از اتاق تشریح پاریس تا حجرههای نمور سامرا
نگاهی به زندگی پربار حجتالاسلام سیدکاظم عصار
سیدمحمد حسین محمدی
به معنای واقعی کلمه جامع معقول و منقول بود. در دهسالگی دروس حوزه را در تهران و در مدرسه مروی آغاز کرد اما طولی نکشید که سر از دارالفنون درآورد. بعد از تحصیل در دارالفنون به پیشنهاد رئیس وقت آنجا، راهی تبریز شد تا نخستین دبیرستان را در تبریز بنا کند. در مدت اقامتش در تبریز درست همان سالهایی که فرانسه و ریاضیات را تدریس میکرد با میرزاعلی ثقهالاسلام آشنا شد و تا زمان اعدام او در تبریز ماند. پس از اعدام ثقهالاسلام، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل مهاجرت کند. از تبریز به تفلیس و از تفلیس به اتریش و از اتریش به آلمان و سپس به فرانسه رفت. در دانشکده پزشکی ثبتنام کرد و تا پیش از مواجهه با اتاق تشریح که البته دوره زیادی هم نبود پزشکی را ادامه داد. پس از آنکه فهمید روحیهاش تناسبی با اتاق تشریح ندارد، تحتتأثیر یک رؤیا، بار سفر را بست و از پاریس به حجرههای نمور سامرا و نجف مهاجرت کرد. عصار تا پایان دوره احمدشاه و روی کار آمدن رضاخان در عراق ماند. پس از روی کارآمدن پهلوی به ایران آمد و کرسی تدریسش را دوباره به راه انداخت. پس از تأسیس دانشگاه تهران به عضویت این دانشگاه درآمد و تدریس را در دانشکده معقول و منقول پیگرفت. عصار در سال1321 از سوی هیأتعلمی دانشکده معقول و منقول به ریاست این دانشکده منصوب شد اما پس از مدت کوتاهی با هر بهانهای که بود، فروزانفر او را کنار زد و خود تا پایان عمر بر صندلی ریاست نشست. شاگردان سیدکاظم عصار، طیف وسیعی از نامآوران حوزه و دانشگاه را در برمیگیرد؛ از آیتالله سیدعبدالعلی سبزواری و آیتالله مرعشی تا کسانی همچون بدیعالزمان فروزانفر و سیداحمد فردید و بهمنیار و دکتر حسابی. عصار علاوه بر تمام فضایل علمی و اخلاقیای که داشت به طناز بودن نیز شهره بود. و این ویژگی را تا سال وفاتش یعنی 1353 همراه خود داشت. مرحوم باستانی پاریزی لطیفهای را به نقل از او چنین روایت میکند: «کسی که زن دارد مثل سگ زندگی میکند و مثل شاه میمیرد و آنکسی که زن ندارد مثل شاه زندگی میکند و مثل سگ میمیرد».