کار سخت بایدن برای جذب دوباره اروپا
پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، با احساس رضایت در بیشتر پایتختهای اروپایی همراه شد. از نظر بیشتر آنها، آمریکا در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ یا به منافع مشترک با اروپا علاقه نداشت یا در حالتی بدتر، میخواست حقوق آنها را نادیده بگیرد.
به گزارش سیانان، با این حال میزان علاقهمندی دولت جدید آمریکا به بهبود مجدد روابط با اروپا و همینطور شیوهای که بایدن در آن برنده انتخابات شده است، تردیدهایی درباره بازگشت شرایط به دوران قبل از ترامپ ایجاد کرده است.
یک دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا در اینباره به سیانان گفته است: «هیچکس این توهم را ندارد که در دوران بایدن شرایط به یکباره شگفتانگیز خواهد شد. در دوران ترامپ، بسیاری از ما اعتراف کردیم که وابستگی بیش از حدی به آمریکا داریم. و حالا که میخواهیم پلها را در دوران بایدن دوباره از نو بسازیم، این موضوع حدود فعالیتهای ما را مشخص خواهد کرد.»
مشکل اروپا در برخی موارد، حضور شخص ترامپ در کاخ سفید بوده است. این واقعیت که رئیسجمهور آمریکا اصل و بنیان اتحاد دوسوی اقیانوس اطلس را زیر سؤال برده بود اروپاییها را مجبور کرد تا چند واقعیت ناراحتکننده را بپذیرند.
تایسون بارکر، یکی از مقامات وزارت خارجه دولت باراک اوباما گفته است: «رابطه آمریکا و اروپا قبل از اینکه ترامپ دولت را تحویل بگیرد، عالی نبود و باراک اوباما و جورج بوش هم قبل از ترامپ توجه ژئوپلیتیک خود را به خاورمیانه و چین معطوف کرده بودند. چیزی که اروپاییها باید قبول کنند این است که ترامپیسم در انتخابات شکست نخورد و ممکن است یکی مثل او دوباره 4سال دیگر روی کار بیاید. بروکسل باید با دقت در حوزههای خاصی اعتمادسازی کند و مکانیسمهایی را طراحی کند که بتواند ترامپ شماره2 را هم تحمل کند.»
به گفته کاترین کلاور اشبروک، مدیر اجرایی پروژه اروپا و روابط دو سوی آتلانتیک در دانشگاه هاروارد، این احساس که آمریکا از اروپا فاصله میگیرد در دوران ترامپ تقویت شده است؛ «در 4سالی که ترامپ بر سر کار بود، این احساس وجود داشت که نسخه زشتی از آمریکا که اروپاییها همیشه از آن میترسیدند سرانجام سربرآورده است. اروپاییها مدتهاست که درباره خودمختاری استراتژیک صحبت میکنند، چون درباره اینکه تا چه حد میتوانند روی آمریکاییها حساب کنند تردیدهایی دارند.»
اصطلاح خودمختاری استراتژیک چندسالی است که در بروکسل (مقر اتحادیه اروپا) شنیده میشود. این رویکرد، بخشی از دیدگاه کلیتری است که معتقد است اروپا باید در حوزههای خاصی مانند امنیت، اقتصاد، زنجیره تامین و تغییرات اقلیمی، بیش از گذشته خوداتکایی داشته باشد.
این دیدگاه نقشی اساسی در شکلگیری سیاست خارجی اروپا دارد. یکی از اولویتهای کمیسیون اروپایی بین سالهای 2019 تا 2024، «تقویت صدای اروپا در صحنه جهانی از طریق تقویت موقعیت جهانی آن بهعنوان پیشتازی قوی و عادل در زمینه تجارت، چندجانبهگرایی و نظم جهانی بر پایه قوانین است».
برخی دیپلماتهای اروپایی به سیانان گفتهاند که خود این مفهوم، برای اعضای متفاوت اتحادیه اروپا معنای متفاوتی دارد. یکی از مقامات اتحادیه درباره تفاوت دیدگاه کشورها گفته است: «فرانسویها خیلی درباره تبدیل شدن به یک بازیگر جهانی جدی صحبت میکنند. آنها مشخصا در حوزههایی مانند امنیت و دفاع درباره خودمختاری اروپایی صحبت میکنند. در مقابل، آلمانیها و هلندیها دیدگاه متعادلتری دارند. آنها خودمختاری میخواهند اما نمیخواهند سودی که منافع آمریکا در قاره برایشان دارد، به یکباره قطع شود.»
درباره حوزههایی مانند فناوریهای دیجیتال و ثبات اقتصادی هم این اختلاف نظرها وجود دارد. در مسئله تجارت اختلاف نظرها شدیدتر است و 27عضو اتحادیه طیف گستردهای از ایدههای تجاری دارند که بهسختی میتوان آنها را یکپارچه خواند.
با همه اینها، احساس نوعی خودمختاری در میان تمامی کشورها وجود دارد. بیثباتیای که ترامپ باعث شد، این ایده را تقویت کرده است. وقتی که بایدن سر کار بیاید، اروپا قطعا با نوعی خوشبینی محتاطانه به شرایط جدید نگاه خواهد کرد.
بارکر گفته است: «اگر بایدن دوباره به سازمان بهداشت جهانی و توافقنامه محیطزیستی پاریس بپیوندد و در فراخوانی نیروهای آمریکا از آلمان تجدید نظر کند، اروپا پنجرهای (برای ارزیابی) خواهد داشت.»
یک مقام سیاست خارجی اروپا گفته است: «اروپا بهصورت تاریخی یک سیاست خارجی مشترک و همگانی نداشته، بلکه از طریق رابطه با متحدانش، ازجمله آمریکا، به جلو حرکت کرده است. اما ترامپ به همه نشان داد که اروپا به یک سیاست خارجی نیاز دارد. ما حالا رئیسجمهوری در آمریکا میبینیم که به ما احترام میگذارد و ما به او احترام میگذاریم. او به پروژهای که ما در حال ساخت آن هستیم هم احترام میگذارد. ما امیدواریم بتوانیم او را از نظر ژئوپلیتیک متقاعد کنیم که اروپا برای آمریکا خوب است.»
اگر یک بلوک 27کشوری مانند اتحادیه اروپا، با اقتصاد سنگین و جمعیت عظیم حدود نیممیلیاردیاش به یک بازیگر ژئوپلیتیک تبدیل شود، نیروی بزرگی خواهد بود. مقامات و دیپلماتهای اروپایی سطح مختلفی از خوشبینی دارند. برخی معتقدند که این بلوک هرگز اینقدر درباره موضوعات خارج از آن متحد نبوده و به لطف ترامپ و همهگیری کرونا این واقعیت را قبول کرده که دنیا تغییرات زیادی کرده است. دیگران اما نگران این هستند که کشورهای خاصی، مخصوصا آنهایی که پوپولیسم ترامپی در آنها موفق بوده، از ایدههای پاناروپایی استقبال نخواهند کرد.
قرن بیستویکم در بسیاری از جهات با اتحادیه اروپا مهربان نبوده است. اما حالا که برگزیت به سرانجام رسیده، رئیسجمهوری با رویکرد دوستانه در آمریکا قدرت گرفته و محبوبیت اتحادیه بهخاطر مدیریت همهگیری کرونا افزایش یافته، بروکسل این فرصت را پیدا کرده تا در سال2021 خود را بازآفرینی کند. اینکه آیا اتحادیه در این کار موفق میشود یا نه، به این بستگی دارد که کشورهای عضو، منافع ملی را کنار بگذارند و به منافع اتحادیه فکر کنند.