یک تهران یک آسیا
جواد نصرتی |دبیر ویژهنامه |در قیاسی کاملا دور و بدبینانه، بازیهای آسیایی تهران را میتوان با جشنهای 2500ساله شاهنشاهی ایران در دوران پهلوی دوم مقایسه کرد. پول هنگفتی که از فروش نفت بهدست میآمد، در آن سالها خرج بریز و بپاشهایی میشد که همهشان به یک شکل از تیغ انتقاد روشنفکران و مبارزان سیاسی میگذشت. حرف آنها از منظری درست بود؛ هر رویداد و جشن بزرگی در آن سالها، محفلی برای دوستان خوشخوراکی بود که هرگز از سفره ثروت ملت سیری پیدا نمیکردند. نزدیکی به محفل قدرت، بهرهمندی بیشتری به این طبقه جدا از ملت میداد. هیچکس اصلا به اینکه رویدادها ضرورت دارد یا نه فکر نمیکرد؛ برای مجیزگویان قدرت، مسئله پول و تنعم بود و برای مبارزان و مخالفان حاکمیت، مسئله به چالشکشیدن هر اقدام آنها. از نظر مبارزانی که بعدها انقلاب را به ثمر رساندند، این کارها بیمورد و اتلاف سرمایه ملی بود. نگاه نخبگان به بازیهای آسیایی هم در همین راستا قرار میگرفت. از نظر آنها، پولی که در دهه50 از لولههای قطور نفت فوران میکرد، دستمایه جاهطلبیهای جنونآمیز شاه بود و جشنهای 2500ساله شاهنشاهی و بازیهای آسیایی برایشان فرقی نداشت. تاریخ اما نشان داد، دستکم بین این دو تفاوتهایی بوده است. درحالیکه از جشن 2500ساله حتی سیاهچادرهای بیابانهای اطراف تخت جمشید هم باقی نماند، از بازیهای آسیایی تهران مجموعهای به یادگار ماند که همچنان پایگاه قهرمانی فرزندان این آب و خاک است. حتی اگر تجربه میزبانی یک رویداد بسیار بزرگ و بینالمللی را نادیده بگیریم، حتی اگر قهرمانیهای بینظیر ایران در رشتههای مختلف ورزشی را فراموش کنیم، نمیتوانیم تاسیسات ورزشی این رقابتها که با پول مردم ایران ساخته شده را نادیده بگیریم. چه تضمیمنی وجود داشت که اگر این بازیهای برگزار نمیشد و این تاسیسات ورزشی ساخته نمیشدند، پول ساخت آنها برای آبادانی ورزشی ایران هزینه شود؟ آیا امکان نداشت که این پول هم خرج یک جشن بیارزش دیگر برای ارضای جاهطلبیهای احمقانه حاکمیت شود؟