب آدم‌های سطحی شود و یک داستان عشقی کوچک را به‌طریقی به استعاره‌ای ماندنی از جامعه آمریکا تبدیل کند. سخن کوتاه؛ اصل طراحی، هسته و نطفه داستان است که مهم‌ترین عامل در تبدیل داستان به اثری دست‌اول به‌حساب می‌آید. گاهی این اصل یک نماد یا استعاره است، گرچه معمولا بزرگ‌تر از آن است. اصل طراحی، دنبال‌کننده فرایند بنیادی‌ای است که در روند داستان شکل می‌گیرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید