... یه عالم نَف توشه
صدای بلند «ترانه معترض»
حسین عصاران
با سرآمدشدگی هنری و محبوبیت ترانههای منتسب به جریان «فصل نوین ترانه»، امکان ساخت و پرداخت ترانههایی با مضامین اعتراضی نیز بیش از پیش فراهم شد. خاستگاه اصلی اینگونه از ترانهها را باید قبل از هر مؤلفهای، در فضای سیاسی شکلگرفته در اواخر دهه 40 و جنبشهای معترضانه معطوف به آن ردگیری کرد که بر حسب معنایابی و تعریف خاص از هنر متعهد در آن دوران، مقولاتی از جنس اعتراض را به کلام ترانهها و کیفیت پرداخت و اجرای آنها راه داد. در چنین فضایی و بعد از تجربه ترانه «جمعه» - که با تفسیرها و تأویلهای درگوشی پیوستشده به آن، واکنشی به واقعه «سیاهکل» برآورد شد- انتشار سه ترانه «شبانه»، «جنگل» و «بوی خوب گندم» در سال 1352– و به دنبال آنها ترانههای «خونه»، «بنبست»، «هفته خاکستری» و «رهایی»- ترانه «معترض» را به انتهای آمیختگی «اعتراض» و «تعهد» با «هنر» رسانید.
با وجود اینکه بررسیهای تاریخی در اینباره بیانگر تعداد محدود اینگونه خاص از ترانه است اما در گذر زمان، تأثیر، برد و تفسیرهای برساخته شده از پژواک این ترانهها در متن جامعه شهری آن دوران، آنها را در ذهنیت عمومی به یکی از مؤلفههای مؤثر در اتفاقات سیاسی و اجتماعی سالهای بعد بدل کرده است. هر چند خیلی زود نتیجه نظارتهای نهادهای امنیتی روی ترانه، به مهار روند رو به رشد تولید و انتشار آن انجامید.
پیشنهاد: مطالعه کتاب «مرا به خانهام ببر» (گفتوگو با ایرج جنتیعطایی)؛ به کوشش یغماگلرویی، ناشر: دارینوش، ۱۳۸۴